هر وقت بحث توافق جمهوری اسلامی ایران با کشوری مطرح می شود می بینیم برخی دست به کار می شوند تا اجازه ندهند توافقی انجام گردد.
فرقی ندارد چه توافقی باشد از توافق هسته ای بگیرید تا توافق با کشورهای شرق و غرب برای انجام همکاری های اقتصادی و یا فرهنگی و یا سیاسی و یا...
اصلا انگار ناف این افراد را با ادعای مخالفت بریده اند.
البته این جمله آخر مصطلح است ولی واقعیت امر این است که آنها به هیچ وجه تمایل ندارند گره ای از مشکلات مردم ایران حل شود و به بهانه های مختلف به دنبال سنگ اندازی در این زمینه می باشند.
این روزها هم که معلوم شده گفتگوهای محرمانه ای میان ایران و ایالات متحده در عمان بوده و احتمال دارد توافقی در کار باشد که موجبات باز کردن برخی گره ها گردد باز دوباره سر و کله چنین افرادی پیدا شده است.
همان وقت هم که در مقالات در باره وجود چنین گفتگوهایی پرده بر می داشتیم اینها با واکنش های که در شان شخصیت شان بود و هست تلاش می کردند که مثلا به باور خودشان انتشار مطالبی که می تواند موجبات آرام کردن فضای روانی جامعه گردد را خنثی کنند.
بله برخی هستند که انگار از اینکه مردم ایران درگیر فضای روانی پر تشنج باشد لذت می برند و نمی توانند هیچ اتفاقی را که می تواند موجب کاهش این فضای روانی فشار روانی مخصوصا در زمینه های سیاسی و اقتصادی گردد را بپذیرند.
البته عموما اینها يا افرادی هستند که مخالف نظام جمهوری اسلامی می باشند و تصور می کنند هر توافقی که می تواند موجب تقویت موضع نظام جمهوری اسلامی گردد به ضررشان می باشد یا مثلا افرادی هستند که رفته اند ارز و طلای گران قیمت خریده اند به امید اینکه قیمتش بالا برود وسود کلان کنند و همین که می شنوند توافقی در کار است به یکباره روحیه شان را از دست می دهند و به فکر ضرر های مالی احتمالی شان می افتند و به همین دلیل کنترل خود را از دست می دهند.
برخی هم هستند که از تحریم ها منتفع می شوند و حال یا با قاچاق کالا و یا اینکه فعالیت در زمینه دور زدن تحریم ها و یا سوء استفاده از شرایط تحریمی برای به دست آوردن رانت بهره می برند و دلواپس می باشند رانت و دزدی و فسادی که نعمت تحریم ها برای آنها است از بین برود.
حال برخی دیگر هستند مانند جریان های مخالف جمهوری اسلامی در خارج از کشور به دنبال محصور کردن جمهوری اسلامی ایران هستند و می بینند که بر عکس نظام جمهوری اسلامی موفقیت های سیاسی در سطح بین المللی به دست می آورد و همه تلاش های آنها ناکام می ماند.
در این بین برخی هستند که تصور می کنند اگر اموال ملت ایران بلوکه باشد این شانس را دارند که بتوانند به این اموال دست اندازی کنند و به بهانه ای این اموال به دست آنها برسد که به عنوان نمونه احتمالا بارها تقاضاهای های پسر شاه سابق را شنیده باشید که تقاضا کرده بود پولهای بلوکه شده به بهانه بودجه مقابله با جمهوری اسلامی در اختیار او قرار گیرد و یا اینکه مثلا مسیح علینژاد رفته شکایتی را در یکی از محاکم فرانسه مطرح کرده وتقاضا کرده ۷۰۰ (هفتصد) میلیون دلار از اموال بلوکه شده ایران به دلیل سختی هایی که او و خانواده اش کشیده اند مصادره و به او داده شود و یا برخی که رفته اند در آمریکا و کانادا شکایتی را مطرح کرده اند مبنی بر اینکه ایران از تروریسم حمایت کرده و باید پولهای ایران مصادره و به آنها داده شود یا برخی دیگر که به بهانه سرنگونی هواپیمای اوکراینی به دنبال مصادره اموال ایران و تحویل آن به آنها شده اند و حتی زلنسکی هم وارد عمل شده و به بهانه اینکه پهپاد های ایرانی در حملات در اوکراین استفاده می گردد تقاضا کرده اموال ایران مصادره و به او تحویل داده شود و...
خوب بدیهی است این افراد وقتی می بینند اموالی که هزاران نقشه برای خرج کردنش ریخته اند در حال بازگشت به ملت ایران است ناراحت می شوند و به در و دیوار می زنند.
از سوی دیگر برخی هم هستند مانند اسرائیل که کلا هر اتفاقی که ممکن است به نفع ایران باشد با آن مخالف می باشند و برخی دیگر مانند کشورهای اروپایی هستند که دلواپس هستند این اموال در صورت آزاد شدن صرف پروژه هایی شود که منفعتی برای آنها ندارد و سودش در جیب دیگران برود.
به هر حال امروزه ظاهرا خیلی ها هستند که از هر گونه توافقی که می تواند به نفع ایران باشد متضرر می باشند و به همین دلیل می بینیم دوباره سر و صدای آنها بلند شده است.
آنچه مسلم است و آقای رابرت مالی هم در مصاحبه اخیر خود به آن اشاره کرده، ایالات متحده در سیاست هایش با ایران به بن بست خورده و حالا دوباره تلاش دارد از راه دیپلماسی ورود کند تا بلکه بتواند جبران مافات کند.