رهبران و مقامات سیاسی کشورهای مختلف که تصور می کنند جریان اوکراین فقط در اوکراین محصور است و یک درگیری میان روسیه و اوکراین است سخت در اشتباه می باشند.
اگر به تاریخچه کوتاه دو سه دهه گذشته پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نگاهی گذرا بیاندازید می بینید که جریان اوکراین اولین ماجرایی نبود که توطئه چینان در آمریکا روی آن کار کردند و آخرین آن نخواهد بود.
اگر هم کسی تصور می کند ائتلاف با آمریکا می تواند نجات اش بدهد بد نیست به این نکته اشاره کنیم که روسیه و چین در جنگ جهانی دوم متحد آمریکا و انگلیس و فرانسه به حساب می آمدند.
برخی جورج سوروس و بنیاد وی را متهم به سرمایه گذاری برای انجام انقلاب های رنگی در کشورهای اروپای شرقی از جمله اوکراین و گرجستان و... می کنند اما واقعیت امر این است که علیرغم سرمایه گذاری سوروس در این انقلاب ها اگر حمایت سیاسی آمریکا و انگلیس و بالطبع دیگر کشورهای غربی پشت او نبود امکان نداشت که وی می توانست شورش ها و انقلاب هایی مانند انقلاب نارنجی در اوکراین و یا مخملی در گرجستان و یا سبز در ایران و... را حمایت کند و به نتیجه برساند.
نکات مشترک در همه این شورش ها وانقلاب ها استفاده از ابزار رسانه های اجتماعی و همچنین حمایت رسانه ای و مالی و تسلیحاتی گسترده از شورش های مختلف مانند آنچه از آن به عنوان بهار عربی نام برده می شود و امروزه بر اثر آن لیبی و سوریه و یمن و عراق و ... به آتش کشیده شدند و یا برخی کشورهای دیگر هنوز نتوانسته اند ثبات سیاسی پیدا کنند و یا اینکه مشاهده می کنیم برخی کشورها مانند سودان کارشان به تجزیه کشیده شد و...
آمریکایی ها برای پیاده کردن سیاست های خود در هرجا از یک سبک خاص استفاده می کنند که با شرایط مردم آن کشور همخوانی داشته باشد اما در همه این سبک ها پشت پرده اصل یکی است.
به عنوان مثال بگویم همان کاری را که آنها در سال 2004 و 2014 در اوکراین کردند و نتایج انتخابات که به نفع آنها نبود را به هم زدند در عراق و تونس هم انجام دادند و در لبنان هم به بهانه های مختلف فشارهای زیادی بر مردم لبنان آوردند تا نتیجه انتخابات پارلمانی که به ضرر آنها تمام می شد را به هم بزنند.
همان سبک را در دیگر کشورها و مناطق جهان هم استفاده کردند و مثلا همین چند مدت پیش هنگ کنگ را به همین بهانه به هم ریختند و یا می بینیم همین یکی دو هفته قبل در پاکستان هم نخست وزیری که با سیطره آنها بر این کشور همراه شده بود را سرنگون کردند.
اینها یک تیم کامل مزدور جنگجو برای خود درست کرده اند که مشاهده می شود عند اللزوم این تیم را از یک جا به جای دیگری منتقل می کنند.
ماموریت این تیم که توسط مجامع و تشکل های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و کشورهای ناتو تشکیل شده هم این است که برود و در کشورهای مختلف پس از تحریک خیابان ها جنگ داخلی راه بیاندازد و معمولا هم با شگرد کشتن پلیس و تظاهر کنندگان توسط تک تیر انداز ها و یا حتی افرادی که ظاهر تظاهر کنندگان و یا لباس نیروی انتظامی به تن دارند بر شعله جنگ و درگیری بیافزایند.
همین سبک را ما در تونس و لیبی مشاهده کردیم بعد در سوریه و بعد در ایران و همین چند ماه پیش هم قزاقستان شاهد چنین شرایطی بود.
اینها یک ساختار لژستیک بسیار سریع و قوی راه انداخته اند تا نیروهای مزدور خود را خیلی سریع از یکجا به جای دیگری منتقل کنند.
به یاد دارم زمان جنگ لیبی بود و معمر القذافی توسط عوامل غربی ترور شده بود تا اطلاعاتی که می توانست آبروی رهبران کشورهای غربی و حق حساب گرفتن های آنها از او را داشت فاش نکند.
روابط ترکیه و سوریه هم بسیار خوب می شد و بسیار استثنائی بود وهیچ مشکلی میان دو کشور وجود نداشت واتفاقا ماه مبارک رمضان هم بود و آقای بشار الاسد و آقای اردوغان روابطشان آنقدر صمیمی شده بود که افطار را در استانبول و سحری را با هم در دمشق می خوردند.
در آن زمان من مدیر مسئول روزنامه ایران دیلی بودم و اخباری به دست آوردم که آمریکایی ها در حال انتقال برخی نیروهایی که در لیبی بودند از مسیر ترکیه به سوریه هستند ومن مقاله ای نوشتم و پیش بینی کردم که نقشه ای برای لیبی کردن سوریه در کار است.
بسیاری از دوستان و مسئولین در آن زمان اعتراض داشتند که چرا چنین مقاله ای نوشتم و برخی اظهار می داشتند چون مقاله در روزنامه وابسته به دولت منتشر شده ممکن است روی روابط ایران و ترکیه تاثیر بگذارد و برخی تصور کنند که ما ایرانی ها از نزدیکی سوریه و ترکیه ناراحت هستیم و این حرف ها را می زنیم.
