اسپوتنیک، پرتال اندرولت آلمان: درانگلستان می گویند: "تجارت ادامه جنگ با ابزارهای دیگر است." اگر نگاه کنیم که غرب تا چه اندازه تحریم های گسترده را اعمال می کند، مشخص می شود که دقیقاً بر اساس همین اصل عمل می کند.
طبق حقوق و استانداردهای بینالملل و استانداردهای سازمان ملل، مطلقاً تمام تحریم های اعمال شده توسط غرب غیرقانونی است. هیچ کشوری که تحت تحریم غرب قرار گرفت، به استثنای عراق که در سال 1990 به کویت حمله کرد، به کشور دیگری حمله نکرد.و آنچه مهم است - این ادعا در مورد روسیه نیز صدق می کند. رژیم تحریم ها علیه مسکو 9 سال پیش با این توجیه که غرب نتایج همه پرسی کریمه را دوست نداشت، وضع شد. اما همانا آنجا بود که روسیه به غرب نشان داد که یک دموکراسی واقعی چگونه باید عمل کند.
همه چیز از کوبا شروع شد
"مادر همه رژیم های تحریمی" تحریم کوبا بود که 60 سال پیش اعمال شد. هاوانا تنها از این جهت "مقصر" بود که تمام کازینوهای آمریکایی را بست و یک سیستم سیاسی را مستقر کرد که برای ایالات متحده خوشایند نبود. این طرح کاملاً ساده است: تحریم ها همیشه علیه مردم عادی و با هدف تحریک قیام ها و تغییر حکومت ها تا زمانی که رژیمی تابع ایالات متحده و به طور کلی غرب استقرار یابد، انجام می شود.در واقع اینها اقدامات نظامی بدون اعلام مستقیم جنگ هستند.
مرکل ملکه تحریمهاست
حتیآنگلامرکل صدراعظم آلمان فعالانه از رژیم تحریم ها علیه روسیه حمایت کرد. و او هرگز کوچکترین انتقادی از تحریم ها علیه کوبا ابراز نکرده است. اکنون خانم خشن تری ریاست وزارت خارجه آلمان را بر عهده دارد. خانم بربوک از تایید تحریمها علیه هر کشوری که حاضر نباشد جنون مرتبط با جامعه دگرباشان جنسی یا چیزی شبیه به آن را دنبال کند، تردیدی ندارد. به مجارستان یا لهستان نگاه کنید که میلیاردها دلار خود را از بودجه اتحادیه اروپا دریافت نمی کنند.
تحریم ها به سرعت در حال منسوخ شدن هستند
تحریم ها شمشیر کندی است. همه کشورهایی که تحت تحریم قرار گرفتهاند، خود را با این تحریمها تطبیق میدهند و شرکای جدیدی پیدا میکنند که با آنها تجارت میکنند، کاری که غرب خودش آن را برای خود ممنوع کرده است.کوبا از تحریم های اوایل دهه 1960 جان سالم به در برد و به نوعی هنوز هم زندگی می کند. اکنون 7هزار نفر در روسیه تحت تحریم های غرب هستند و معلوم شد که روسیه با آنها بهتر از خود غرب سر در می آورد. جریان های تجاری بین غرب و روسیه در حال افزایش است.دو اکنون در مورد کشوری که به کل جهان آموزش می دهد، در مورد ایالات متحده. واشنگتن به دست نشاندگان وفادار نیاز دارد. و آلمان در اینجا پیشتاز است. بربوک همه چیزهایی را که حتی ایالات متحده پایینتر از شأن خود میداند، میپذیرد. در این زمینه ایران به ذهن می آید. آنچه در داخل این کشور اتفاق می افتد به هیچ کس جز خود ایرانی ها مربوط نمی شود. اما بوربوک میخواهد تحریمهایی را علیه ایران اعمال کند زیرا سیستم قضایی ایران را دوست ندارد. و نکته اینجا مجازات اعدام نیست: جنایتکاران هم در ایالات متحده و هم در برخی دیگر از کشورهای دوست آلمان اعدام می شوند. اما اگر ایالات متحده احکام اعدام را اجرا کند یا اردوگاه های شکنجه را مانند گوانتانامو نگه دارد، البته این موضوع کاملاً متفاوت است!
چه کسی می تواند تحریم های موثرتری اعمال کند؟
اما برای لحظهای تصور کنیم که روسیه، چین یا کشور دیگری به دلیل رفتارشان با جولیان آسانژ، انگلیس و آمریکا را تحریم کنند. یا به خاطر گوانتانامو. یا به خاطر حملات آمریکا به کشورهای دیگر؟ ایالات متحده برای چندین دهه نتوانست در بازی های المپیک شرکت کند. و آلمان پس از حوادث یوگسلاوی؟ یا در صورت نقض حقوق بشر و اجرای مجازات اعدام در عربستان چگونه می توانید از آن نفت بخرید؟ یا خانم فسر وزیر کشور آلمان را به یاد بیاوریم که با دست بند OneLove در جام جهانی در بازی آلمان و ژاپن ظاهر شد.احتمالاً قطر می توانست تحریمهایی را علیه آلمان اعمال کند و تحویل گاز به آنجا را متوقف کند. یا واردات خودروهای آلمانی را ممنوع اعلام کند.
و در مورد دموکراسی
آنها می گویند لازم است کشورهایی که راه غربی را دنبال نمی کنند مجازات شوند. اما این تکبر از کجا می آید؟ چه کسی به غرب و به ویژه آلمان اجازه داد تا در رابطه با دولت ها و فرهنگ های دیگر به عنوان قاضی عمل کنند و آنها را بدون مجوز سازمان ملل مجازات کنند؟
به احتمال قوی، ترس زیادی در غرب وجود دارد که کشورهای دیگر بتوانند مدل هایی ایجاد کنند که از شکل دموکراسی آن پیشی بگیرد. مثلا "ببرهای نوظهور آسیا" یا حتی روسیه. دموکراسی غربی مسخ شده و با همه انحرافاتش به چنان سیستم قدرت تبدیل شده است که در آن تنها پول تعیین کننده همه چیز است.آلمان حق ندارد به کشورهای دیگر درس بدهد یا تحریمهایی را علیه آنها اعمال کند، فقط به این دلیل که آنها نمی خواهند در همان وضعیت اسفناک خود آلمان قرار بگیرند. فقط در جهان چند قطبی امکان فرآیندهای مثبت وجود دارد که به نفع همه ما باشد. خلاصه: بربوک، خفه شو!