همین که بایدن مجبور شده از وعده های انتخاباتی خود کوتاه بیاید و برود دستبوسی پادشاه عربستان سعودی و ولیعهد وی کافی است تا متوجه شد چه قدر اوضاع در آمریکا خراب است و چه قدر اوضاع شخص رئیس جمهوری آمریکا افتضاح است که وی حاضر شده چنین کاری را انجام دهد.
یکی از اصلی ترین محورهای تبلیغات انتخاباتی دمکرات ها و تیم بایدن این بود که آنها عربستان سعودی را به دلیل ترور عدنان خاشقچی ستون نویس واشنگتن پست، و همچنین فجایعی که در یمن به بار آورده منزوی کنند و همچنین اسرائیلی ها را وادار کنند تا به پیمان صلح با فلسطینی ها تمکین کنند تا صلح و امنیت در منطقه خاورمیانه برقرار گردد، اما حالا بایدن مجبور است که به اسرائیل سفر کند در حالی که اسرائیلی ها همین دو سه هفته پیش خانم شیرین ابوعقله خبرنگار کانال تلوزیونی الجزیره که شهروند آمریکایی بود را با شلیک مستقیم کشتند و آمریکایی ها مجبور شده اند که بر این ماجرا سرپوش بگذارند و همچنین امروزه حتی بحث فروش تسلیحات هجومی به عربستان برای ادامه جنگ در یمن مطرح شده.
این درحالی است که مجامع بین المللی در آخرین گزارش های خود تاکید کرده اند که نیروهای ائتلاف سعودی در تعدادی از حمله های خود به غیر نظامی ها از بمب های دقیق هدایت شده آمریکایی استفاده کرده اند.
یکی از بحث های مطرح شده درباره سفر بایدن به منطقه این روزها تشکیل یک ائتلاف میان کشورهای عربی و اسرائیل بر علیه ایران بود که به دلیل اختلافات بر سر رهبری این ائتلاف ظاهرا این طرح با شکست مواجه شده.
طرح بعدی ایجاد یک سامانه راداری مشترک میان عربها و اسرائیلی ها برای تامین امنیت اسرائیل می باشد که خوب بر کسی پوشیده نیست عموما این سامانه فعال است و همه سامانه های آمریکایی موجود در کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و حتی دیگر مناطق خاورمیانه اطلاعاتشان را با اسرائیل به اشتراک می گذارند و عملا آمریکایی ها هرچه دارند برای دفاع از اسرائیل در اختیار آن قرار می دهند، فقط اتفاقی که قرار است رخ دهد این است که رسما وجود چنین سامانه ای اعلام شود تا حرمت رابطه با اسرائیل به نوعی شکسته شود و فضایی برای ایجاد رابطه علنی میان عربستان سعودی و اسرائیل راه بیافتد.
علیرغم اینکه اسرائیلیها و آمریکایی ها با راه اندازی فضاسازی رسانه ای تلاش دارند رابطه علنی عربستان سعودی و اسرائیل را بدون هزینه برای حکومت عربستان نشان دهند و رسیدن محمد بن سلمان به پادشاهی را مشروط به پذیرش برقراری رابطه با اسرائیل کنند، اما حکومت عربستان به خوبی می داند که علیرغم همه اختلافات سیاسی و تبلیغات رسانه ای که بر علیه ایران راه انداخته توجیه اینکه حامی اسرائیل در قبال یک کشور مسلمان گردد میان مردم حتی عربستان هم امکان پذیر نیست و همین جریان می تواند موجب ایجاد موجی از اعتراض بر علیه حاکمیت آل سعود حتی در بین خاندان حاکمه گردد.
برخی شاید به یاد دارند، زمانی که صدام حسین تصمیم گرفت کویت را اشغال کند و حتی تهدید می کرد که عربستان را نیز تصرف خواهد کرد بسیاری از مردم عربستان و مراجع دینی و مذهبی مخالف حضور نظامیان آمریکایی در خاک عربستان سعودی، حتی برای دفاع از خاک عربستان سعودی، بودند وعلیرغم اینکه حکومت سعودی با تمام قوا تلاش کرده صدای اینها را خفه کند ولی به خوبی می داند که اینها آتش زیر خاکستر هستند و امکان دارد پس از فوت ملک سلمان با حکومت محمد بن سلمان مخالفت کنند و حتی به مقابله بپردازند.
