اینکه برخی غرب زده ها و ذوب شده ها در آرزوهای غربی در کشور ما معمولا هر اتفاقی رخ می دهد دم درب سفارت های غربی غش می کنند و شمع روشن می کنند تا چند تا عکس یادگاری بگیرند و امیدوار باشند بعد با استفاده از این عکس ها یک ویزا از آنها گدایی کنند را نادیده بگیرید.
برخی عوام هم هم که متاسفانه متوجه نیستند در بازی این افراد گیر می کنند.
متاسفانه اینها در عوام فریبی ید طولایی دارند و بسیاری از مردم ما به خود زحمت نمی دهند که نگاهی گذرا به سوابق این افراد بیاندازند تا ببینند چگونه بر دوش دیگران سوار شدند و بالا رفتند.
البته امروزه اینها کار جدیدی یاد گرفته اند و استفاده از رسانه های اجتماعی برای نشان دادن ذوب شدگی خود در بحر ارادت غرب است.
برخی عوام هم بدون اینکه حتی متوجه ماجرا باشند و یا کنکاش کنند و ببینند چه چیزی واقعیت امر است و چه چیزی به آنها القا می شود و بدون درک صحیح مسایل فقط طوطی وار هر چه غربی ها برایشان تدوین می کنند را تکرار می کنند.
حتی به خود زحمت نمی دهند که فکر کنند مبادا مغزشان به کار بیافتد.
طبیعی است که هیچ کس در جهان طرفدار جنگ و خشونت نباشد و طبیعی است که همه انسان ها دلشان برای همدیگر بسوزد، اگر اینگونه نباشد انسان نیستند.
اما متاسفانه برخی واقعا انسان نیستند و برای پول و ثروت و قدرت حاضر می باشند جهان را به آتش بکشند و دیگران را نابود کنند و دیگر انسان ها در شرایطی قرار می گیرند که یا باید ایستادگی کنند و مقاومت کنند و یا اینکه مانند حیوانات سلاخی شوند و کسی حتی یک قطره اشک برایشان نریزد.
من نام اینها را "استعمار گران نوین" می گذارم.
حد اقل ما در منطقه خودمان چندین دهه است که شاهد پیاده سازی این دیدگاه از طرف کشورهای غربی هستیم و دیروز هم در مقاله خود به سخنان یکی از خبرنگاران رسانه های آمریکایی اشاره کردم و باز هم اشاره می کنم تا در ذهن همه بماند، وی در چند کلمه کل دیدگاه کشورهای غربی نسبت به دیگران را بیان کرد و گفت: "اوکراین با عراق و سوریه و افغانستان و... فرق دارد، اینجا نسبتا متمدن هستند".
همین عبارت کافی است تا مشخص شود جریان چیست.
مردم عموما تحت تاثیر رسانه های جمعی می باشند و کسی نمی تواند انکار کند که رسانه های غربی بسیار قدرتمند و با نفوذ می باشند.
اما نکته جالب برای بنده در رصد بسیاری از رسانه های همسو با جبهه غربی و نظرات کارشناسانشان این بود که در عموم این رسانه ها کارشناسان از اقدامات روسیه در حمایت از خود حمایت می کردند و آن را توجیه می کردند و همه متفق القول بودند که مقصر اصلی این ماجرا آمریکا است که با توسعه طلبی خود کار را به اینجا کشانده.
البته منظور بنده برخی رسانه های فارسی زبان که عموما فقط افرادی را جلو دوربین میاورند که یک خط و مشی را نمایندگی می کنند نیست، منظور رسانه هایی است که برای جایگاه خود مقداری ارزش قایل هستند و سعی می کنند وانمود کنند که بی طرفی را رعایت می کنند، گو اینکه بسیاری از اینها هم خواه نا خواه مجبور هستند به دلایل مختلفی با رسانه های غربی همراهی کنند تا مبادا با سانسور از روی ماهواره و یا اینترنت مواجه شوند.
