آقای جلال زاده گفته بود چنین بحثی هم مطرح است اما ایرانی ها هنوز درباره آن جوابی نداده اند، در حالی که رسانه های غربی این سخنان را به عنوان اینکه این گزینه احتمالی است مطرح کردند.
البته چند روز قبل تر هم یک نشریه اینترنتی به نام رای الیوم به نقل از برخی منابع خود صحبت از توافق موقت کرده بود که توسط نورنیوز که در بین خبرنگاران به عنوان منعکس کننده اخبار شورای عالی امنیت ملی مطرح است تکذیب شد.
خوب واقعیت امر این است که امروزه ما در شرایطی در وین به سر می بریم که آمریکایی ها و اروپایی ها "مجبور شده اند"، تکرار می کنم "مجبور شده اند"، خواسته های ایران را بپذیرند و بر اساس آن به بحث بنشینند.
خواسته های ایران هم آن خواسته هایی است که در جلسه هفتم وین توسط آقای باقری کنی روی میز قرار گرفت و اروپایها و آمریکایی ها ابتدا با هیاهو تصور کردند می توانند کاری کنند ایرانی ها از خواسته هایشان عقب نشینی کنند اما بعدا مجبور شدند کوتاه بیایند و طبق اخبار واصله از وین و به استناد برخی محافل دیپلماتیک بحث پیرامون جزئیات توافق است و دیگر همه از کلیات عبور کرده اند.
کلیات هم همان مواردی است که ایران مطرح کرده یعنی ضرورت برداشتن کل تحریم ها به صورت عملی و تضمین عدم خروج مجدد آمریکا از برجام و جریمه کردن آمریکا به دلیل خروج از برجام و نقض قطعنامه شورای امنیت است.
البته طبیعتا آمریکایی ها وغربی ها نمی توانند به مردم خود بگویند که مجبور شده اند به دلیل اشتباه استراتژیکی که ترامپ انجام داده اینقدر در مقابل ایران کوتاه بیایند و به همین دلیل دنبال بهانه هایی هستند تا هم چانه زنی های خود با ایرانی ها را در داخل کشورشان توجیه کنند هم اینکه پس از رسیدن به توافق بگویند که مثلا این یک توافق کوتاه مدت و برای راستی آزمایی است و بعدا درباره قطعیت آن تصمیم گیری خواهد شد.
واقعیت امر هم این است که ایرانی ها کاملا یقین دارند که به قول معروف هرچه امروز ستاندند، ستاندند و بعدا معلوم نیست چه دستشان را بگیرد و به همین دلیل نهایت تلاش خود را انجام می دهند تا هر چه می توانند از تحریم ها برداشته شود.
ایرانی ها به خوبی می دانند که امروز یک فرصت طلایی در دست دارند که اگر آن را ارزان از دست دهند ممکن است هیچ وقت چنین فرصتی دستشان نیاید چون دشمنان متوجه اشتباهات خود می شوند و سعی می کنند آنها را تکرار نکنند.
بگذارید جریان را به این شکل تفسیر کنیم.
مبنای توافق هسته ای بر این اساس است که فاصله ایران از زمان تصمیم گیری برای ساخت یک بمب هسته ای تا زمان ساخت آن حد اقل یک سال باشد و بگونه ای باشد که طرفهای غربی طی این مدت بتوانند فرصت داشته باشند اقداماتی اتخاذ کنند تا ایران نتواند به بمب هسته ای دست پیدا کند.
پس از خروج آمریکا از توافق هسته ای هم ایرانی ها برای دو سال حسن نیت خود را نشان دادند و برخی در ایران امیدوار بودند که با نشان دادن حسن نیت بتوانند کاری کنند که دیگر اعضای برجام به تعهدات خود عمل کنند.
ولی طی آن دو سال دیگر اعضای برجام به جز وعده وعید هیچ کاری انجام ندادند، مخصوصا کشورهای اروپایی.
ایرانی ها امیدوار بودند اروپایی ها ساز و کاری ایجاد کنند که خروج آمریکا از برجام و ایجاد تحریم های جدید را پوشش دهد و اروپایی ها ابتدا قول دادند ساز و کار موسوم به SPV را اجرا کنند و پس از یکسال ساز و کار دیگری به نام INSTEX را مطرح کردند که بعدها مشخص شد در هر دو مورد همه حرف هایشان سرتاپا دروغ بوده و هیچ برنامه ای در کار نبود و فقط به دنبال معطل کردن ایرانی ها بودند.
به هر حال پس از اینکه ایرانی ها تصمیم گرفتند از تعهدات برجامی خود بکاهند به یکباره هم اروپای یها و هم آمریکایی ها به جنب و جوش افتادند تا مشکل را حل کنند و گفتگوهای وین کلید خورد.
