گزارش و تحلیل

جنگ منافقانه بر علیه ایران

پس از اینکه آمریکایی ها در مذاکرات وین کم آورده اند و دیدند که برگه ای برای فشار بر ایران در اختیار ندارند چند محور را برای فشار بر ایران پیش گرفته اند.
Sputnik
1 – محور جنگ تبلیغاتی
2 – استفاده از ابزار آژانس بین المللی انرژی هسته ای
3 – استفاده از عواملی مانند گروهک سازمان مجاهدین خلق و کشورهای کوچک تابع مانند آلبانی برای تهمت زدن به ایران و تهدید ایران به جنگ کل ناتو با این کشور.
درباره جنگ تبلیغاتی که تکلیف روشن است، اینها از ابزار تبلیغات و جنگ رسانه ای و روانی بر علیه همه دشمنانشان استفاده می کنند و به خوبی می دانند که پاشنه آشیل ایران هم ضعف رسانه ای این کشور می باشد و از طریق این جنگ نه فقط در خارج کشور می توانند به ایران ضربه بزنند بلکه در داخل کشور و به قول معرف پشت جبهه دستشان باز است تا هر کاری بخواهند انجام دهند.
حتی در برخی موارد برخی رسانه های داخلی دانسته یا نا دانسته در زمین دشمن بازی می کنند و آمریکایی ها و اسرائیلی ها به خوبی می دانند چگونه اینها را به بازی بگیرند.
2 – در باره آژانس بین المللی انرژی هسته ای هم که دیگر کار از حاشا کردن گذشته و مدیر کل این آژانس رسما یک روز قبل از اجلاس قبلی شورای حکام به اسرائیل سفر کرد تا سر سپردگی خود به اسرائیل را نشان دهد و به ایران دهن کجی کند.
عملا امروزه این آژانس در همه اتهام هایش بر علیه ایران در حال اجرای دستور العمل های تلقینی از طرف اسرائیل می باشد و بس و هر کسی کمتری اطلاعی از جریان کار سیستم های فنی سازمان ملل داشته باشد به خوبی متوجه می شود که این آژانس در حال تهمت زنی به ایران می باشد.
وزارت خزانه داری آمریکا تحریم های جدیدی را علیه ایران به دلیل حملات سایبری اعمال کرد
اینکه اینها بیاید و بحثی که مربوط به ما قبل سال 2003 میلادی است و قبلا این بحث بسته شده را دوباره باز کنند عملا اینها می خواهند بهانه جویی کنند و بس و هر چه قدر هم ایران پاسخ های مستدل به اینها بدهد قطعا اینها به سوال های بی پایان خود ادامه خواهند داد و مجددا بهانه جویی های جدید خواهند کرد.
همه کارشناسانی که دوران معاصر جهان و عملکرد های سازمان های بین المللی در مسایل مرتبط با عراق و لیبی که منجر به راه اندازی جنگ بر علیه این کشورها شد را پیگیری کرده باشند به خوبی می دانند که امروزه آژانس بین المللی انرژی هسته ای هم در حال تبعیت از همان خط و مشی است و به هیچ وجه بنا ندارد که از پاسخ های ایران قانع شود، البته مگر اینکه آمریکا و کشورهای غربی دستور بدهند که قانع شود.
3 – جدیدا هم که آمریکایی ها و اسرائیلی ها بحث آلبانی را نیز به میان کشیده اند.
بر کسی پوشیده نیست که مقامات سیاسی آلبانی به صاحب اختیار تصمیمات خود نیستند و این آمریکا و اسرائیل هستند که آنها را هدایت می کنند.
اخیرا هم آمریکا آلبانی را به عنوان پایگاه توزیع نیرو وتسلیحات خود به نفع نئونازی های اوکراین تشخیص داده و انتقال نیرو و تجهیزات را از کانال آلبانی انجام می دهد.
قبل تر همه می دانند مجامع اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی نیروهای سازمان مجاهدین خلق که در عراق مستقر بودند را بردند در آلبانی جمع کردند و آلبانی را تبدیل به پایگاه اصلی حملات سایبری و آموزش ترورست هایی که عملیات تروریستی در ایران انجام می دهند تبدیل کردند.
طبیعتا بر اساس همه قوانین و مقررات بین المللی وقتی که کشوری زمینه فعالیت گروهک های تروریستی بر علیه کشور دیگری را فراهم می کند آن کشور حق دفاع مشروع پیدا می کند و حتی طبق قوانین و مقررات ناتو چون آلبانی به چندین گروهک تروریستی فقط پناه نداده بلکه حق استفاده از خاک اش را بر علیه کشورهای دیگر فراهم کرده، ماده 5 پیمان ناتو شامل حال این کشور نمی شود.
