اسپوتنیک - هر بار همه مذاکره کننده ها در وین به نتیجه ای نزدیک می شوند آمریکایی ها سنگی را در چاه می اندازند که صدها عاقل نمی توانند آن را در بیاورند.
همین چند هفته پیش همه آماده امضای یک توافق در وین بودند که به یکباره آمریکایی ها آمدند و تضمین ها را جوری ارائه دادند که به جز شرکت های خودشان هیچ کشور دیگری از رفع تحریم ها بر علیه ایران منتفع نشود، امری که موجب اعتراض روسیه و چین و ایران شد.
البته آمریکایی ها مساله روسیه را برجسته کردند چون می خواستند از آب گل آلود ماهی بگیرند و فضای داخلی ایران را بر علیه روسیه تحریک کنند.
به هر وسیله ای بود عقلا نشستند و آمریکا را وادار کردند که به قول معروف از خر شیطان پایین بیاید و مساله تضمین ها به نوعی حل وفصل شد.
به یکباره وعلیرغم توافقات قبلی که انجام شده بود آمدند و بحث برداشتن سپاه پاسداران از لیست موسوم به لیست تروریستی و لغو تحریم های سپاه را بهانه کردند تا دوباره همه چیز را به هم بزنند.
البته برای آنهایی که در گفتگوها با آمریکایی ها و امضای توافق با آنها تجربه دارند و یا آنهایی که پیگیر مذاکرات با آمریکا چه توسط ایران چه توسط دیگران هستند مساله عجیبی نیست، آمریکایی ها عادت دارند همیشه لحظه آخر دبه در بیاورند و همه چیز را به هم بزنند وحتی اگر توافقی را امضا کنند صبر می کنند تا طرف مقابل همه تعهدات خود را انجام دهد بعد خودشان زیر تعهدات خود می زنند.
وبرای اینکه بتوانند این کار خود را انجام دهند نیاز دارند که روزنه هایی در توافق قرار دهند که راهکار دبه در آوردن برای آنها را محیا کند.
مساله فقط مربوط به توافق با ایران نیست بلکه همه توافقاتی که آمریکایی ها با دیگران هم انجام داده اند همین گونه است و کل بی نظمی که امروزه در جهان به وجود آمده به این دلیل است که آمریکایی ها مانند یک کشور عضو مجموعه بین المللی عمل نمی کنند ونظم جهانی را مدام به هم می زنند.
وقتی که آمریکایی ها خود را مجاز می دانند که نظم جهانی را به هم بزنند همپیمانان آنها نیز همین کار را می کنند و بالطبع طرف های مقابل هم که می بینند آمریکایی ها و همپیمانان آنها نظم را به هم زده اند واکنش نشان می دهند و...
به هر حال بحث سپاه پاسداران که در گفتگوهای وین مطرح می باشد به این دلیل اهمیت دارد که کلا ترامپ برای اینکه جلوی بازگشت دولت های بعدی آمریکا به توافق هسته ای را بگیرد نام سپاه پاسداران را در لیست تروریستی آمریکا قرار داد.
طبق همه قوانین و مقررات بین المللی به دلیل اینکه سپاه پاسداران یک بخش نظامی رسمی کشور است این عمل آمریکا خود به هم زدن نظم جهانی و تخطی از توافق ها و مقررات بین المللی می باشد که مستلزم پاسخگویی آن به مجامع بین المللی می باشد مخصوصا که آمریکایی ها از همین قانون داخلی کذایی خود استفاده کردند تا ترور شهید سلیمانی را توجیه کنند و یک جنایت جنگی مرتکب شدند که موجب مجازات بین المللی برای همه دست اندرکاران این ترور است، اما کدام مرجع بین المللی هست که می توان به آن مراجعه کرد؟
به همین دلیل است که کشورها مجبور می شوند که به جای مراجعه به مراجع بین المللی خودشان هر جا که می توانند حق خود را با زور بازو از حلقوم آمریکایی ها بیرون بکشند.
ماجرای اصرار ایران بر برداشته شدن سپاه پاسداران از لیست تروریستی و لغو تحریم های آمریکا بر علیه سپاه هم از همین جا نشآت می گیرد.
طبق قطعنامه 2231 شورای امنیت و همچنین توافق برجام همه تحریم های هسته ای بر علیه ایران رفع گردیده و هیچ تحریمی از این تحریم ها به عناوین دیگر نمی تواند مجددا اعمال گردد.
ایالات متحده آمریکا نه فقط قطعنامه شورای امنیت، که خود ذیل آن را امضا کرده، زیر پا گذاشته بلکه برای جلوگیری از اعمال این قطعنامه سنگ اندازی هم کرده و یکی از سنگ اندازی ها قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست کذایی تروریستی خود و اعمال تحریم ها بر علیه آن است.
حتی اگر در وین توافقی امضا شود که موجب لغو تحریم ها بر علیه سپاه ویا حتی اعضای آن نگردد عملا این توافق بی معنی می باشد.
هدف آمریکایی ها هم در واقع همین است.
