جنگ روانی و رسانه ای از یک سو و فشارهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و... بر مردم ایران موجبات آن را فراهم کرده است که عموم مردم ایران از نظر روحی روانی بسیار عصبانی باشند.
نیاز به تحلیلگر سیاسی و یا روانکاو و یا ... نیست تا متوجه این ماجرا شوید، همین که از فرودگاه وارد کشور می شوید می توانید احساس کنید که چه قدر مردم در حال تحمل فشارهای مختلف می باشند.
در چنین شرایطی بدیهی است که به قول معروف هر تقی به توقی بخورد مردم واکنش نشان دهند و در واقع دشمن هم همین را می خواهد، می خواهد مردم عصبانی باشند تا با هر تلنگری بتواند آنها را به واکنش نشان دادن بکشاند.
حوادث چند ماه اخیر در ایران هم نشان داد که دشمن به خوبی توانسته است این شرایط را درون کشور تحلیل کند، و متاسفانه برخی درون کشور به جای این که کمک کنند این فشارهای روحی و روانی بر مردم کم شود آب در آسیاب دشمن می ریزند.
آنچه که دشمن نتوانسته تحلیل کند این است که مردم ایران علیرغم همه عصبانیت و ناراحتی خود از اوضاع معیشتی و تحمل انواع و اقسام فشارها اما هنوز آنقدر درک و شعور دارند تا متوجه باشند منافع ملی شان کجا است و هنوز می توانند میان خواسته های دشمن و خواسته های خود خط و مرز ترسیم کنند.
ممکن است در شرایطی از روی عصبانیت و یا به قول معروف جو گیر شدن برخی دست به کارهایی عجیب غریب بزنند اما همین که به خود می آیند سریع متوجه اشتباه شان می شوند و از کرده خود پشیمان می شوند.
می توان گفت این نکته یک نکته کلیدی است که دشمن ملت ایران هیچ وقت نتوانسته آن را درک و یا تحلیل کند.
البته قبلا هم این مثال را مطرح کرده ام ولی خالی از لطف نیست دوباره آن را مطرح کنم.
برای درک فضای رفتاری مردم کافی است به دعواهای دو راننده ایرانی در خیابان نگاهی بیاندازید. انواع و اقسام تهدید ها و فحاشی ها را نثار یکدیگر می کنند اما با یک صلوات همه چیز را فراموش می کنند و با هم روبوسی می کنند و تلاش می کنند به همدیگر کمک کنند و حتی می روند با هم یک چای و شیرینی هم جایی می خورند تا از دل همدیگر در بیاورند.
عموما ماجرای شلوغی های اخیر در ایران هم شبیه همین ماجرا است، برخی مردم مخصوصا جوانان از روی عصبانیت ممکن است به خیابان بیایند و خیلی چیز ها را بگویند و حتی کارهایی انجام دهند، اما در نهایت به خوبی می دانند منافع کلی شان کجا است و به منافع ملی شان می چسبند.
آنها به خوبی می دانند هر بلایی که سر مملکت می آید به دلیل دشمنی آمریکا و متحدانش با ملت ایران است و فرقی ندارد کدام حکومت در ایران سر کار باشد، دشمنی آمریکا و متحدانش با ملت ایران از ره کین نیست اقتضای طبیعتشان این است.
البته باید گفت درباره برخی متحدان آمریکا دشمنی از روی کینه هم هست، کینه های تاریخی که به کینه های شتری آنها معروف است.
مثل اسرائیلی ها که کینه چند هزار ساله نسبت به ملت ایران دارند و هر سال با برگزاری جشن موسوم به جشن پوریم به فرزندان خود یادآوری می کنند که چه کینه ای نسبت به ملت ایران دارند و یا سعودی ها که بر اساس اعتقادات وهابی خود به صورت تاریخی به دنبال نابودی کل شیعیان و بالطبع ملت ایران هستند.
طبیعی است هر چه قدر حکومت در ایران مقتدر تر باشد، دشمنی آمریکا و متحدانش با ایرانی ها بیشتر می شود.
ملاحظه کنید، فرقی ندارد شما به عنوان یک ایرانی موافق نظام باشید و یا مخالف نظام حاکم، اگر به هر جای دنیا سفر کنید با شما رفتار خصومت آمیز می شود.