آنها کاملا متوجه شدند که تهدید های آنها مبنی بر استفاده از بند ماشه در برجام هم دیگر ایرانی ها را نمی ترساند چرا که این تحریم های شورای امنیت بسیار کمتر از تحریم های آمریکا می باشد.
مضاف بر همه اینها طول عمر مفید تحریم های آمریکا که چیزی حدود یک تا دو سال بود تمام شده.
منظور از پایان طول عمر تحریم ها در این است که عموما تحریمها یک هدف دارد که معمولا در دوره ای باید به آن هدف برسند و به آن طول عمر می گویند، اگر در آن دوره زمانی به نتیجه نرسند ادامه آنها دیگر فایده مطلوب را نخواهد داشت.
هدف از تحریم های آمریکا هم سرنگونی نظام جمهوری اسلامی و یا کشاندن مردم به خیابان ها و ایجاد اغتشاش و شورش بود که هر دو آنها محقق نشد.
حال امروزه دیگر فرمان دست ایران است و هرجور بخواهد می تواند آن را بچرخاند.
علیرغم همه فشارهایی که به ایرانی ها آمده به استناد همه تحلیل های محافل سیاسی ایرانی ها از مرز قرمز هسته ای هم عبور کرده اند، یعنی امروزه توانمندی کامل برای ساخت سلاح هسته ای را دارند و دیگر آن فاصله یک ساله وجود ندارد چون کل فناوری در اختیار ایران است، فعلا بحث در این است که ایران اگر تصمیم به ساخت بمب اتمی بگیرند چند روز یا چند هفته نیاز دارد.
با توجه به این شرایط طرفهای مقابل شدیدا نیاز دارند که سازمان های مربوطه بازرسی های لازم را انجام دهند و ایرانی ها را به هر ترتیبی شده به مرحله قبل برگردانند، با علم به اینکه دیگر دانش هسته ای لازم در اختیار ایرانی ها است.
آنها همچنین می دانند که دیگر تهدید حمله نظامی به ایران فایده ای ندارد، چرا که چنین حمله ای می تواند بهانه هسته ای شدن ایران را فراهم کند و جهان با یک کره شمالی جدید مواجه شود.
به همین دلیل امروزه آنها مجبور هستند که به هر ترتیبی شده با ایران کنار بیایند و مجبور هستند برای راضی کردن ایرانی ها هرچه قدر کمتر هم که شده تحریم ها را لغو کنند و طبیعتا ایرانی ها به دنبال آن خواهند بود که هرچه قدر که شده تحریمهای بیشتری را لغو کنند.
در واقع چانه زنی در وین امروزه در همین مرحله می باشد.
آنها از ابزار رسانه ای خود در تلاش هستند روی موضع تیم مذاکره کننده ایرانی تاثیر بگذارند و آنچه مشخص است تیم مذاکره کننده ایرانی گوشش از این حرف ها پر است و تا به هدف خود یعنی رفع حد اکثری تحریم ها "نمی گویم همه" نرسد از چانه زدن دست بر نخواهد داشت.
اینجا باید فقط به این نکته توجه داشته باشیم دلیل اینکه "نمی گویم همه" این است که درست است تیم ایرانی اصرار به رفع کل تحریمها دارد اما قطعا در نهایت آمریکایی ها خواهند پذیرفت فقط تحریم های مرتبط با تحریم های توافق هسته ای را رفع خواهند کرد و نه تحریم های دیگر.
خیلی بیش از حد نمی توانیم از تیم مذاکره کننده ایرانی توقع داشته باشم.
متاسفانه هم در توافق هسته ای 2015 به استناد سخنان اخیر دکتر ظریف در برخی بند ها آمریکایی ها تعهد کرده اند برخی تحریم ها را تعلیق کنند و نه اینکه رفع کنند و ظاهرا برخی مترجمان تیم همراه آقای ظریف آنزمان در ترجمه دقیق مصطلحات کوتاهی کرده اند یا انگلیسی شان ضعیف بوده و متوجه برخی مصطلحات نشده اند و تیم مذاکره کننده ایرانی با حسن نیت نسبت به غربی ها آن توافق را امضا کرد در حالی که طرفهای مقابل حسن نیتی در کارشان نبود و در حالی که با دست راست دست می دادند با دست چپ از پشت در حال خنجر زدن به تیم ایرانی بودند و امروزه هم آنها همین را مستمسک قرار داده اند که آنها در نهایت فقط طبق توافق عمل خواهند کرد.
این درسی برای ما باشد برای ذوب شدگان در حسن نیت آمریکا و اروپا.