یعنی روزنه ای برای به هم زدن توافق داشته باشند و به بهانه تحریم بودن سپاه پاسداران و یا برخی از اعضای آن دوباره بتوانند پس از اینکه ایران تعهدات خود را عمل کرد و پس از اینکه کارشان با روسیه و چین تمام شد، زیر اجرای توافق بزنند و دوباره سراغ ایران بیایند، وگرنه هیچ بهانه ای وجود ندارد که آمریکایی ها تحریم ها بر علیه سپاه و یا اعضای آن را لغو نکنند، امری که قبلا روی آن توافق شده و کلا پرونده آن بسته شده به حساب می آمد.
فقط برای اینکه برخی مخاطبین متوجه جریان شود توضیح می دهم که عملا سپاه پاسداران مانند همه نیروهای مسلح کشورهای دیگر جهان قرارداد های پیمانکاری و خدماتی با تعداد زیادی شرکت ها در بخش خصوصی دارد، اگر سپاه یا بخش هایی از سپاه پاسداران در لیست تحریم ها باقی بمانند فردا آمریکا می تواند بیاید و شرکت های بخش خصوصی که با سپاه همکاری دارند را نیز ذیل تحریم ها ببرد وشرکت هایی که با این شرکت ها کار می کنند را نیز تحریم کند و به صورت سلسله وار به همه تحریم های سابق خود برگردد.
ساده ترین موردی که پیش می آید این است که مثلا یکی از اعضای ارشد سپاه پاسداران که ذیل تحریم های آمریکا است برود و حسابی در یکی از بانک ها باز کند و یا اصلا حسابی در یکی از بانک ها که بنا است تحریم های آن لغو شود داشته باشد.
همین کافی است تا آمریکا فردا دبه در بیاورد و آن بانک و دیگر بانک های ایران را تحریم کند.
گو اینکه به قول آقای حسین امیر عبد اللهیان برخی مقامات ارشد سپاه حاضر شده اند از خود گذشتگی نشان دهند و حاضر شده اند در این راه هم خود را قربانی منافع کشور و نظام کنند ولی حتی اگر آنها چنین چیزی را بخواهند منافع ملی کشور چنین چیزی را اقتضا نمی کند، چون آنها به صورت شخصی هدف آمریکا نیستند بلکه به صورت حقوقی هدف آمریکا هستند.
اینجا باید به این نکته توجه داشته باشیم که دو مساله در گفتگوهای وین درباره سپاه مطرح است یکی برداشتن سپاه از لیست موسوم به لیست تروریستی و دیگری لغو تحریم ها.
درباره تحریم ها که بالاتر گفتم و شاید ده ها مورد دیگر است که می توان مطرح کرد که نشان می دهد بدون لغو تحریم های سپاه عملا آمریکایی ها یک درب پشتی برای فرار از اجرای تعهدات خود در برجام باز کرده اند و تا زمانی که این درب با بتون آرمه به قول معروف گل گرفته نشود عملا این روزنه همیشه برای دبه درآوردن آمریکایی ها وجود خواهد داشت.
می ماند بحث برداشتن سپاه پاسداران از لیست موسوم به لیست تروریستی.
برخی عزیزان شاید متوجه نباشند که جریان چیست اما ساده ترین اش را بگویم، بر اساس این تصمیم کذایی ترامپ حدود نیمی از جوانان ایرانی امروزه در لیست تروریستی بین المللی قرار دارند چون همه در دوره ای به عنوان خدمت اجباری سربازی در سپاه خدمت کرده اند و امروزه طبق قوانین آمریکا آنها هیچ تفاوتی با داعش و القاعده و ... ندارند.
اکثر اینها در ایران هستند ولی بخشی هم ممکن است امروزه به دلایلی در کشورهای غربی حضور داشته باشند.
شاید این ماجرا در زمینه ترور شهید سلیمانی نمود پیدا کرده باشد اما باید توجه داشته باشیم که آمریکایی ها و متحدین آنها هر لحظه ممکن است از همین قانون بر علیه دیگر ایرانیان که زمانی در سپاه پاسداران خدمت کرده اند و یا روزی حتی پروژه همکاری ای با سپاه داشته اند (مثل دانشجویی که برای کاهش دوره خدمت خود پروژه تحقیقاتی برای سپاه انجام داده است) و امروزه به خارج ایران سفر کرده اند و یا تصمیم دارند در آینده یک سفر توریستی و یا تفریحی و یا تحصیلی و یا ... به آمریکا و یا اروپا داشته باشند، استفاده کنند و آنها را بازداشت کنند و به گوانتانامو ببرند بدون اینکه برای هیچ کس توضیح دهند که چرا او را بازداشت کرده اند و یا اینکه مثلا حساب های بانکی او را ببندند و اموالش را در آمریکا و یا اروپا مصادره کنند و وی را اخراج کنند و یا ...
سابقه درخشان آمریکایی ها و متحدین شان در زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی، نشان می دهد که اگر ایران محکم پای این ماجرا نایستد قطعا آمریکایی ها چنین کاری را بر علیه ایرانی ها انجام خواهند داد.
