گزارش و تحلیل

مشکل اصلی در مذاکرات ایران و آمریکا چیست؟

به صورت تاریخی سیاست چماغ و هویج پایه اصلی سیاست های کشورهای بزرگ به حساب می آمد.
Sputnik
اسپوتنیک - بر مبنای اصول سیاسی به صورت تاریخی سیاست چماغ و هویج پایه اصلی سیاست های کشورهای بزرگ به حساب می آمد.
حتی از قدیم الایام هم زمانی که رسما چیزی به عنوان علم سیاست مطرح نبود ولی همه حکمرانان سیاستمداران برجسته ای کنار خود داشتند تا به عنوان مشاور به آنها مشور دهند که در درگیری های بین المللی و با دشمنانشان چه کار باید انجام دهند وعموما هم آنها از همان سیاست چماغ و هویج بهره می بردند.
بزرگترین لشکر های جهان هم وقتی که می خواستند وارد جنگ شوند اول ترجیح می دادند تا توانمندی خود را به رخ طرف مقابل بکشانند و بعد تلاش کنند طرف مقابل را قانع کنند بدون جنگ و خونریزی یا تسلیم آنها شود و یا اینکه حتی همراه آنها شوند و در این راستا مقداری پیشنهاد هایی که به نظرشان اغوا کننده به نظر می آمد را مطرح می کردند تا طرف مقابل را قانع کنند یا تسلیم شود یا با آنها همراه گردد.
حتی وقتی قلعه ها و یا شهرها را محاصره می کردند از طریق سفرا پیغام می فرستادند که یا تحت محاصره قرار می گیرید و همه نابود می شوید و می میرید و یا اینکه طبق برخی شروط تسلیم ما می شوید و زنده می مانید و حتی برخی امتیازها را هم دریافت می کنید.
شاید این ارتش ها می توانستند در جنگ ها پیروز شوند اما آنها به خوبی می دانستند اگر طرف مقابل هیچ هویجی را نبیند قطعا کاری می کند که هزینه موفقیت آنها در جنگ بسیار بالا برود به گونه ای که حتی احتمال نابودی ارتش مهاجم هم وجود داشت چون وقتی که طرف می داند چه شروط را بپذیرد چه نپذیرد دشمن قرار است به او حمله کند، با هرچه در توان و وجود در اختیار دارد با آنها مقابله می کند و شکست دادن مدافعین در چنین شرایطی امری بسیار دشوار اگر نگوییم محال به حساب می آید.
کاخ سفید: آنطور که دوست داریم به نهایی کردن برجام با ایران نزدیک نیستیم
امروزه مشکل اصلی در آمریکا این است که افرادی که هیچ آشنایی با علم سیاست ندارند توانسته اند به دلیل موقعیت های رسانه ای و یا ظاهری خود به قدرت برسند، حال یا در حد رئیس جمهوری و یا درحد سناتور و یاحاکم و غیره.
تقریبا همه می دانند که برای رسیدن به جایگاه سیاسی انتخابی در آمریکا شما نیاز ندارید که خبره سیاست باشید، شما باید یک ShowMan خوب باشید.
البته متاسفانه این جریان امروزه به بسیاری کشورهای دیگر هم سرایت کرده، ولی خوب بحث ما امروز آمریکا است.
به دلیل اینکه این افراد هیچ دانشی از علم سیاست ندارند تصور می کنند چون آمریکا قلدر است و توانمندی اقتصادی دارند میتوانند چماغ به دست همه جا راه بروند و هیچ هویجی در دست نداشته باشند.
ماجرای تحریم هایی که سیاست مداران آمریکایی امروزه به آن اعتیاد پیدا کرده اند نیز همین شده.
آنها چپ و راست می روند و کشورهای مختلف را تحریم می کنند ولی هیچ روزنه ای برای خروج کشورها از تحریم ها قرار نمی دهند.
مشکل اصلی با ایران هم همین است.
امروزه انها چند صد تحریم کذایی بر علیه ایران اعمال کرده اند که بسیاری با هم همپوشانی دارد وآنقدر چپ و راست تحریم اعمال کرده اند که خود تحریم به غولی که خودشان هم می ترسند به آن نزدیک شوند تبدیل شده.
طبیعی است که ایرانی ها و دیگر کشورها هم به هیچ وجه هیچ توافقی را نپذیرند که موجب رفع تحریمها از آنها نشود.
همه پیشنهاد هایی که امروزه در مقابل ایران قرار دارد پیشنهاد هایی نیست که این اطمینان را به ایرانی ها بدهد که قرار است تحریم ها برداشته شود.
