گزارش و تحلیل

خواست آمریکا از ایران

در کشورهای موفق برخلاف ایران که همگی "یک پا" کارشناس هستند، مردم در سیاست داخلی که به زندگی شان مربوط است از طریق انتخابات تاثیر می گذارند
Sputnik
به گزارش اسپوتنیک، دنیای سیاست هم کثیف است و هم بسیار پیچیده و به همین دلیل هست که در بسیاری از کشورهای موفق سیاست مدار بودن یک شغل تخصصی است در حالی که در کشورهای دیگر همه شهروندان خود را سیاست مدار می دانند و می خواهند در امور سیاسی کشور نظر بدهند.
البته نمی توان نادیده گرفت که عموما در کشورهای موفق مردم در سیاست داخلی که به زندگی شان مربوط است از طریق انتخابات ورود می کنند.
در همین ایران ما از بچه مدرسه ای گرفته تا استاد دانشگاه از بی سواد گرفته تا با سواد همه خود را صاحب نظر در سیاست می دانند در حالی که شما اگر به کشورهایی مانند آمریکا و یا کشورهای اروپایی و... سفر کنید می بینید عموم مردم اصلا اطلاعاتی از دیگر کشورها ندارند و برایشان اصلا مهم نیست که چه اتفاقی در دیگر کشورهای جهان رخ می دهد.
اگر هم در مواردی بحث از تاثیر مثلا توافق هسته ای ایران روی انتخابات درون آمریکا می شود بیشتر منظور تاثیر این توافق روی اقتصاد داخلی آمریکا که برای مردم مهم است می باشد.
یعنی مثلا برای عموم مردم آمریکا اصلا مهم نیست که چه اتفاقی در خاورمیانه رخ می دهد و حتی شاید بسیار ندانند که ایران کجای نقشه جهان است، فقط آنچه برایشان مهم است اینکه قیمت سوخت چه قدر است و طبیعتا اگر توافقی با ایران شود و قیمت انرژی بیاید پایین خوشحال می شوند و به حاکمی که در کار است رای می دهند.
یا مثلا می بینیم در اروپا سیاستمداران اروپایی به مقابله با روسیه بپا خواسته اند و بسیاری با آنها همراه شده اند، ولی امروزه کم کم صدای اعتراض ها بلند شده و مردم از حمایت بی چون و چرای کشورهای اروپایی از اوکراین و تحریم هایی که بر علیه روسیه وضع شده ناراضی هستند، چون این ماجرا روی زندگی آنها تاثیر گذاشته و هزینه های آنها را بالا برده و پیش بینی می شود کم کم با سرد شدن هوا اعتراض ها بیشتر و بیشتر بشود و بسیاری از سیاست مداران سرنگون شوند.
خوب بر می گردیم به موضوع ایران و آمریکا.
واقعیت امر هم این است که صحبت های اخیر مقام معظم رهبری مرا بر آن داشت که به این نکته اشاره کنم.
بسیاری از مردم ایران هنوز متوجه نیستند که اختلاف ایران و آمریکا بر سر چیست و چرا آمریکایی ها اینقدر نسبت به ایرانی ها دشمنی دارند.
این جریان هم به بعد از انقلاب بر نمی گردد بلکه اگر به قبل از انقلاب هم نگاه کنید می بینید همین دشمنی وجود داشته و حتی طی قرن ها قبل تر دشمنی اروپایی ها که بعدها به آمریکا نیز منتقل شده نسبت به ایران وجود داشته.
دلیل این ماجرا هم این است که اینها می بینند کشوری روی کره زمین وجود دارد که همه امکانات مورد نیاز مردم خود را در اختیار دارد و پتانسیل ابر قدرت شدن را دارد و طبیعتا به دنبال نابودی آن خواهند بود.
طبق بر آورد تاریخی کلا چهار کشور در جهان وجود دارند که چنین امکاناتی را به صورت خدادادی و ذاتی دارند، ایالات متحده آمریکا، برزیل، ایران و مصر بزرگ که شامل کل کشورهای رود نیل است و فعلا این کشور به چندین کشور تقسیم شده.
