اگر چه نقطه کانونی مشکلات دو کشور را مسئله آب تشکیل میدهد اما ظاهراً برخی تمایل زیادی دارند که در وهله نخست، آب را گل آلود کنند و سپس از این آب گل آلود، ماهی بگیرند! چنانکه هم عناصری در داخل افغانستان و هم در میان ایرانی ها به همراه دستهای پشت پرده خارجی، تلاش قابل توجهی برای تشدید تنش و درگیری میان دو کشور کردهاند.
در داخل افغانستان، چندگونگی و یکدست نبودن طالبان به همراه فقدان آموزشهای لازم در زمینه مرزبانی موجب بروز تنشهای متعدد در روابط این کشور با همسایگان خود شده است. کما اینکه از زمان روی کار آمدن طالبان، پاکستان ۱۸ بار، ازبکستان ۳ بار، تاجیکستان ۷ بار و ترکمنستان ۲ بار شاهد بروز تنش در مرزهای خود با افغانستان بودهاند. این امر نشان میدهد که مرزبانان حکومت طالبان، عامل تنش با همسایگان هستند. چنانکه در سالهای پیش از حکمرانی طالبان، هیچگاه افغانستان در مرزهای خود دارای درگیریهای متعدد با همسایگان نبود.
با توجه به آنکه جان باختن مرزبانان همسایه، تاثیر عمیقی بر افکار عمومی ملتهای منطقه درباره حکومت طالبان می گذارد، مسئولان وزارتهای دفاع و داخله این کشور باید نیروهای مرزبانی را درباره قوانین بینالمللی حاکم بر مرزها توجیه کنند و اگر فرد یا گروهی از این قوانین تخطی کرد، مورد مجازات قرار دهند تا از تکرار چنین حوادثی جلوگیری نمایند. این در حالیست که با وجود مقصر بودن طالبان در درگیریهای مرزی با همسایگان و از جمله ایران، نه تنها اصلاحی در امور صورت نمیگیرد، بلکه پس از هر تنش، عدهای از طرفداران طالبان و مخالفان بهبود روابط کشورهای همسایه در شبکههای اجتماعی شروع به رجزخوانی میکنند. بیتردید چنین رفتارهایی میتواند به بهبود و توسعه روابط افغانستان با همسایگان آسیبهای جدی وارد کند و سد مهمی فراروی مشروعیت یافتن حکومت طالبان باشد.
در داخل و خارج از ایران نیز برخی از جریانهای سیاسی با اهداف خاص سعی در اشتباه نشان دادن سیاست خارجی ایران در قبال طالبان دارند و تشدید تنش در روابط طرفین را در دستور کار خود قرار داده اند. در این بین نقش ویژه برخی از رسانههای فارسی زبان در تشدید بدبینی و تنش میان دو کشور نیز غیرقابل چشم پوشی است. به عنوان مثال، رسانههایی همچون بی بی سی فارسی، ایران اینترنشنال، افغانستان اینترنشنال و ایندیپندنت فارسی، هم به واسطه گفتگو با برخی از عناصر نه چندان مهم طالبان و هم از طریق ارائه گزارشها و تحلیلهای نادرست، تلاش مضاعفی جهت تشدید خصومت کردهاند.
در میان بازیگران خارجی، بیش از همه دست پنهان آمریکا در تخریب روابط افغانستان با همسایگان و سایر بازیگران مشهود است. از زمانی که آمریکاییها اقدام به ترک شتابزده افغانستان کردند، گمانه زنی های زیادی درباره علت این رویکرد واشنگتن صورت گرفت. برخی دلیل این اقدام را ناتوانی در تداوم جنگ و اشغال افغانستان جستند و تأکید داشتند که آمریکا دیگر نمیخواهد هزینههای بیشتری برای نبرد بیفایده در این کشور بپردازد.
با این حال ساده اندیشانه است که تصور شود آمریکا پس از 20 سال اشغال و تجاوز، افغانستان را بدون برنامه و سناریوی مشخص ترک کرده باشد. در واقع به رغم آنکه آمریکاییها با ناکامی در افغانستان مواجه شدند و به اهداف بلندپروازانه خود پس از 20 سال اشغالگری دست نیافتند اما در عین حال، چنین امری به معنای فقدان برنامه برای آینده نبود و نیست. چنانکه از زمان خروج آمریکا از افغانستان، این سناریو مطرح بود که واشنگتن قصد دارد با توجه به موقعیت جغرافیایی این کشور، افغانستان را به چالشی مشترک برای ایران، روسیه و چین مبدل کند.
وجود یک حکومت غیر فراگیر، تداوم درگیریهای قومی و مذهبی، ضعف شدید اقتصادی و فعالیت گروههای تروریستی از جمله عواملی محسوب میشدند که به زعم امریکاییها میتوانستند افغانستان را پس از تسلط طالبان به محلی برای نزاعهای جدید و جغرافیایی جهت ناآرام سازی منطقه مبدل کنند. در سناریوی آمریکاییها، سه کشور ایران، روسیه و چین، متحمل بیشترین آسیب از ناامنی و بیثباتی در افغانستان خواهند شد. زیرا ناامنی در این کشور به معنای تسری آن به منطقه آسیای مرکزی است که خود میتواند به عامل نفوذ نا امنی در قلمرو کشورهایی همچون چین و روسیه تبدیل شود.
همسو شدن رسانههای غربی با تشدید تنش در روابط ایران و افغانستان و همچنین تلاش برای ممانعت از شکل گیری ساز و کارهای منطقهای جهت حل و فصل مسائل این کشور از برنامه ریزی سازمان یافته غرب برای سوءاستفاده از تحولات آتی حکایت دارد. از این رو ضروری است ایران، روسیه و چین همچون گذشته نسبت به تحولات آینده افغانستان و تشکیل یک حکومت فراگیر در این کشور اهتمام ویژه داشته باشند.
در طرف مقابل، حاکمان افغانستان باید به این نکته توجه کنند که تنش با همسایگان نه تنها شرایط طالبان را تغییر نخواهد داد، بلکه میتواند روند به رسمیت شناختن حکومت جدید را نیز به تعویق و تأخیر اندازد. حاکمان افغانستان باید درک کنند که طرح مسائلی همچون آب در برابر به رسمیت شناخته شدن، نه تنها با هیچ یک از قواعد بین المللی و قراردادهای دوجانبه با ایران همخوانی ندارد، بلکه تصویری سرکش و بیاعتنا به توافقات را از طالبان ارائه میکند. این امر نه تنها میتواند ایران را مجاب به تجدیدنظر درباره سطح تعامل با افغانستان کند، بلکه در روابط طالبان با همسایگان و همچنین قدرتهایی همچون روسیه و چین نیز تاثیری منفی میگذارد.