نکته جالب در تحلیل اکثر این تحلیلگران این بود که هیچ کدام نسبت به مردم اوکراین موضع منفی نداشتند بلکه همه متفق القول مخالف رفتار غرب بودند و مردم اوکراین را قربانی سیاست های غرب می دانند.
عموما هم از نظر دیدگاه اکثر این کارشناسان روسیه به حامی جبهه مقاوم در برابر ظالمینی که دیگران را "غیر متمدن" و یا "نسبتا متمدن"، و خونشان را مباح، می دانند هست.
شاید برخی متوجه نباشند که منظور از این پاراگراف اخیر چیست، که البته هم حق دارند که ندانند چون در تخصصشان نیست، وبه همین دلیل توضیح می دهم که با جا انداختن همین دیدگاه یعنی اینکه برخی از انسان ها "متمدن هستند" و "برخی متمدن نیستند" استعمار گران به خود اجازه می دهند انسان های بی گناه را قتل عام کنند و یا به زنجیر بکشند.
استعمارگران اروپایی که البته امروزه از آنها با عنوان لابی های قدرت یاد می شود، با جا انداختن همین دیدگاه طی قرن های گذشته سرخ پوستان را در آمریکا قتل عام کردند و اموال و ارزاقشان را غارت کردند، سیاه پوستان آفریقا را به بردگی کشیدند، سر چندصد هزار انسان بی گناه بمب اتم انداختند، مردمان دیگر کشورها از جمله همین منطقه خودمان خاورمیانه را قتل عام کردند و ...
چون مردم خودشان را قانع کرده بودند که برخی انسان ها متمدن هستند و برخی غیر متمدن و چون برخی متمدن هستند حق دارند غیر متمدن ها را نابود کنند، شرایطی به وجود آورده اند که احساسات مردمشان نسبت به انسان های غیر متمدن حتی از حیوان های خانگی شان هم کمتر باشد.
به عنوان مثال می گویم، آمریکا انواع و اقسام تسلیحات کشتار جمعی را در همین چند دهه اخیر در افغانستان و عراق و یمن و سوریه و لیبی و ... (اصلا شما بگردید و ببینید کدام کشور در جهان وجود دارد که از گزند کشتار توسط آمریکایی ها در امان بوده) استفاده کرده اند، عروسی ها را به عزا تبدیل کردند، پیر و جوان، زن و مرد، از نوزاد شیر خواره گرفته تا حتی مریض هایی که روی تخت بیمارستان ها خوابیده بودند، و... همه را سلاخی کردند و بعد در رسانه های خود از خودشان قهرمان سازی کردند.
هواپیمای مسافر بری ایران را عمدا ساقط کردند و همه مسافرها را کشتند و بعد به آنهایی که این کشتار را انجام داده بودند مدال هم دادند.
بابا حد اقل ایرانی ها آنقدر با وجدان بودند که خاطیان سرنگونی هواپیمای اوکراینی را محاکمه ومجازات کردند نه اینکه به آنها مدال شجاعت بدهند.
به بهانه های واهی و کاذب سرزمین های دیگر را اشغال می کنند و اموال و ارزاق و منابع خدادادی ملت ها را به یغما می برند.
شاید همه امروزه لیبی را می شناسند که ناتو برای سرقت نفت و انرژی این کشور را به نابودی کشیده اما در دیگر کشورها هم همین کارها را کرده اند.
در همین سوریه علنا رئیس جمهوری آمریکا می آید و می گوید برای سرقت نفت این کشور نیرو آنجا پیاده کرده.
ببینید در یمن چه کار کرده اند؟
در حالی که اسما بسیاری از کشورهای آفریقایی مستقل به حساب می آیند اما آنهایی که با شرایط آنجا آشنایی دارند به خوبی می دانند که بسیاری از این کشورها هنوز شبه مستعمره برخی کشورهای ناتو مانند فرانسه و بلژیک و ... می باشند.
در آمریکای لاتین و شرق آسیا هم به همین ترتیب.
