اگر حوصله مطالعه نداشته باشید می توانید یکی دوتا فیلم که در باره وایکینگ ها و آنگلوساکسون ها درست شده را تماشا کنید تا متوجه شوید از چه صحبت می کنم.
به هر حال در دوره ای از تاریخ بشریت این وحشی ها موفق شدند بخش های بزرگی از کره زمین را اشغال کنند (البته خودشان از عبارت استعمار استفاده می کنند) اما به هر صورت اینها از شرق تا غرب کره زمین را غارت کردند و به اروپا بردند و بعد خود را متمدن معرفی کردند و دیگران را غیر متمدن.
بر کسی پوشیده نیست که این سیاست وتفکر مربوط به خود آنها نبود بلکه مربوط به برخی جوامع بود که در برابر آنها تسلیم شده بودند و برخی متفکرین و سیاستمداران که از جاهای دیگر جهان به خدمت این غیر متمدن ها آمده بودند این سیاست را برایشان ساختند.
بد نیست به این نکته نیز اشاره کرد که متفکرین و فیلسوف های یهودی که به صورت تاریخی در بسیاری از سرزمین های جهان منبوذ بودند فرصت را غنیمت شمردند تا با خدمت به این غیر متمدن ها کاری کنند که هم در میان آنها نفوذ پیدا کنند هم اینکه با سیاست بر تصمیمات آنها تسلط یابند واز کنار آنها به نفوذ و قدرت و ثروت بالا برسند.
در واقع سیاستی که اینها در گیتوها تدوین کردند و اتخاذ کردند به این شکل بود که اینها همیشه از فرمانروایان اینها تعریف وتمجید می کردند و همیشه این فرمانروایان جلو بودند و مشاوران آنها که همه کاره بودند پشت پرده و هر اتفاقی رخ می داد و حتی امروزه رخ می دهد سر این فرمانروایان خراب می شود و مشاوران پشت پرده از هر آسیبی مصون می مانند.
یکی از سیاست هایی که اینها پیاده کردند این بود که با استفاده از ابزار جنگ روانی که امروزه به عنوان جنگ رسانه ای معروف است مردم کشورهای اشغال شده (استعمار شده) را متقاعد کنند که آنها عقب افتاده هستند و اروپایی ها پیشرفته و متمدن.
این در حالی است که به صورت تاریخی فرهنگ و تمدن مربوط به مردم سرزمین های اشغال شده بود وهیچ سند تاریخی ای در باره وجود حتی ذره ای از فرهنگ و یا تمدن در سرزمین های مربوط به اشغال کنندگان وجود ندارد.
نهایت مستندات تاریخی که در باره فرهنگ و تمدن در اروپای غربی و کلا غرب وجود دارد و امروزه اروپایی ها به آن استناد می کنند همانا فلسفه یونان و رم باستان است که آن هم به دلیل امتزاج با فرهنگ و تمدن شرق ایجاد شده است.
همه تاریخ دان ها به خوبی می دانند عموما هم در برهه ای از زمان سرزمین هایی مانند آمریکا و یا کانادا و یا استرالیا و یا آفریقای جنوبی و... به تبعید گاه جنایتکاران و پناهگاه فراری ها از قانون و یا حتی ظلم و استبداد فرمانروایان اروپایی و یا کلیسا تبدیل شده بود و خوب در چند مرحله یهودی های متفکر و متنفذ از اروپای عقب افتاده نقل مکان کردند و به سرزمین های بکر جدید رفتند و همین جریان منجر شد که عقب افتادگان با خلاء خرد و تفکر فلسفی مواجه شوند.
دلیل این ادعا هم این می باشد که مشاهده می شود در یک قرن اخیر آنهایی که به سرزمین های جدید مانند آمریکا نقل مکان کرده بودند موفق شدند کاری کنند که همه جنگ ها و بد بختی ها برای اروپایی ها و دیگر جوامع جهانی باشد و همه منافع مالی و اقتصادی و سیاسی مربوط به سرزمین های جدید.
توجه داشته باشید که در جنگ های جهانی اول و دوم کل اروپا وبخش های بزرگی از دیگر سرزمین های جهان که تحت اشغال اشغالگران اروپایی بود شاهد انواع و اقسام جنگ ها و بد بختی ها بود و اروپایی ها مجبور شدند هر چه از دیگر سرزمین های جهان سرقت کرده بودند به آمریکا بفرستند ولی سرزمین های جدید هیچ آسیبی از این جنگ ها ندیدند.
حتی برخی متفکرین فراتر می روند و مدعی می باشند که حتی استقلال بسیاری از کشورها به دلیل این بود که آمریکا می خواست اروپایی ها را تضعیف کند و خود استعمارگر نوین جهان باشد و به این ترتیب آنها را وادار کرد تا مستعمره های خود را ترک کنند و آنها را به فرمانروایانی بسپرند که سرسپرده آمریکا بودند تا آمریکا با سیاستی که با نام سیاست استعماری ماکیاولی گره خورده این کشورها را استعمار کند.