در حالی که بنده در آن زمان صرفا از دید ژورنالیستی به ماجرا نگاه می کردم و حتی به سفیر ترکیه که برای دیدار با بنده به روزنامه آمده بود گفتم که بنده شخصا برای شخص آقای اردوغان احترام بسیار خاصی قایل هستم اما این اطلاعات را به دست آورده ام و بنا به شغل ژورنالیستی خود منتشر کرده ام، اگر صحت ندارد شما اطلاعات صحیح را بفرمایید منتشر کنیم شاید آمریکایی ها تلاش دارند شما را دور بزنند.
بعد از حدود دو ماه آنچه پیش بینی کرده بودم رخ داد و همه می بینند در سوریه چه شده.
امروزه هم اگر درباره مسایلی بحث می کنم بر اساس حب ویا بغض نسبت به یک طرف بر علیه طرف دیگری نیست بلکه بر اساس تحلیل ژورنالیستی خود است.
آنچه در اوکراین رخ می دهد بر اساس یک نقشه طولانی مدت آمریکایی بوده و هست و آمریکایی ها تلاش دارند اوکراین را تبدیل به افغانستان و یا لیبی و ... کنند و به صراحت می گویند هدفشان طولانی کردن جنگ اوکراین برای طولانی کردن درگیری روسیه است، توجه داشته باشید هیچ کدام حتی یک کلمه از کلماتی که به زبان تک تک مسئولین کشورهای غربی می آید این نیست که می خواهند مشکل مردم اوکراین را حل کنند و یا می خواهند اصلا بحران اوکراین را حل کنند بلکه این است که می خواهند جنگ طولانی تر و طولانی تر شود واوکران نابود و نابودتر شود.
می توانید به همه گفته های مسئولین کشورهای غربی مراجعه کنید.
حتی جالب تر اینکه زلنسکی هم درباره اینکه به دنبال راهکاری برای بیرون بردن اوکراین از این مخمصه حرفی نمی زند وفقط دنبال اخاذی از کشورهای غربی برای ادامه جنگ است و کار به جایی رسیده که این روزها آنها را تهدید هم می کند.
امری که نشان می دهد زلنسکی بیش از اینکه به دنبال منافع اوکراین باشد به دنبال منافع آمریکا و غرب و جیب خود است و بس.
البته شگرد آمریکایی ها هم اینگونه است، افرادی را از ناکجا آباد پیدا کنند و بعد اینها را به عنوان عامل خود در کشورهای دیگر به قدرت برسانند و بعد با استفاده از اینها کشورها را نابود کنند.
پیدا کردن افراد بی هویت هم در کشورهای دیگر بسیار راحت هست، افراد زیادی را می توانید که حاضر می باشند به قول معروف برای پول مادر خود را نیز بفروشند چه رسد به مملکت.
در همین ایران خودمان هم خیلیها هستند که اینگونه می باشند، نگاهی گذرا به رسانه های اجتماعی و یا برخی به ظاهر ایرانی هایی که در خارج هستند (البته جدیدا در ایران هم زیاد شده اند و نیاز نیست به خارج برویم) بیاندازید تا ببینید چه قدر می توان افراد خود فروخته پیدا کرد.
هدف اصلی آمریکایی ها در اروپا هم نابودی اوکراین نیست بلکه هدف اصلی آنها نابودی کل اروپا می باشد و سیاست رفتاری آنها در جریان اوکراین نشان می دهد که آمریکایی ها به شدت به دنبال درگیر کردن همه کشورهای اروپایی و در نهایت نابودی آنها هستند وحتی اگر هم جنگ در اوکراین همین فردا صبح متوقف شود فراموش نکنید هزاران تروریستی که آمریکایی ها از جای جای جهان جمع کرده اند و امروزه در اوکراین مستقر کرده اند در کنار نئونازی های اوکراینی کافی هستند تا امنیت کل اروپا را به هم بریزند، مگر در خاورمیانه و شمال آفریقا چه کار کردند؟
در مرحله بعدی آمریکایی ها خواهان آن هستند که شرق آسیا را به هم بریزند و تقریبا همه کارشناسان سیاسی بین المللی متفق القول هستند دیر یا زود به بهانه ای آمریکا در شرق آسیا هم جنگی به راه خواهد انداخت تا چین را درگیر کند.
دو محور دیگر است که آمریکایی ها بعد از اروپا و شرق آسیا به دنبال آن هستند و آن راه انداختن یک جنگ تمام عیار درخاورمیانه و دیگری یک جنگ تمام عیار در آمریکای لاتین است.
در خاورمیانه اسرائیل بنا است این نقشه را پیاده کند و در آمریکای لاتین باید نقشه بر سر نابودی اقتصاد کشورهایی مانند برزیل و دیگر کشورهای آمریکای لاتین پیاده شود.
به هر حال برزیل رفته با برخی کشورهای دیگر متحد شده و مجموعه ای به نام BRICS راه انداخته اند و هدف این مجموعه مانند اتحادیه اروپا رقابت اقتصادی با آمریکا است وبقای آمریکا هم گروی نابودی همه اقتصاد های رقیب است بریکس – اتحادیه اروپا – مجموعه شانگهای – مجموعه معاهده نفتا و... ویکی از ابزار نابودی همه اینها نابودی منابع انرژی که همانا خاورمیانه و شمال آفریقا است می باشد.
با راه افتادن این جنگ ها پازل سیطره آمریکا بر قدرت جهانی تکمیل می گردد.
اینجا است که به نظر می آید وقت آن رسیده رهبران کشورهای منطقه خاورمیانه هر چه سریعتر به فکر باشند تا اختلافات خود را به هر بهانه ای است کنار بگذارند و با هم کنار بیایند چون اگر دیر بجنبند ممکناست به خود بیایند و ببینند آنها نیز در یک جنگ تمام عیار گیر کرده اند که پایان آن نابودی همه است.