بالاخره پس از کش و قوس های فراوان بعد از نشست ضد صلحِ رامشتاین بین سران ناتو و سایر متحدین، اولاف شولتز صدر اعظم آلمان به صورت رسمی خبر ارسال 14 تانک لئوپارد (پلنگ) آلمانی، برای استفاده فرزندانِ نئونازی خود در اوکراین را اعلام نمود.
نحوه اطلاع رسانی و جنجال رسانه های غربی و بزرگ نمایی متوهمانه ینس استولتنبرگ، دبیر کل ناتو از توانمندی این تانک ها در تغییر سرنوشت شکست مفتضحانه ناتو و جبهه منسجم غربی در نبرد با روسیه در اوکراین، گویای در هم گسیختگی راهبردی و ضعف تحلیل نظامی و شناخت از واقعیت های میدان نبرد و نوعی برنامه تبلیغاتی برای تقویت روحیه فروپاشیده نئونازی های اوکراین و هزاران مزدور آمریکایی، انگلیسی، لهستانی، کانادایی و... است که در خطوط جنگ، هر روز شاهد کشته شدن همرزمان شان در شرایط سانسور شدید خبری هستند.
اکنون وضعیت خطوط اصلی درگیری برای نیروهای ائتلاف ناتو به اندازه ای سخت و بغرنج است که ملی گرایان اوکراین ( نئونازی های باندرایی) با ایجاد جوخه های اعدام در پشت خطوط درگیری، سربازان ارتش اوکراین و یا سایر مزدوران خارجی را که قصد فرار از میدان نبرد را دارند مستقیما مورد اصابت گلوله قرار داده و به عبارتی نیروهای خودی را به راحتی تیر باران می کنند تا خطوط مقدم از سربازان خالی نگردد. این جنایت نئونازی ها به اندازه ای در خطوط نبرد مشهود و چشمگیر است که آقای پوتین در سخنرانی چهارشنبه خود ضمن اشاره به آن تاکید نمودند که ملی گرایان اوکراینی بدون آنکه به فردی پاسخگو باشند برای حفظ نیروها در خطوط مقدم به راحتی به سربازان فراری شلیک می کنند. این در حالی است که خودشان جرات ورود به خطوط اصلی درگیری را ندارند.
به عبارتی شواهد میدانی حاکی است با وجود سرمایه گذاری و هزینه بیش از 155 میلیارد دلاری آمریکا و متحدان غربیش در جبهه اوکراین، همراه با سیل سرسام آور ارسال انواع سلاح های مدرن، پهپادهای نیمه سنگین و سنگین، تجهیزات پدافندی، خدمات پشتیبانی، نیروهای زبده نظامی و مستشاری و پیاده نظام غیر رسمی همراه با کمک های فوق العاده اطلاعاتی و رصد لحظه ای میدان نبرد با بیش از پانصد ماهواره، و تبلیغات شدید حمایتی رسانه ای و...اما در میدان اصلی نبرد، اوکراینی ها و متحدان شان با از دست دادن حداقل بیش از یکصد و هفتاد هزار نفر نیروی نظامی و سه برابر حداقلی این آمار زخمی و نابودی بخش قابل توجهی از توان رزم و تسلیحات دریافتی در کنار از بین رفتن عمده زیر ساختهای خود و تلفات ویژه در حوزه لجستیکی، عملا و رسما در این نبرد که طبق ارزیابی تحلیلگرانِ مستقل، رویارویی مستقیم ناتو با روسیه تفسیر می گردد شکست خورده است و مردم اوکراین خواستار توقف این بازی سراسر باخت هستند، لکن از آنجا که پذیرش این شکست توسط اوکراین و امضای توافق آتش بس و صلح با روسیه، شکست همه جبهه غربی ناتو به رهبری آمریکا و بی حیثیتی هیمنه توان رزم آنها در برابر ارتش روسیه که به تنهایی در برابر آنها ایستاده است محسوب می گردد، اتاق فکر مشترک کاخ باکینگهام و کاخ سفید با دو رویکرد زیر تصمیم به اتخاذ طرح جدید در اوکراین گرفته است:
تقویت روحیه شدیدا تخریب شده سربازان اوکراینی و مزدوران خارجی که علاوه بر تحمل شکست های سنگین میدانی، اخیرا از علنی شدن فسادهای شدید در دولت اوکراین ، مطلع شده و ادامه نبرد را راهی پوچ و کشته شدن برای حاکمانی فاسد ارزیابی کرده اند.
تن دادن به ریسکی بزرگ برای احتمال موفقیت در فصل بهار با توجه به وعده های برخی فرماندهان ناتو و ضمانت زلنسکی برای بازگرداندن آبروی ناتو و پیشروی در خطوط نبرد در صورت دریافت پول و تجهیزات سنگین جدید!