وقتی درباره رفع تحریم ها صحبت می کنیم یعنی باید تحریم و تحریمهایی که با آن همپوشانی دارند رفع گردد و منطقی نیست که ایرانی ها بپذیرند مثلا تحریم های بانکی به دلیل برنامه هسته ای رفع شود اما همان تحریم ها به عنوان مبارزه با تروریسم و یا نفوذ منطقه ای ایران و یا برنامه موشکی ایران سرجای خود باقی بماند.
کنایه مشاور تیم مذاکره‌کننده ایران در وین خطاب به اروپا: زمستان نزدیک است
حال نامردی آمریکایی ها در همه توافقات سابق با ایران را نیز به چاشنی این ماجرا اضافه کنید، در شرایطی که هر وقت ایران به همه تعهدات خود عمل کرده آمریکایی ها بلافاصله زیر توافق زده اند.
بحث فقط بحث برجام نیست.
طی چهاردهه اخیر ایرانی ها چندین توافق با آمریکایی ها انجام داده اند، که علیرغم اینکه ایرانی ها به همه تعهدات خود در این توافق ها عمل کرده اند ولی آمریکایی ها در نهایت به هیچ تعهدی عمل نکردند.
حال جریان بازی با کلمات و عبارت ها را نیز به این جریان اضافه کنید.
ایرانی ها سالها پای میز مذاکره با آمریکایی ها با حضور پنج میانجی گر دیگر و اتحادیه اروپا نشستند و با آمریکایی ها به توافقی رسیدند که نام آن برجام شده.
ایرانی ها به تعهدهای خود که بسیار هزینه بر هم بوده عمل کرده اند اما آمریکایی ها ابتدا بازی با کلمات و عبارت ها را شروع کردند و ذیل هر کلمه و یا عبارتی که در برجام آمده چند علامت سوال قرار دادند که منظور از این کلمه یا عبارت این بود و آن نبود و علیرغم اینکه همه شهود موجود در جلسات اظهار می داشتند که حرف ایران درست بوده اما آمریکایی ها پافشاری می کردند که حرف فقط حرف خودشان است و تفسیر دیگری.
حالا یک چیز دیگر را نیز اضافه کنید و آن این است که در توافق قبلی، یعنی همان برجام، ایرانی ها چون می دانستند آمریکایی ها به تعهدات خود عمل نمی کنند پنج کشور دیگر را نیز وارد ماجرا کردند تا ضامن آمریکا باشند، همچنین اتحادیه اروپا و شورای امنیت سازمان ملل متحد را متقاعد کردند که آنها نیز هم حضور داشته باشند هم مصوبه ای تصویب کنند که این توافق را به یک قانون بین المللی تبدیل کند و همه ضامن اجرای آن باشند.
چه شد؟
آمریکا خیلی راحت از برجام خارج شد و در اجرای مصوبه 2231 شورای امنیت سنگ اندازی کرد.
حالا رسیده ایم به گفتگو های وین.
امروزه تنها چیزی که ایرانی ها در این گفتگوها دنبال آن هستند هویجی است که باید گیرشان بیاید.
ایرانی ها می دانند که چه برگه های ارزشمندی در اختیار دارند و می دانند طرف مقابل هیچ برگه ای در مقابل آنها ندارد اما متاسفانه می بینیم که طرف مقابل حتی بنیادی ترین اصول علم سیاست را زمین گذاشته و تلاش دارد که آنچه ایران دارد را از آن بگیرد وهویج را هم به ایران ندهد.
امروزه ایرانی ها با همه بد بختی هایی که تحریم ها بر آنها تحمیل کرده ولی توانسته اند از گذر تحریم عبور کنند و خود را با شرایط تحریم وفق بدهند و اگر بنا باشد توافقی امضا کنند که در نهایت هیچ امتیازی برایشان نداشته باشد و تحریم ها به صورت تضمین شده و دائم برداشته نشود می دانند این جریان امیدی کاذب به مردم می دهد و وقتی که مردم ببینند هیچ تحریمی رفع نشده از روی نا امیدی هم که شده شورش می کنند.
بدیهی است در چنین شرایطی ایرانی ها به هیچ وجه زیر بار نروند و حاضر به همکاری نباشند وآمریکایی ها هم تا وقتی که هویج را ندهند با چماغ به نتیجه نخواهند رسید چون ایرانی ها پیشتر آن چماغ را از درون خالی کرده اند وآمریکایی ها بی خبرند ومتوجه نیستند که چرا چماغشان صدا ندارد.
بحث و گفتگو