اسپوتنیک به نقل از مقاله دوگلاس مک گرگور منتشره در امریکن کنسروتیو می نویسد: در 29 نوامبر، معاون وزیر دفاع لهستان، MarcinOciepa گفت: "احتمال وقوع جنگ با مشارکت ما بسیار زیاد است." گفته می شود که وزارت دفاع لهستان قصد دارد در سال 2023 دویست هزار نیروی ذخیره را فرا خواند و در طول چند هفته به آنها آموزش رزمی دهد. ناظران در ورشو نگرانند که این امر می تواند منجر به بسیج سراسری شود.
در همین حال، نگرانی فزاینده ای در دولت بایدن وجود دارد که ارتش اوکراین تحت فشار حمله روسیه از هم پاشیده شود. خاک در جنوب اوکراین در حال یخ شدن است و ترس دولت به خوبی موجه به نظر می رسد. والری زالوژنی، فرمانده نیروهای مسلح اوکراین در مصاحبه با اکونومیست اذعان کرد که بسیج و تاکتیک های روسیه دارد ثمربخش می شود. او حتی کنایه کرد که نیروهای اوکراینی ممکن است از حمله روسیه جان سالم به در نبرند. با این وجود، زالوژنی حتی ایده مذاکره با روسیه را رد کرد. او درخواست سلاح و کمک بیشتری کرد. ژنرال ادعا کرد که اگر 300 تانک جدید، 600-700 خودروی جنگی جدید پیاده نظام و 500 هویتزر جدید دریافت کند، روسیه را شکست خواهد داد. در حقیقت، ژنرال زالوژنی درخواست کمک نمی کند، بلکه یک ارتش جدید می خواهد. و این خطر اصلی برای واشنگتن و متحدانش در ناتو است.
هنگامی که سیاست خارجی واشنگتن شکست می خورد، خودفریبی ایدئولوژیک به نجات می رسد. بلینکن وزیر امور خارجه، کلاین رئیس دفتر کاخ سفید، آستین وزیر دفاع و دیگر شاهین های جنگ وعده حمایت ابدی از کی یف را به هر قیمتی که شده می دهند. برای تبلیغ خود، آنها یکی پس از دیگری از اوکراین بازدید می کنند. این نمایش به طرز وحشتناکی یادآور "بهترین و درخشان ترین" دوران دهه 60 است، زمانی که جنگ نیابتی آمریکا در ویتنام در حال شکست خوردن بود. در سال 1963، 16 هزار مستشار نظامی آمریکایی در ویتنام وجود داشت. این ایده که دولت ویتنام جنوبی می تواند در مقابل ویتنام شمالی شکست بخورد، کاملا رد شد. دین راسک، وزیر امور خارجه آمریکا گفت: "ما تا زمانی که در این جنگ پیروز نشویم، آن جا را ترک نمی کنیم." در بهار سال 1965، مستشاران نظامی آمریکایی شروع به مرگ کردند. ژنرال وست مورلند خواستار اعزام 125 هزار سرباز آمریکایی در اسرع وقت به ویتنام شد تا "از به دست گرفتن قدرت توسط کمونیست ها جلوگیری شود".
حمایت بی چون و چرای دولت بایدن از رژیم زلنسکی در حال نزدیک شدن به نقطه عطف استراتژیک است که بسیار شبیه به سال 1965 در دوره جانسون بود. بیمارستان ها و سردخانه های اوکراین مملو از سربازان مجروح و کشته شده اوکراینی است. دست نشانده های واشنگتن در کی یف، سرمایه انسانی و کمک های قابل توجه غرب را در یک سری اقدامات ضد حمله انتحاری هدر دادند.
خطر واقعی اکنون این است که بایدن به زودی به تلویزیون برود و بیانیه سال 1965 جانسون را تکرار کند. او فقط "ویتنام جنوبی" را با "اوکراین" جایگزین خواهد کرد: "امروز، هموطنان آمریکایی من، میخواهم درباره آزادی، دموکراسی و مبارزه مردم اوکراین برای پیروزی با شما صحبت کنم. مردم ما به هیچ موضوع دیگری آنقدر علاقه ندارد... با این حال، من در مورد حمله ناتو به روسیه صحبت نمی کنم. من پیشنهاد می کنم ائتلافی از کشورهای مایل به رهبری ایالات متحده به اوکراین بفرستم که متشکل از نیروهای آمریکایی، لهستانی و رومانیایی باشد و معادل زمینی یک "منطقه پرواز ممنوع" ایجاد کند".
اما درگیری در اوکراین یک بازی رایانه ای فانتزی نیست. این یک تراژدی است که ناشی از پیشروی ناتو به سمت شرق است. قربانیان آن در آمریکای شمالی زندگی نمی کنند. آنها در منطقه ای زندگی می کنند که اکثر آمریکایی ها نمی توانند آن را روی نقشه پیدا کنند. واشنگتن از اوکراینی ها خواست که بجنگند. حالا آمریکا باید از آنها بخواهد که متوقف شوند.
هیچ اتحادی در کشورهای ناتو در مورد درگیری مسلحانه در اوکراین وجود ندارد. به استثنای لهستان و شاید رومانی، هیچ یک از اعضای ائتلاف عجله ای برای بسیج برای جنگ طولانی، دشوار و طاقت فرسا با روسیه در اوکراین ندارد. هیچ کس در لندن، پاریس و برلین نمی خواهد خود را به خطر جنگ هسته ای با مسکو بیندازد. آمریکایی ها مخالف جنگ با روسیه هستند و تنها تعداد معدودی که طرفدار درگیری هستند، آنها فرصت طلبان سیاسی سبک اندیش یا پیمانکاران نظامی حریص هستند.
زمانی که نیروهای آمریکایی سرانجام از جنوب شرق آسیا خارج شدند، آمریکایی ها فکر کردند که واشنگتن اکنون سیاست خارجی کمتر تجاوزکارانه و واقع بینانه تری را دنبال خواهد کرد. آمریکایی ها اشتباه کردند. اکنون هم آنها و هم اروپایی ها می بینند که امتناع واشنگتن از به رسمیت شناختن منافع امنیتی مشروع روسیه در اوکراین و رد مذاکره برای پایان دادن به درگیری راهی به طولانی شدن جنگ و افزایش رنج مردم است.