هر جا که ملت ها بخواهند که منابع خدادادی شان را در اختیار بگیرند با انواع و اقسام تحریم و تهدید و محاصره اقتصادی و جنگ و ... مواجه می شوند.
آیا فکر می کنید مشکل آمریکا با ایران سر برنامه هسته ای ایران است؟
هر کس چنین فکری می کند قطعا سطحی نگر است.
مشکل در این است که ملت ایران در مقابل استعمار گران نوین ایستادند و خواستند که مالشان را برای خودشان داشته باشند.
بروید کتاب های تاریخی را ورق بزنید تا ببینید اولین تحریم ها بر علیه ملت ایران کی وضع شد، زمان مصدق، بعد ها هم علیرغم اینکه شاه آدم آنها بود ولی رسما تحریم ها سر جای خود بود.
بعد از انقلاب که دیگر جای خود، تحریم ها به اوج خود رسید.
در واقع آمریکایی ها رهبرانی برای ایران می خواهند که مانند زمان قاجار دنبال عیش و نوش خود باشند و مملکت را به آنها بدهند، آنوقت دیگر ایران خوب می شود و ایرانی ها می شوند "نسبتا متمدن".
امروزه دلیل اینکه عموم ملت های جهان پشتیبان روسیه و شخص آقای پوتین می باشند هم به این دلیل می باشد که می بینند رهبری در جهان بلند شده و رویاروی استعمارگران نوین ایستاده و به آنها می گوید "نه"، دیگر بس است، من به شما اجازه نمی دهم، اجازه نمی دهم که بلایی که سر دیگر ملت ها آوردید سر ملت من بیاورید.
البته بد نیست قبل از ادامه به این نکته اشاره کنم که وقتی آقای پوتین درباره یکی بودن ملت های روسیه و اوکراین صحبت کرد به این معنا نبود که خواهان تصرف سرزمینهای اوکراین بود بلکه به این دلیل بود که می خواست به اوکراینی ها هم بگوید که از شما هم در برابر استعمارگران نوین حمایت خواهم کرد.
روسیه تنها چیزی که نیاز ندارد زمین اضافه است.
مطمئن باشید اگر آقای پوتین با استعمارگران نوین همراهی می کرد الآن بهترین رهبر جهان بود و عکس اش روی جلد مجله های آمریکایی و غربی چاپ می شد و در زمینه های مختلف از او تقدیر و تجلیل می شد.
نه روسیه از رقابت های ورزشی حذف می شد و نه از رقابت های موسیقی و نه از رسانه های اجتماعی و نه...
همه هم می آمدند و می گفتند ورزش، موسیقی، رسانه های اجتماعی و... اینها که ربطی به سیاست ندارد و نباید آنها را سیاسی کرد.
چند بار پیش آمده که به دلیل خودداری ورزشکاران ایرانی از مواجهه با ورزشکاران اسرائیلی کل فدراسیون ورزشی ایران در مجامع بین المللی محکوم شده که چرا سیاست را در ورزش دخالت می دهید.
چه شده که امروزه دیگر فدراسیون های ورزشی بحث ضرورت عدم دخالت سیاست در ورزش را مطرح نمی کنند؟
با این سوال پایانی خواستم مقاله را تمام کنم، تا متوجه شوید که استعمارگران به قول خودشان متمدن چه جهان کثیفی ساخته اند و امروزه روسیه با استعمارگران نوین می جنگد ونه مردم اوکراین، مردم اوکراین فقط انسان های "نسبتا متمدن" هستند که توسط استعمارگران نوین برای "متمدن ها" قربانی شوند، و بس.
همه اش یک نقشه آمریکایی بود که زلنسکی باید بخشی از آن را پیاده می کرد و مردم اوکراین را قربانی اهداف اربابان خود در آمریکا می کرد و حالا که رو دست خورده اند این هیاهو را راه انداخته اند.
و روسیه پوتین هم در مقابل آنها ایستاده.