عموما اگر به نظرات کارشانان متخصص رجوع کنید همه متفق القول هستند بسیاری از حکام منطقه وجود خود را فقط و فقط مدیون حمایت کشورهایی هستند که زمانی این منطقه را استعمار کرده بودند نه مدیون حمایت مردم از آنها.
انگلیسی ها قبل از اینکه بخواهند از منطقه خلیج فارس خارج شوند شرایطی ایجاد کردند تا حکامی سر کار باشند که سیاست های آنها را پیاده کنند.
همین امر درمورد شاه ایران هم صحت داشت.
در واقع اصلی ترین مشکل محمد رضا شاه پهلوی (بر عکس پدرش) این بود که هیچ وقت فرصت پیدا نکرده بود میان مردم زندگی کند تا درک بکند مردم ایران چه می خواهند و چگونه می خواهند زندگی کنند و از بچگی تحت الحمایه استعمارگران قرار داشت و توسط آنها تربیت شده بود و خود آنها پدر او را برکنار کردند و او را بر کرسی پادشاهی نشاندند و حتی وقتی که فرصت داشت تا به خواست مردم عمل کند آمریکایی ها و انگلیسی ها کودتای 28 مرداد را ترتیب دادند تا دوباره او به استناد خواست آنها به حکومت برگردد و دستورات آنها را اجرا کند.
بسیاری متخصصین تاریخی باور دارند پس از کودتای 28 مرداد محمد رضا شاه از نظر روحی روانی دچار دگرگونی فکری شد و به دلیل اینکه ملیاردها دلار پول نفت وارد خزانه ایران شد و درون کشورهای غربی موفق شده بود لابی های قدرتمندی تشکیل دهد و خوب انواع و اقسام تسلیحات نظامی مدرن و ارتش قدرتمندی در اختیار داشت، به قول معروف غره شد و تصور کرد که می تواند به دستورات غربی ها دهن کجی کند ودر مقابل خواسته های آنها بایستد.
وقتی هم انقلاب شد وی تصور می کرد مانند قبل می تواند با یک سفر تفریحی کوتاه از ایران خارج شود و دوباره آمریکایی ها و انگلیسی ها وی را به قدرت برگردانند اما خوب دیدیم که چه شد، آنها حتی حاضر نبودند به وی ویزا دهند تا به آن کشورها برود.
نیاز نیست که کارشناس سیاسی خبره باشید تا متوجه باشید بقای بسیاری حکام کشورهای منطقه و حتی بقای خود آن کشور گروی حمایت غرب و آمریکا است واگر آمریکا و غرب دست خود را از بالاسر آنها بردارد اینها دو هفته هم نمی توانند روی پای خود بایستند.
امروزه مشاهده می کنیم برخی حکام کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و حتی حاکمان اسرائیل در حال تکرار اشتباه های شاه ایران می باشند.
به این نکته بسیار ریز باید توجه داشته باشید که سیاست خارجی آمریکا در پشت پرده توسط حکومت در سایه این کشور تدوین می گردد، حکومتی که افراد اشت با تغییر رئیس جمهوری تغییر نمی کنند و اینگونه نیست که اگر مثلا ولیعهد و یا حتی شاه عربستان سعودی و یا نخست وزیر اسرائیل بخواهند به رئیس جمهوری آمریکا توهین کنند آنها از این توهین بگذرند چون رئیس جمهوری شان مثلا دمکرات است و یا جمهوریخواه.
بحث این است که اینها در حال توهین به وجهه آمریکا در جهان هستند و دیر یا زود مجبور می باشند تاوان این رفتارشان را بپردازند.
علیرغم همه انتقاداتی که بسیاری ممکن است به ترامپ داشته باشند اما یکی از بزگترین محاسن وی این بود که وی سیاستمدار نبود و فحوای صحبت های خود را برخی اوقات به شکل جوک و یا شوخی مطرح می کرد و یکبار در یکی از سخنرانی هایش عبارتی را بیان کرد که خیلی معنا دار بود.
وی اظهار داشت که با شاه عربستان تماس گرفته بود و به او دستور داده بود چندصد ملیون دلار پول بفرستند برای پروژه ای در آمریکا و شاه عربستان به او گفته بود که با شرایط سختی مواجه است و نمی تواند این کار را انجام دهد، ترامپ اظهار می داشت که به شاه عربستان گفته بود "شاه، این یک تقاضا نیست، اگر این پول را فردا نفرستید تا دو هفته دیگر باید فارسی یاد بگیرید".
گو اینکه بسیاری این سخنان ترامپ را به شوخی گرفتند اما واقعیت امر این است که این جمله به تنهایی بسیار معنی دار بود.
معنای این جمله این بود که اگر شما دستورات را اجرا نکنید همه دشمنی هایم با ایران را کنار می گذارم و سراغ شما می آیم.
در واقع به همین دلیل هم می باشد که اینها دلواپس هستند تا مبادا مثلا گفتگوهای هسته ای و یا هرگونه گفتگویی میان ایران و آمریکا به نتیجه برسد چون به خوبی می دانند اگر آمریکا امروزه این شرایط را تحمل می کند فقط به این دلیل است که چاره دیگری ندارد و اگر از طرف ایران خیال اش راحت شود سراغ خانه تکانی در بین اینها خواهد رفت و خیلی از اینها دنبال شاه ایران خواهند گشت.