به عبارتی در شرایط شوک جامعه اوکراین و سربازان خسته، شکست خورده و گرسنه در میدان نبرد از اخباِر فاش شده در خصوص بخشی از فساد سنگین و افسار گسیخته مقامات ارشد دولت و نزدیکانِ زلنسکی که حتی بودجه غذای سربازان میدان جنگ را نیز دستاویزی برای اختلاس خود نموده بودند، غربی ها تصمیم به پمپاژ خبری و بزرگ نمایی در خصوص ارسال تانک های آلمانی لئوپارد و آمریکایی آبرامز نموده اند تا علاوه بر انحراف افکار عمومی اوکراین، غرب و جامعه جهانی از اوج فساد سیستماتیک ایجاد شده توسط زلنسکی و شرکای داخلی و خارجی او برای غارت سرمایه های اوکراین و بودجه های ارسالی از مالیات مردم غرب و آمریکا ضمن تغییر فضای جامعه با دمیدن روحیه ای جدید مجددا سربازان را مجاب به حفظ خطوط نبرد درگیری فرسایشی با روسیه نمایند.
اما آنچه در این حوزه حائز اهمیت است همانطور که آندرس مانوئل، لوپز رئیس جمهور مکزیک در انتقاد از تصمیم تنش آفرین آلمان در ارسال تانک های لئوپارد مطرح و تاکید کرد علاوه بر آن که مردم آلمان مخالف این اقدامات جنگ طلبانه شولتز هستند، مردم سایر کشورهای اروپایی و حتی آمریکا نیز شدیدا مخالف ادامه سیاست های جنگ افروزانه و قمار مقامات خود در اوکراین برای رسیدن به پیروزی خیالی بر روسیه با غارت سرمایه ها و مالیات آنها و ارسال سیل بحران سنگین اقتصادی از جنگ اوکراین بر زندگی عادی خودشان هستند.
به عبارتی امروز رهبران غربی در حالی بر طبل جنگ می کوبند که افکار عمومی ملت های اروپا و آمریکا با این رویه ایجاد شده توسط رهبرانشان برای گسترش سیاست های خصمانه علیه روسیه مخالف هستند. در همین راستا بود که روزنامه دی ولت آلمان در آبان ماه ، از برخی نظر سنجی ها از عدم رضایت شصت درصدی مردم آلمان از عملکرد شولتز و اعلام بی لیاقت بودن او خبر داده بود.
ورای مباحث مطرح شده، نکته ویژه دیگری هم که بسیار حائز اهمیت است، توطئه مخفی آمریکا در مسلح کردن تانک های لئوپارد و آبرامز به گلوله هایی با هسته اورانیومی است، همانطور که قبلا افشا شده، طی یک سال گذشته بارها نئونازی های اوکراین که در میدان نبرد توانایی مقابله با ارتش روسیه را نداشته اند در صدد استفاده از بمب کثیف بودند و مواردی هم از سلاح میکروبی در سطح محدود استفاده نمودند. اکنون نیز این احتمال وجود دارد که آمریکا با توجه به برنامه اساسی که برای تقویت همه جانبه مزدوران خارجی و سربازان اوکراینی برای انجام عملیاتی سنگین علیه مواضع و سرزمین های روسیه طراحی نموده و عصر چهارشنبه نیز بایدن در نشست خبری خود ضمن اعلام برنامه تحویل تانک آبرامز به اوکراین، به نوعی رسما با نام بردن از سرزمینِ کریمه ، به عنوان هدف حملات و تجاوز بعدی اوکراین، چراغ سبز و فرمان جدیدی برای نیروهای نیابتی خود برای تجاور به خاک روسیه مانند کریمه و چهار منطقه جدید ( که جزء لاینفک و خاک همیشگی روسیه هستند) داد، فاز درگیری و دخالت های آشکار ناتو در این جنگ بسیار عیانتر و رو در رو تر خواهد گردید.
لکن آنچه حائز اهمیت است. حتی اگر آلمان تمام حداکثر 600 عدد تانک لئوپارد خود را به نازی های اوکراین بدهد و یا آمریکا تمام تولیدات تانک های نظامی متعددش را برای اوکراین گسیل کند و یا سایر کشورهای عضو ناتو بیش از این تجهیزات نظامی، مالی و مستشاران و سربازان خود را برای رویارویی به جنگ با روسیه ارسال کنند در سرنوشت جنگ تغییری حاصل نمی شود و همانطور که تانک های پانزر، پانتر، تایگر و ... سایر تجهیزات مدرن آلمان فاشیستی نازی توسط سربازان ارتش سرخ منهدم و به آهن قراضه تبدیل شد، سرنوشت همه تجهیزات آلمانی، انگلیسی، آمریکایی، فرانسوی و... که به میدانِ جنگ ناتو با روسیه در اوکراین ارسال شده و می شوند نیز همانند همان تجهیزات آلمان نازی خواهد شد و رهبران این کشورها نیز همانند هیتلر در زیر زمین مخفی برلین مجبور به پذیرش توافق اما بدون دریافت هر نوع امتیاز خواهند شد.
آنچه که شولتز صدر اعظم آلمان برای ارسال لئوپارد برای جنگ با روس ها انجام داد نمی تواند غم شکست فاحش آلمان نازی فاشیستی از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را از ذهن او پاک کند و فقط نوعی خودکشی و انتحار سیاسی برای دولت متزلزل و بحران زده آلمانِ شولتزی، تلقی خواهد شد و در تاریخ از شولتز به عنوان دنباله روی هیتلر در تکرار نبردی سراسر باخت با روسها یاد خواهد گردید.