می توان گفت که همه کارشناسان ارشد جهان امروزه باور دارند که جهان پس از پایان عملیات ویژه روسیه جهان سابق نخواهد بود و قطعا یک نظم جدید جهانی از این پس حاکم خواهد بود که دیگر آمریکا در آن نقش رهبری تک قطبی را نخواهد داشت.
شرایط به وجود آمده هم نشان از آن دارند که کشورهای غربی آنقدر از جریان عملیات ویژه روسیه در اوکراین شوکه شدند که تصمیمات متهورانه عجیب وغریبی گرفتند، تصمیماتی که نرم و نظم جهانی را به هم زده و قطعا در آینده موجب آن خواهد شد که بسیاری از کشورها درباره نظم جدید جهانی فکر کنند که باید شرایطی به وجود آورند تا خود را از این شرایط مصون نگه دارند.
با توجه به اینکه روسیه که عضو دایم شورای امنیت است در سازمان ملل با شرایط جانبه گرایی مجموعه های مختلف سازمان ملل مواجه شده دیگر اعتبار سازمان ملل نزد همه کشورهای جهان زیر سوال خواهد رفت و قطعا دیگر کسی امیدی به این سازمان نخواهد داشد وکشورهایی که عضو دائم شورای امنیت نیستند فکر خواهند کرد اگر با روسیه چنین رفتاری شده با ما چه خواهند کرد.
فراموش نکنید به هم زدن نظم جهانی که با تاسیس "جامعه ملل" یا "مجمع اتفاق ملل" و یکجانبه گرایی که پس از تاسیس آن در پی جنگ جهانی اول به وجود آمد ومضاف بر آن فروپاشی اقتصادی کشورهای اروپایی، موجبات راه افتادن جنگ جهانی دوم جهانی را فراهم کرد و همین که امروزه سازمان ملل به جای اینکه موقعیت بی طرفانه داشته باشد و برای صلح تلاش کند موقعیتی جانب گرایانه پیدا کرده خود بزرگترین تهدید برای امنیت و صلح جهان به حساب می آید.
به گفته آقای نوام چامسکی: " آمریکا می خواهد تا آخرین اوکراینی با روسیه بجنگد" و سازمان ملل هم به ابزاری برای آمریکا در این راستا تبدیل شده.
از سوی دیگر به نوع تحریم ها و رفتارهای خصومت وار بر علیه ملت روسیه توجه داشته باشید.
اینکه می آیند و اموال سرمایه داران روسیه در جهان را مصادره می کنند و یا اینکه حتی کار به تحریم حیوانات و هنرمندان و ورزشکاران و ... روس کشیده شده و اینجا حتی بحث اینکه شاید برخی از اینها مخالت دولت روسیه باشند و برخی موافق در نظر گرفته نشده و یا اینکه مثلا حیوانات و ادبیان مرده و ... چه ربطی به اتفاقات امروزی دارند ویا تصمیمات متهورانه دیگر برخی کشورهای اروپایی در سرقت اموال مردم روسیه به عنوان مصادره آنها و... اولا موجبات این مساله را فراهم می کند که مردم روسیه با هم متحد شوند و همه متوجه باشند که با دشمنی مواجه هستند که با موجودیت ملت روسیه و هرچه به تاریخ و تمدن روسیه مربوط است خصومت دارد، دوما شرایط راست گرایی افراطی در روسیه تقویت گردد، سوما مردمان دیگر کشورهای جهان به فکر بیافتند که با توجه به راه افتادن موج نازی های نوین در برخی کشورهای جهان باید به فکر مصون کردن خود از اینها باشند.
همچنین وقتی دیگر کشورهای جهان می بینند چه راحت و بدون هیچ قاعده و قانونی اموال روسیه و مردم روسیه را با عبارت مصادره و یا تحریم و یا منجمد کردن، می دزدند به فکر باشند هر چه سریعتر اموال خود را از گزند این کشورها مصون نگاه دارند و با توجه به این شرایط به احتمال زیاد در چند ماه آینده شاهد آن خواهیم بود که اکثر کشورهای جهان به دنبال آن باشند هر چه پول در کشورهای غربی دارند را از این کشورها خارج کنند و از این پس اعتبار بانک های کشورهای غربی زیر سوال خواهد بود.
علیرغم اینکه برخی رهبران کشورهای غربی ساده لوحانه تصور می کنند با مصادره اموال مردم روسیه می توانند چند صباحی مشکلات اقتصادی خود را حل کنند اما واقعیت امر این است که بی اعتباری بانک ها و مراکز مالی آنها در آینده موجبات فروپاشی بازارهای مالی و اقتصادی آنها را فراهم خواهد کرد.
