تقریبا همه هم متفق القول هستند که به لحظه های آخر این گفتگو ها رسیده ایم و احتمال امضای یک توافق بسیار نزدیک است.
اما نکته قابل تامل در ماجرا این است که این اولین بار نیست ما به مراحل پایانی می رسیم و حتی چندین بار همه بر اساس متنی توافق کردند و در نهایت آمریکایی ها در لحظه آخر همه چیز را به هم زدند.
حتی همین توافقی که به توافق مارس معروف است و پیشنهاد اروپایی ها به نوعی بر مبنای آن است هم یک توافق نهایی بود که همه به آن رسیدند ووزرای امور خارجه خود را برای سفر به وین وامضای آن آماده کردند اما به یکباره آمریکایی ها زیر میز زدند.
اینکه پاسخ ایران به نکات مطرح شده توسط آمریکایی ها درباره پیشنهاد اروپایی ها طولانی شده هم نشان می دهد آمریکایی ها نکاتی را مطرح کرده اند که نیاز به تصمیم گیری در سطوح عالی در کشور دارد وهمچنین احتمال دارد که آمریکایی ها به دنبال آن باشند که نکاتی گنگ را در نتیجه نهایی بگنجانند که بعدها بتوانند از آن سوء استفاده کنند.
در توافق قبلی سال 2015 هم همین شد.
در لحظات پایانی آمریکایی ها کلمات وعبارت هایی را در برجام قرار دادند که تعبیر دوگانه و چند گانه داشت و همین عبارت ها زمینه را برای سوء استفاده آنها از توافق را فراهم کرد.
در آن زمان هیات ایرانی بسیار در فشار روانی داخلی برای رسیدن به توافق بود وهمچنین تصور می کردند که با پذیرش توافق حسن نیت خود را به طرف مقابل نشان می دهند.
امروزه به دلیل شرایط بین المللی طرف ایرانی به هیچ وجه تحت فشار پذیرش هرگونه توافقی نمی باشد، در واقع این طرف غربی است که در فشار است که هر چه سریعتر توافقی امضا شود.
حتی برخی در ایران باور دارند که حد اقل باید دو ماه دیگر صبر کرد تا طرف مقابل حسابی آماده پذیرفتن خواسته های ایران باشد و بعد به توافق رسید.
عملا منظور این دوستان این است که تا دو ماه دیگر فصل زمستان شروع می شود و اگر غربی ها به توافق با ایران نرسیده باشند قطعا با افزایش شدید قیمت انرژی مواجه می شوند و هم دولت های اروپایی با سرنگونی و شورش مواجه خواهند بود هم اینکه دولت آمریکا در صورتی که افزایش قیمت حامل های انرژی را نتواند کنترل کند با شکست مفتضحانه در انتخابات کنگره مواجه خواهد بود.
که البته این نظریه خیلی هم بیراهه نیست.
حتی برخی در ایران پا را فراتر گذاشته و زمزمه این را دارند که ایران آزمایش هسته ای خود را انجام دهد و کار را تمام کند و بعد به سمت توافق برود و نه قبل از آن.
به هر حال به قول معروف شرایط ما ایرانی ها آش نخورده و دهان سوخته شده، همه تحریم ها و فشارها را تحمل می کنیم ولی عملا هیچ تسلیحات هسته ای ای تولید نکرده ایم، حد اقل تسلیحات را تولید کنیم و کار را تمام کنیم و به طرف مقابل بفهمانیم که روش رفتاری اش با ایران کاملا اشتباه بوده.
به هر حال آنچه فعلا مسلم است این می باشد که ارکان تصمیم گیری در ایران رسیدن کشور به همین مرحله یعنی توانمندی ساخت تسلیحات هسته ای بدون ساختن آن را کافی می دانند و ایران در همین مرحله در حال چانه زنی می باشد.
بدیهی است در صورتی که ایران نتواند امتیازهایی که تضمین دهد تحریمها از بالاسر ملت ایران رفع می شود و به بهانه دیگری بر نمی گردد را کسب کند هیچ منطقی وجود ندارد تا در شرایط فعلی تن به توافقی بدهد که می تواند موجب حل مشکلات کشورهای غربی گردد ولی مشکل خودش را حل نکند.
دولت آمریکا هم نهایت تلاش خود را انجام می دهد تا جایی که بتواند امتیازی به ایران ندهد که مخالفین اش در انتخابات از آن بر علیه اش استفاده کنند.
جالب اینکه میانجی های اروپایی هم ژست آدم های فهمیده را می گیرند و می آیند به ایرانی ها می گویند شما باید شرایط داخلی آمریکا را درک کنید.
کسی نیست به آنها بگوید خوب شما هم شرایط داخلی ایران را درک کنید.
مشکل اصلی امروزه پای تعدادی عابد کرسی های کنگره است که حاضر هستند برای رسیدن به این کرسی ها و قدرت روحشان را به شیطان بفروشند، حتی اگر هزینه رسیدن آنها به کرسی های کنگره کشته شدن ملیونها انسان در سرتاسر جهان باشد.