به هر حال به نظر می رسد که ایران علیرغم اینکه متحمل خسارت های زیادی از بابت استفاده گروهک های تروریستی از خاک آلبانی برای حمله به این کشور شده بوده و می شود اما تا به حال تلاش داشته که از کانال های دیپلماتیک برای حل این بحران استفاده کند و اقدام مستقیم انجام نداده.
البته آلبانیایی ها هم به خوبی می دانند هدف از مستقر کردن این گروهک ها در آلبانی و حملات مکرر تروریستی آنها چه به صورت سایبری چه به صورت اقدامات عملیاتی همه اش به این دلیل بوده که اسرائیل و آمریکا وعربستان خواهان واکنش ایران بودند و با توجه به اینکه سالها است ایرانی ها دست اینها را خوانده اند، در مسیر مورد علاقه آنها پیش نرفتند.
به این دلیل به نظر می رسد اسرائیلی ها و یا حتی مجاهدین خلق که آنجا مستقر هستند و یا مستقر بودند دست به کار شده اند و خودشان به سامانه های زیرساخت آلبانی حمله کرده اند.
مخصوصا اگر متوجه باشیم که آلبانی در یک مناقصه به مبلغ 194 ملیون دلار تامین امنیت زیر ساخت های خود را به یک شرکت آمریکایی داده و یک شرکت اسرائیلی که رقیب شرکت آمریکایی بوده را از مناقصه حذف کرده، امری که می تواند بهانه ای برای انتقام شرکت اسرائیلی هم به حساب آید.
این حجم اطلاعات از زیر ساخت های آلبانی در حدی بوده وهست که باید شرکت هایی که کاملا از ریز این زیر ساخت ها مطلع بوده اند دست به چنین کاری زده اند و در این راستا شرکت فردی آمریکایی به نام جیمز جانز در جریان بوده و به کلیه اطلاعات زیر ساخت آلبانی دسترسی داشته و یک شرکت اسرائیلی و جریان قطعا زیر سر یکی از این دو یا هر دوتای اینها است.
به هر حال سابقه رفتاری ایران نشان می دهد که ایرانی ها هروقت کاری انجام داده اند مانند حمله به پایگاه عین الاسد و یا مقر موساد در اربیل و یا ... علنا اعلام کرده اند که کار کار خودشان بوده و حق به جانب اعلام کرده اند که کار کار ما بوده و خوب کردیم که چنین کاری کردیم.
همچنین این عمل می تواند در راستای ایجاد شرایط فشار سیاسی در مذاکرات به نفع آمریکا باشد که اسرائیلی ها انجام داده اند و پاس اش را برای آمریکا فرستاده اند.
حمایت آمریکا از اتهام زنی دوباره آلبانی علیه ایران
در این زمینه هم باید توجه داشت که به قول معروف آلبانی گنده تر از اسرائیل و یا آمریکا نیست و اگر ایرانی ها به زیرساخت های آلبانی حمله کرده بودند قطعا اعلام می کردند به دلیل حق مشروع دفاع ازامنیت ملی مان این کار را کردیم وخوب هم کردیم و اگر آلبانی تکلیف خود را با گروهک های تروریستی در خاک خود روشن نکند باز هم انجام می دهیم.
به هر حال یا دولت آلبانی می دانسته که اینها در حال انجام عملیات تروریستی بر علیه ایران از خاک آلبانی هستند که خوب باید بیاید در مجامع بین المللی پاسخ دهد یا آنگونه که ادعا می کند نمی دانسته که عذر بدتر از گناه است.
سفر مایک پنس و مایک پمپئو به آلبانی برای ملاقات با مریم رجوی نشان می دهد این گروهک هنوز شدیدا با مجامع امنیتی واطلاعاتی غرب سر و سر دارد و همین کافی بود تا دولت آلبانی متوجه شود که کاسه ای زیر نیم کاسه است.
مخصوصا که سابق حضور گروهک مجاهدین خلق در کشورهای مختلف نشان می دهد که اینه نه فقط هیچ وقت به منافع میزبان اهمیت نمی دادند و نمی دهند بلکه حتی بر علیه منافع شهروندان این کشور نیز کار می کنند.
در عراق که با صدام حسین بر علیه مردم عراق و همچنین کردهای عراق همکاری کردند وهزاران انسان بی گناه را به خاک و خون کشیدند تا قبلتر در ایران که صدها عملیات تروریستی انجام دادند و هزاران انسان بی گناه را ترور کردند.
به هر صورت به نظر می رسد که این جریان، یعنی اینکه ایران اصولا چنین کاری را کرده یا نه اصلا برای مقامات آلبانی اهمیت ندارد، بلکه آنچه مهم است دستور العمل هایی که از آنطرف آب می آید چی است.
بحث و گفتگو