اسپوتنیک - در گفتوگوی تلفنی اخیر میان حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با لیز تراس، وزیر امور خارجه انگلیس، طرف انگلیسی ابراز امیدواری کرد تا در آینده نزدیک این کشور بتواند بدهی های معوق خود به ایران را پرداخت نماید.
وزیر امور خارجه انگلیس حدود دو ماه پیش هم گفته بود که بدهی ۴۰۰ میلیون پوندی کشورش به ایران یک بدهی قانونی است و دولت لندن میخواهد آن را پرداخت کند.
ایران و انگلیس در دهه ۱۹۷۰ میلادی قراردادی برای تحویل ۱۵۰۰ تانک چیفتن و ۲۵۰ خودروی زرهی به طرف ایرانی امضا کردند. لندن بعدها تحویل این تانکها به ایران را متوقف کرد، این در حالیست که تهران تمام مبالغ مربوط به این قرارداد را که بر اساس برخی گزارشها بالغ بر یک میلیارد دلار بوده، پرداخت کرده است.
اما چرا پس از انعقاد برجام، بدهی انگلیس به پرداخت ایران پرداخت نگردید؟ چه چیزی مانع از پرداخت بدهی لندن به تهران میشود؟ آیا پرداخت بدهی لندن به مذاکرات برجام وابسته است؟ مجتبی جلال زاده، کارشناس مسائل بین الملل، سیاست آمریکا و سیاست خارجی ایران در این خصوص به خبرنگار اسپوتنیک گفت:
روابط خارجی ایران و بریتانیا طی سالیان گذشته همواره پیچیده و پرتلاطم بوده است؛ اگرچه روابط دو جانبه دو کشور به مانند رابطه با ایالات متحده آمریکا، رابطه دو دشمن در سپهر سیاست خارجی تعریف نشده است، اما روابط دوستانه و اعتمادزایی طی ادوار گذشته تاریخی نبوده است. منظور از اداوار گذشته تحدید زمانی آن به دوره پسا انقلاب ۱۹۷۹ نیست، بلکه پیش از آن نیز در ماجراهای مختلف تاریخی نظیر مشروطه و ملی شدن صنعت نفت، ردپای بریتانیاییها به خوبی قابل مشاهده است.
بحث کشاکش مالی و بدهی دولت بریتانیا به ایران نیز محدود به دوره انقلاب نمیشود و در گذشته نیز پروندههای مختلف مالی وجود داشته است، حتی تانکهایی که در زمان پهلوی به ایران فروخته شد، اگرچه که به دولت جمهوری اسلامی ایران تحویل داده نشد، بریتانیاییها هرگز حاضر نشدند که حتی اصل پول را برگردانند.
در فقره ۴۰۰ میلیون پوندی که مورد بررسی در این گفتوگو میباشد، بریتانیاییها بسیار تلاش میکنند تا از اهرم اقتصادی بتواند به اهداف سیاسی خود دست پیدا کند و قطعا پرداخت نکردن و یا وعده پرداخت بدهی از سوی بریتانیا در ارتباط تنگاتنگی با برجام هست. نخست این گمانه مطرح شد که شاید پرداخت بدهی بریتانیا به ایران در ازای آزادی زندانیان دو تابعیتی در ایران نظیر خانم زاغری باشد اما با توجه به استقلال قوه قضاییه ایران و عزم جدی جمهوری اسلامی این قضیه تا حد زیادی منتفی شده است، اگرچه که رخداد آن در آینده بلامحل به نظر نمیرسد. اما در شرایط کنونی و در بحبوحه و کشاکش مذاکرات وین با توجه به اینکه تمام هیئتهای سیاسی در حال تلاش و رایزنی برای رسیدن به یک توافق خوب همزمان با راضی کردن ایران هستند، به نظر میرسد یکی از برگهایی که طرف ۴+۱ با آن برای گرفتن رضایت ایران در فقره برجام بازی میکند همین بدهی چندصد میلیون پوندی بریتانیاییها باشد.
بریتانیاییها در ادوار مختلف تاریخ پرداخت بدهی ایران را به آینده موکول کردند و آخرین بهانه آنها تحریمهای بانکی و تحریم تراکنشهای مالی با جمهوری اسلامی بوده است. بهانهای که اگرچه بر روی کاغذ و در تحریمهای ثانویه آمریکا اعمال شده است اما از طریق سازوکارهایی از قبیل اینستکس اگر نه همه مبلغ که بخشی از آن قابل بازگشت به ایران و یا حتی تبدیل آن به مواردی غیر از اسکناس بود. اما آن چیزی که در این فقره میتوان برای جمع بندی اعلام داشت اینست که استفاده مزورانه از اهرم اقتصادی برای نیل به اهداف سیاسی بریتانیاییها در این مورد قابل مشاهده است.