حتی همین دو ماه پیش برخی آمریکایی های ایرانی الاصل در مقابل کاخ سفید تظاهراتی انجام داده بودند و اعتراض داشتند که سفارت های آمریکا به وابستگان آنها به دلیل اینکه در سپاه پاسداران خدمت کرده اند ویزا نمی دهند.
می توان گفت ساده ترین دلیلی که ضرورت دارد این کار انجام شود همین دلیل می باشد، که البته ده ها مورد دیگر را می توان شمرد که بر اساس آن مذاکره کنندگان ایرانی باید پافشاری کنند، چون این حق الناس و حق این جوانان به گردن آنها است، و باید به طرف مقابل گوشزد کنند که بدون انجام این کار اصلا توافقی در کار نخواهد بود.
در پایان هم باید به این نکته اشاره کنم که دلواپسی برخی از اینکه برجام باشد و یا نباشد شاید به این نکته بر می گردد که در دوره ای برخی دولتمردان در ایران برای توجیه مذاکره و گفتگوی خود با آمریکایی ها اقدام به فضاسازی گسترده درباره فواید برجام برای ایران کردند، این در حالی است که فقط زمانی برجام برای ایرانی ها ارزشمند است که بتوانند از امتیازهای آن بهره ببرند.
گو اینکه خیلی خلأها در برجام وجود دارد که منافع ایرانی ها را تامین نمی کند اما به هر صورت می توان گفت در صورتی که همه تحریم ها از بالاسر مردم ایران برداشته شود بدیهی است آنوقت می توان گفت که همان نسبت کم اش هم خوب است.
به همین دلیل مذاکره کننده های ایرانی باید تلاش کنند همه روزنه هایی که موجب آن می شود آمریکایی ها در آینده به تعهدات خود عمل نکنند را نیز ببندند.
امروزه شرایط بین المللی برای ایرانی ها بسیار ایده آل است و فرصت طلایی در اختیار ایران است که بتواند بالاترین امتیازهای ممکن را از طرف مقابل بگیرد و نباید این فرصت را از دست داد.
تا همین دو سال پیش این ایرانی ها بودند که شدیدا نیاز داشتند تا برجام دوباره اجرا شود اما امروزه این آمریکا و اروپایی ها هستند که التماس می کنند برجام دوباره اجرا شود.
دو دلیل هم برای این التماس آنها وجود دارد:
1 – بحث جنگ در اوکراین و واهمه اروپایی ها از اینکه روسیه ممکن است هر لحظه تصمیم بگیرد انرژی صادراتی به اروپا را قطع کند و آنها را با آشوب های داخلی مواجه کند از یکسو و نمایش عدم پایبندی کشورهای غربی به کوچکترین نمادهای موسوم به نمادهای حقوق بشری و انسانی و قوانین و مقررات بین المللی.
2 – آمریکایی ها و اروپایی ها به خوبی می دانند اگر برجام اجرا شود آنها مطمئن خواهند بود که ایران به سمت تولید تسلیحات هسته ای نمی رود و هیچ راهکار دیگری وجود ندارد تا بتوانند از زیر و بم برنامه هسته ای ایران مطمئن شوند، سال 2004 میلادی بوش کوچک قسم خورد که آمریکایی ها اجازه نمی دهند ایران غنی سازی اورانیوم داشته باشد، اروپایی ها هم آمدند و در کاخ سعد آباد توافقی را امضا کردند ولی آمریکایی ها مثل همین چند سال گذشته این توافق را کافی ندانستند و آن را به هم زدند.
در آن زمان ایران 190 دستگاه سانترفیوژ کهنه در اختیار داشت و به زور می توانست اورانیوم در حد 3.76 درصد غنی سازی کند.
دفعه بعد که آنها سال 2014 با ایران پای میز گفتگو نشستند، ایرانی ها بیش از 20 هزار سانترفیوژ در اختیار داشتند و با اقتدار غنی سازی را انجام می دادند و چرخه کامل فناوری هسته ای را در اختیار داشتند وغنی سازی تا سطح 20% را انجام می دادند.
سال 2015 زمان امضای برجام آنها التماس می کردند که ایرانی ها کوتاه بیایند و فقط همان 3.67 درصد غنی سازی را تا مدت محدودی داشته باشند.
باز هم آمریکایی ها دبه در آوردند و اینبار مجبور شدند با ایرانی هایی پای میز مذاکره بنشینند که غنی سازی در سطح 60% انجام می دهد.
آنها به خوبی می دانند اگر این بار با ایران کنار نیایند ممکن است بار بعد مجبور باشند با ایرانی پای میز گفتگو بنشینند که غنی سازی 96% انجام می دهد و در آستانه تولید تسلیحات هسته ای می باشد و آنوقت دیگر همه برگه های فشار و تهدیدشان بر علیه ایران سوخته خواهد بود.
آنها به خوبی متوجه هستند که تاثیر تحریم هایشان بر علیه ایران روز به روز کاهش پیدا می کند و با توجه به شرایط بین المللی اگر آنها سریعا به برجام بر نگردند ممکن است با شرایطی مواجه شوند که دیگر برای ایرانی ها لغو تحریم ها هم اهمیت نداشته باشد.