به هر حال امروزه مشاهده می کنیم که باز هم اروپایی ها در دام آمریکا گیر کرده اند ودر جریان مبارزه روسیه با نازی های اروپا عملا در حال کشاندن همه بد بختی ها به سرزمین های خود می باشند و با اطاعت بی چون و چرای سیاست مداران اروپایی از دستورات آمریکا عملا منافع مردم اروپا را زیر پا گذاشته اند.
شاید چند نمونه ساده اش این باشد که آنها امروزه انرژی را چیزی حدود 8 برابر قیمت از آمریکا خریداری می کنند و مدعی می باشند به این ترتیب روسیه را تحت فشار قرار می دهند، در حالی که ثبات قیمت ارز روسیه کافی است تا ثابت شود روسیه به هیچ وجه از این جریان متضرر نشده و این مردم اروپا هستند که کمرشان خم شده و احتمال شکستن آن وجود دارد.
هر کس کمترین اطلاعات اقتصادی را داشته باشد به خوبی می داند که آمریکا دهه ها به دنبال آن بود که اروپایی ها را وابسته به انرژی گرانقیمت خود کند و امروزه کمپانی های انرژی و تسلیحات آمریکا اوج سود را از بحران در اروپا می برند و سیاست مداران آمریکایی نهایت تلاش خود را انجام می دهند تا جنگ ودرگیری به کل اروپا برسد و برایشان اصلا مهم نیست که اروپایی ها چه قدر در باتلاقی که آمریکایی ها ساخته اند بیشتر فرو می روند.
یا مثلا مشاهده می کنیم که دولت آمریکا اقدام به بالا بردن کاذب قیمت دلار در مقابل یورو نموده و مدعی می باشد به این ترتیب تلاش دارد فشار را از مردم آمریکا کم کند و جالب اینکه برخی سیاستمداران اروپایی ژست فهم و درک به خود می گیرند و مدعی می باشند که تصمیم دولت آمریکا را درک می کنند در حالی که این به معنای انتقال کل فشار اقتصادی بر دوش مردم اروپا می باشد، به سادگی مردم اروپا امروزه بیش از 25% قدرت خرید خود را از دست داده اند و به همین نسبت ما یملک آنها نیز به باد رفته.
در حالی که اروپایی ها و آمریکایی ها همیشه تلاش داشتند از عرب ها تصویر افراد ابله ثروتمند به جهان ارائه دهد به نظر می رسد رهبران کشورهای عرب نفت خیز امروزه ثابت کرده اند که ابله کس دیگری است و آنها بسیار هوشمند هستند.
تصمیم اخیر اوپک پلاس خود گواه این ماجرا می باشد.
طی چند ماه اخیر قیمت انرژی به شدت افزایش یافت به گونه ای که دولت آمریکا برای اینکه سود باد آورده به دست آورد حتی بخش بزرگی از ذخایر استراتژیک خود که به قیمت بسیار ارزان خریداری کرده بود را روانه بازار کرد و با قیمت های بالا به کشورهای غربی فروخت.
حالا آمریکا می خواهد که قیمت انرژی را شدیدا پایین بیاورد تا ما به التفاوت کسری ذخایر استراتژیک خود را با قیمت بسیار پایین از کشورهای اوپک تامین کند.
یعنی حالا که کارش با سرقت اموال اروپایی ها به حد اعلا رسیده آمده سراغ کشورهای عضو اوپک.
آمریکایی ها فشارهای سیاسی خود بر علیه کشورهای عربی مخصوصا عربستان سعودی و امارات و کویت و قطر را نیز به حد اعلا رساندند تا اینها با عرضه انرژی بیشتر به بازار قیمتها را پایین بیاورند اما مشاهده کردیم که سران این کشورها به جای اینکه منافع آمریکا وغرب را مد نظر خود قرار دهند منافع کشور و ملت خود را مد نظر قرار دادند و به جای افزایش عرضه نفت تصمیم گرفتند تا دو ملیون بشکه نفت کمتر تولید کنند تا کنترل بر بازار های نفتی را در اختیار داشته باشند.
از رئیس جمهوری آمریکا که مجبور شد برای دستبوسی شاهزاده محمد بن سلمان به عربستان سفر کند و به قول مصطلح عامیانه بگوید غلط کرده در دوران انتخابات اظهار داشته که می خواهد او را مجازات و منزوی کند، تا رئیس جمهوری فرانسه و نخست وزیر انگلیس و صدر اعظم آلمان و... همه شان به کشورهای عرب حوزه خلیج فارس سفر کردند تا ببینند چطور می توانند سر عرب ها کلاه بگذارند.
البته درباره رهبران کشورهای اروپایی شاید درک مطلب سخت باشد اما قطعا بسیاری از مردم اروپا آنقدر هوش و ذکاوت دارند تا متوجه شوند که سیاستمدارن آنها در حال وارد کردن آنها به چه چاه تاریکی هستند و چگونه عربهایی که تا همین چند صباح پیش مورد تمسخر اروپایی ها بودند امروزه به فکر منافع مردم خود هستند.