حال برای حل این معظل طرحی قدیمی که آرزوی دیرینه اعراب بود مطرح شده، و آن تشکیل یک ارتش واحد عربی می باشد که اسرائیل در آن حضور نداشته باشد.
این طرح طرح که از زمان مرحوم جمال عبد الناصر مطرح بود امروزه در میان بسیاری از ناسیونالیست های عرب طرفدار دارد.
در صورتی که چنین طرحی پا بگیرد و با توجه به تعداد نیروهای موجود در ارتش کشورهای عربی و همچنین تنوع و تعداد سلاح هایی که کشورهای عربی در اختیار دارند این ارتش می تواند بزرگترین تشکیلات نظامی پس از ناتو در جهان به شمار بیاید.
مشکل اصلی در این است که عربها هیچ کدام عربستان سعودی را به عنوان رهبر چنین ارتشی قبول ندارند و از همان زمان که جمال عبد الناصر این طرح را مطرح کرد اصلی ترین چالش در تشکیل این ارتش همانا اختلاف نظر بر رهبری آن بود وهست.
همچنین بحث اهداف این ارتش شاید مهم تر از اصل ایده تشکیل این ارتش باشد.
اعراب به خوبی می دانند هر مجموعه ای که تحت سلطه سعودی ها قرار گرفته به صورت تاریخی بی خاصیت شده و یا حتی نابود شده.
نمونه اش اتحادیه عرب و یا سازمان کنفرانس اسلامی است که هیچ کدام طی چندین دهه از تشکیل خود نتوانسته اند حتی یک بند از اساسنامه و یا اهداف خود را محقق کنند و دلیل اصلی اش این بوده که همیشه منافع عربستان سعودی و کشورهای متحد با آن با منافع دیگر کشورهای عضو در تضاد بوده و موجب شکست چنین ائتلاف هایی می شده.
به همان نسبت که تشکیل یک ارتش عربی می تواند به نفع همه کشورهای عربی باشد این ارتش می تواند تهدیدی حتی برای منافع آمریکا و اسرائیل نیز به حساب آید.
فراموش نکنید زمانی شاه ایران بزرگترین متحد آمریکا و اسرائیل در منطقه و حتی در جهان به شمار می آمد و به یکباره پس از انقلاب در ایران این کشور به بزرگترین دشمن آمریکا و اسرائیل تبدیل شد.
چه تضمینی وجود دارد که ارتش عربی تشکیل شود و به یکباره در کشورهایی که رهبری این ارتش را به عهده می گیرند انقلابی رخ ندهد و به جای اینکه این ارتش حامی اسرائیل شود به نابود کننده اسرائیل تبدیل شود؟
حتی ممکن است که به یکباره بدون هیچ تغییر آنچنانی کشورهای عربی تصمیم بگیرند که از شر اسرائیل که وسط آنها قرار گرفته خلاص شوند و به یکباره ارتش خود را به سمت حمله به اسرائیل سوق دهند.
یا مثلا اگر درگیری ای میان یک کشور عربی مثل لبنان و یا سوریه ویا حتی مصر و یا اردن با اسرائیل رخ داد آنوقت قرار است ارتش عربی طرف کی را بگیرد؟
آیا فکر می کنید مردم عرب می پذیرند که مثلا ارتش عربی پشت عرب های دیگر را خالی کند و از اسرائیل حمایت کند؟
یا اصلا اسرائیل را بگذارید کنار.
اگر احیانا جنگی میان مصر و سودان با اثیوپی به دلیل جریان آب رخ داد چه، اثیوپی ای که سد النهضه خود را با سرمایه گذاری همین عرب های حوزه خلیج فارس و اسرائیلی ها ساخته و در حال تکمیل است تا آب مردم عرب مصر و سودان را قطع کند؟
البته همه این پیش بینی ها مربوط به شرایطی است که این ارتش متحد و تحت فرماندهی واحد قرار گیرد که البته هر کارشناس تازه کار امور خاورمیانه و کشورهای عربی هم می تواند بگوید، حد اقل فعلا، چنین شرایطی امکان پذیر نمی باشد.