برخی از خارج نشینان تصور می کنند اگر احیانا حکومت در ایران سقوط کند ممکن است برخورد حکومت های آن کشورها با آنها بهتر شود و آنها شرایط بهتری را آنجا داشته باشند.
اما واقعیت امر این است که فرقی ندارد کدام حکومت در ایران سر کار باشد، هدف چیز دیگری است، نابودی کل ملت ایران.
شما ببینید، مثلا حکومت طالبان بیست سال پیش توسط خود آمریکایی ها سقوط کرد و حکومتی که دست نشانده آمریکا بود سر کار آمد، اما آیا رفتار و برخورد آمریکایی ها و متحدانشان با مردم افغانستان فرق کرد؟
همین مساله را نسبت به عراقی ها و لیبیایی ها و ... می توانید مشاهده کنید.
یا در سوریه و یمن، علیرغم اینکه برخی سوری ها و یمنی ها حتی متحدان آمریکایی ها هستند ولی باز هم همان تحریم ها و خصومت هایی که بر علیه ملت سوریه و یمن اعمال می شود بر علیه آنها نیز اعمال می شود.
یا مثلا درباره عراق، همین الآن حدود 120 میلیارد دلار از اموال فروش نفت عراق در آمریکا است، و هنوز که هنوز است، علیرغم اینکه حدود 20 سال از اشغال عراق توسط آمریکا و به قدرت رسیدن حکومت های مردمی می گذرد اما آمریکایی ها اموال مردم عراق را آزاد نمی کنند و هر روز برای آنها گربه رقصانی می کنند.
برخی از ایرانی های خارج از کشور که در حال دعوا بر سر این که کدام رهبر اپوزیسیون معرفی شود هستند. امیداورند اگر احیانا رهبر اپوزیسیون شناخته شود در مرحله بعد بتوانند آمریکا و متحدانش را متقاعد کنند که اموال مصادره شده ملت ایران را در اختیار آنها قرار دهد.
جریان دوغ درست کردن ملا نصر الدین در دریا است، اگر بشود چه می شود!
آنها برایشان اصلا مهم نیست چه بلایی قرار است سر ملت ایران بیاید، فقط مهم این است که بتوانند به آن پول ها دست یابند و زندگی مرفهی در خارج از کشور داشته باشند.
به هر حال برخی ازآنها از اول عمر خود حتی یک روز هم کار نکرده اند وعادت کرده اند با پول ملت ایران زندگی کنند و امروزه ظاهرا کفگیر به ته دیگ خورده است.
اما غافل از اینکه آمریکایی ها و متحدان شان مار خورده افعی شده اند و اگر پول های ملت عراق را به آنها پس دادند پول های بلوکه شده ایران را به آنها باز می گردانند.
مسئله خصومت آمریکایی ها و متحدان شان با ملت ایران مساله جدیدی نیست. چند قرن است این دشمنی وجود دارد، حد اقل بریتانیا که مادر آمریکا است از زمان قرارداد ننگین دارسی در حال دشمنی با ملت ایران است و این دشمنی را به آمریکا نیست منتقل کرده است.
شما چه ایرانی داخل کشور باشید چه ایرانی خارج کشور باشید، چه همراه نظام جمهوری اسلامی باشید و چه مخالف نظام، به عنوان یک ایرانی، آسمان برایتان یک رنگ دارد، دشمنی آمریکا و متحدانش با ملت ایران همان است.
اگر باور ندارید بروید در یکی از این کشورها حتی اقامت هم دریافت کنید و خودتان را به عنوان مخالف نظام هم معرفی کنید و ببینید حاضر می شوند به عنوان ایرانی مخالف نظام یک حساب بانکی ساده دلاری یا یورویی برایتان باز کنند و بتوانید از آن برای نقل و انتقال پولهای مشروعتان از آن استفاده کنید.
گویند مشت نمونه خروار، همین برخورد نشان می دهد که مشکل آنها با حکومت و نظام حاکم بر ایران نیست بلکه مشکل با ملت ایران است.
می توان گفت مردم داخل ایران حد اقل این مساله را به خوبی متوجه شده اند و حتی بسیاری از آنهایی که خارج کشور هم هستند متوجه این ماجرا هستند، فقط تعداد اندکی هستند که هنوز متوجه نیستند آسمان برای همه ایرانی ها یک رنگ است.