اسپوتنیک، تفسیرگر خبرگزاری "ریا نووستی" روسیه پِتر آکوپوف می نویسد: سفر رئیس جمهور ایالات متحده به خاورمیانه شامل اسرائیل، فلسطین، عربستان سعودی، ملاقات با سران 9 کشور (شش کشور از شورای همکاری خلیج فارس به اضافه رهبران دعوت شده مصر، عراق و اردن) است.
نکته اصلی این دیدار این است که بایدن قرار است با ولیعهد محمد بن سلمان ملاقات کند که قول داده بود به خاطر قتل جمال خاشقجی در چهار سال پیش او را به شخص مطرود تبدیل کند. اکنون رئیس جمهور آمریکا در واقع به شاهزاده تعظیم می کند، زیرا باید در مورد پوتین، یک شرور وحشتناک تر، کاری انجام شود. بایدن میخواهد بن سلمان را متقاعد کند که قرارداد نفتی با روسیه در چارچوب اوپک پلاس را کنار گذاشته و نفت بیشتری را وارد بازار کند. در این صورت درآمدهای صادراتی روسیه کاهش می یافت و قیمت بنزین در ایالات متحده کاهش می یافت. واشنگتن معتقد است که این کاهش افت رتبه بایدن و دموکرات ها را متوقف می کند و به آنها اجازه می دهد کنترل کنگره را پس از انتخابات نوامبر حفظ کنند.
اما در واقع هر دو هدف دست نیافتنی هستند. دموکرات ها قطعا در انتخابات نوامبر شکست خواهند خورد، زیرا ادعای رای دهندگان به آنها به تورم محدود نمی شود. و "آسیب زدن به پوتین" به هیچ وجه کارساز نخواهد بود. حتی افزایش جدی تولید نفت کمکی به کاهش قیمت ها نخواهد کرد، زیرا غرب، ابتدا با انتشار دیوانه وار، و سپس با مسدود کردن دارایی های ارز خارجی روسیه، کاری انجام داد تا نفت (و همچنین انواع دیگر مواد خام) را برای سرمایه گذاری بسیار جذاب کند.
اما مهمترین چیز این است که عربستان سعودی به هیچ گونه خروج از توافق با روسیه فکر نمی کند. نزدیکی با روسیه و چین به سیاست عمدی رهبری عربستان در زمان پادشاه قبلی تبدیل شده است. و در طول نه سال گذشته، دو رویداد مهم رخ داده است که مسیر کاهش وابستگی پادشاهی به ایالات متحده را تثبیت کرده است.
اولین رویداد، امتناع باراک اوباما از حمله به سوریه در اوت 2013 بود. سعودی ها احساس کردند که متحد به سادگی آنها را فریب داده است و در اعتراض حتی موقعیت خود را به عنوان یک عضو غیردائم شورای امنیت کنار گذاشتند. در آن زمان ولادیمیر پوتین کاری کرد تا اوباما از حمله به سوریه منصرف شود، او دو سال بعد یک گروهبندی نظامی روسی را برای کمک به اسد فرستاد. و سعودی ها دیدند چه کسی واقعاً به متحدان خود کمک می کند.
در اوایل سال 2015 ملک عبدالله درگذشت و برادر کوچکترش سلمان 79 ساله بر تخت سلطنت نشست. اما حاکم واقعی کشور پسرش شاهزاده محمد بود که به طور مرتب از پوتین در روسیه دیدن کرد. بنابراین منافع استراتژیک سعودی ها در روسیه با ارتباطات شخصی این دو رهبر که هم اینک امتحان خود توسط زمان را پس داده اند تکمیل شد. روسیه همچنین نیاز به هماهنگی با عربستان سعودی دارد و نه فقط در بازار نفت. مسکو دوباره به یک بازیگر برجسته در خاورمیانه تبدیل شده است و بر خلاف واشنگتن، نه به تضاد بین ایرانی ها و اعراب، بلکه به آشتی تدریجی آنها تکیه می کند. اخیراً ریاض و تهران در بغداد مذاکره کرده اند - و این نشانه خوبی برای مسکو است.
و اما ایالات بیشتر و بیشتر گمراه می شوند. در دوران ترامپ، آنها توانستند به انعقاد "توافق ابراهیم" بین اسرائیل و چند کشور عربی (در درجه اول امارات) دست یابند، اما در عین حال، طرح شهرک سازی برای اعراب کاملاً غیرقابل قبول بود. شتابزدگی آمریکا از توافق هسته ای با ایران به پاره کردن و عقب نشینی آن، امکان عادی سازی روابط ایران و آمریکا را از بین برد. حتی بازگشت به توافقات قدیمی غیرممکن شد.
و پس از 24 فوریه، ایالات متحده با واقعیت جدیدی روبرو شد که برای آنها ناخوشایند بود - خاورمیانه قرار نیست به نفع هژمون ضعیف بازی کند. خود این منطقه مورد حقه بازی آمریکا قرار گرفت که با مداخله مستقیم و شکست یکی از کشورهای کلیدی عربی یعنی عراق به پایان رسید. برای کشورهای خاورمیانه، واشنگتن یک بازیکن خروجی است که قادر به بیان منافع خود و محافظت از متحدان خود (به جز اسرائیل) نیست. نه حضور نظامی عظیم و نه ارتباطات قدیمی با نخبگان کمکی به بازگرداندن اعتماد از دست رفته نخواهد کرد.
جو بایدن نزدیک به نیم قرن است که در این منطقه درگیر بوده است و برای او مشاهده این که کشورش که تا پایان قرن به حداکثر نفوذ خود در خاورمیانه رسیده بود، اکنون در چه حالی قرار گرفه، دردآور است. حالا آمریکا بدون استراتژی خاص خود در این مهم ترین مکان ژئوپلیتیکی جهان جا دارد. با این حال، اگر واشنگتن فقط در خاورمیانه مشکل داشت، این بدترین گزینه نبود. اما واشنگتن نمی فهمد با کشور خودش چه کند.