آمریکایی ها به دنبال آن هستند که سلطه کامل بر منابع خدادادی این کشورها داشته باشند و همه منابع خدادادی آنها را به سرقت ببرند.
هر حکومتی در ایران سر کار باشد اگر حاضر نباشد این منابع خدادادی را به رایگان در اختیار آمریکایی ها قرار دهد مورد غضب آنها قرار خواهد گرفت و فقط حکومتی مورد پسند است که حاضر باشد همه این منابع را در اختیار آنها قرار دهد.
بگذارید یک مثال از جایی دیگر بزنم.
ونزولا بزرگترین ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد.
تا زمانی که حکام ونزولا همه این منابع را در اختیار کمپانی های آمریکایی قرار داده بودند، آمریکایی ها هیچ مشکلی با آنها نداشتند، همین که مردم ونزولا تصمیم گرفتند منابع خود را در اختیار بگیرند انواع و اقسام محاصره ها و تحریم ها و ... بر علیه آنها اعمال شد.
امروزه اگر به کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نگاهی گذرا بیاندازید می بینید در واقع تمام منابع این کشورها دست آمریکایی ها است و به همین دلیل رهبران این کشورها هر کاری کنند مورد حمایت آمریکا هستند و کسی حتی حق انتقاد از آنها را ندارد.
مثلا در عربستان سعودی کل نفت این کشور توسط شرکت آرامکو که یک شرکت آمریکایی سعودی است استخراج می شود و سهم اصلی را آمریکایی ها از فروش نفت عربستان می برند.
به هر حال امروزه خواست آمریکایی ها از ایران هم همین است.
اصل مشکل زمانی شروع شد که زمان مصدق ایرانی ها تصمیم گرفتند نفت ودیگر منابع خدادادی خود مانند شیلات و ... را ملی کنند وخوب طبیعتا غربی ها از این ماجرا ناراضی بودند و شروع کردند ایران را تحریم کردن.
بعد ها هم علیرغم اینکه شاه ایران با آنها همراه بود اما این سیاست خصمانه بر علیه ایران ادامه داشت چون شاه که متوجه ارزش درآمد های نفتی شده بود حاضر نبود مصوبات ملی شدن صنعت نفت و ... را لغو کند و مدام بهانه می آورد که اگر این کار را انجام دهد با اعتراض های داخلی مواجه می شود.
آمریکایی ها نه فقط از بابت ملی شدن صنعت نفت ایران ناراحت بودند بلکه دلواپس بودند تا مبادا دیگر کشورها بخواهند ایران را ملاک خود قرار دهند و دست به ملی کردن منابع خدادادی خود بزنند.
بسیار هم معروف است که پس از این ماجرا مصری ها هم جسارت پیدا کردند تا کانال سوئز را ملی کنند و بعد عراق صنعت نفت خود را ملی کرد و بعد لیبی و دیگر کشورها به این سمت رفتند.
بعد از انقلاب هم حکومت ایران الگویی از حکومت ایجاد کرد که می توانست الگویی برای دیگر کشورها منطقه باشد و این تهدیدی برای حکومت های دست نشانده غرب به حساب می آمد و می آید.
امروزه دلیل گسترش نفوذ ایران در منطقه هم به این دلیل می باشد که مردمان منطقه ایران را ملاک خود قرار داده اند.
حال برخی تصور می کنند که ممکن است با گفتگو و مذاکره با آمریکاییها به جایی برسیم.
تجربه ثابت کرده چنین چیزی امکان پذیر نیست مگر اینکه خواست آمریکایی ها صد درصد تامین گردد.
برای آمریکا هم فرقی نمی کند چه حکومتی در ایران سر کار باشد.
خواست آمریکایی ها از ایران بسیار واضح است همه منابع خدادادی ایران باید در اختیار آمریکایی ها قرار گیرد و ایرانیها از راه اندازی فلسفه های فکری که می تواند موجبات همراهی مردم منطقه با آنها شود خودداری کنند و در نهایت ایرانی ها همه پیشرفت های علمی خود را کنار بگذارند، نه فقط تسلیحاتی، و دوباره به ملتی عقب افتاده که مورد علاقه استعمارگران است، تبدیل گردند.
بحث و گفتگو