به عنوان مثال بگویم امروزه بسیاری از کشورهای صادر کننده انرژی و حتی کالای دیگر به فکر افتاده اند که کالای خود را با ارزهای محلی کشورهای دیگر مانند مثلا چین مبادله کنند و یا در ازای کالای خود کالای ارزشمندی مانند مثلا طلا و یا حتی ارزهای دیجیتال دریافت کنند و دیگر این کشورها اطمینان ندارند که اگر نفت و یا کالای و یا خدمات خود را با ارزهای دلار و یا یورو به فروش برسانند فردا روزی به بهانه ای کشورهای غربی اقداماتی برای بالا کشیدن این اموال انجام ندهند.
گو اینکه امروزه برخی در کشورهای غربی تصور می کنند که آنها روسیه را تحریم کرده اند و روسیه تحت فشار قرار خواهد گرفت اما واقعیت امر این است که فشار اصلی به زودی به سمت آنها خواهد رفت چون بیشتر صادرات روسیه به آنها مواد اولیه ای است که برای صنعت خود نیاز دارند و ماجرا فقط انرژی نیست.
اگر ماجرا فقط افزایش قیمت گاز بود شاید آنها می توانستند با جایگزین کردن گاز خود مقداری ماجرا را تعدیل بخشند اما ماجرا بسیار فراتر از این چیز ها است.
برخی از کشورهای غربی برای انرژی خود به نیروگاه های هسته ای نیاز دارند و این نیروگاه ها به اورانیوم روسیه.
کارخانه های این کشورها برای تولید ماشین آلات به فلزاتی نیاز دارند که از روسیه وارد می شود و صنعت ساختمان سازی و ... آنها نیز به فولاد و آلمینیوم و چوب و... وارداتی از روسیه وابسته است.
حتی گندم و نان این کشورها وابسته به روسیه و اوکراین است.
امروزه این کشورها فقط با بالا رفتن قیمت تولیدات خود مواجه نیستند بلکه با نبود مواد اولیه برای ادامه حیات تولید خود مواجه هستند.
حتی صنعت هوانوردی این کشورها امروزه با خطر نابودی مواجه است.
توجه داشته باشید روسیه چند هواپیما از مسیر هوایی این کشورها می فرستاده و این کشورها چند هواپیما از مسیر هوایی روسیه.
حال نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد این است که امروزه بیش از ده تا پانزده ملیون اوکراینی از فرصت استفاده کرده اند و به بهانه فرار از جنگ به کشورهای غربی رفته اند وپناهنده شده اند.
افرادی که همه منتظر فرصت بودند تا از اوکراین فرار کنند و به کشورهای غربی بروند حالا فرصت پیدا کرده اند و احتمال بازگشت شان به اوکراین بسیار کم است، به احتمال زیاد بخش کوچکی از اینها به اوکراین باز خواهند گشت.
اینها فعلا از کمک ها و اعانه های دولت های غربی بهره می برند اما دیر یا زود خواهان آن خواهند بود که وارد بازار کار شوند و کشورهایی که خود به دلیل شرایط کرونا چند سال است با مشکل های اقتصادی مواجه هستند حالا با مشکل ایجاد اشتغال برای این تعداد افراد نیز مواجه خواهند بود و قطعا اگر برای اینها مشاغلی که درآمد مکفی فراهم کند ایجاد نکنند اینها به سمت بازارهای خلاف کشیده خواهند شد و خلافکاران اوکراینی هم که در اروپا نیاز به تعریف ندارند.
آمریکا تلاش دارد با ایجاد این بحران ها در اروپا اقتصاد خود را نجات دهد اما همین جریان آینده ای سیاه را برای اروپا ترسیم کرده که اگر مقامات اروپایی به فکر راهکاری نباشند به خودشان می آیند و می بینند که با بحران های داخلی مواجه شده اند و احتمال جنگ های داخلی و یا حتی جنگ های بین کشورهای اروپایی شدت می گیرد و در نهایت هیچ بعید نیست کار حتی به جنگ جهانی سوم هم کشیده شود و تعداد بیشتری از کشورها وارد این درگیری ها شوند.
در پایان باید گفت فقط آمریکا است که سرتاسر از این جنگ ها سود خواهد برد چون با نابودی دیگر کشورها زمینه فعالیت شرکت ها و کارخانه های آمریکایی برای جبران خسارت دیگر کشورها فراهم می شود.
کما اینکه امروزه مشاهده می کنیم نفت و گازی که رو دست آمریکایی ها مانده بود بازارهای خود را پیدا کرده، کارخانه های اسلحه سازی آمریکا با تمام توان تولید می کنند و با نابودی کارخانه های اروپایی چه بر اثر جنگ چه بر اثر ورشکستگی اقتصادی، کارخانه های آمریکایی جایگزین آنها خواهند شد و کالای آمریکایی میتواند جای کالای اروپایی را بگیرد.