برخی در ایران تصور می کنند که آمریکایی ها فقط با آنها بد عهدی کرده اند ولی واقعیت امر این است که از زمان تاسیس ایالات متحده آمریکا تا به حال آمریکایی ها ده ها بار زیر توافق های بین المللی خود زده اند و به تعهدات خود عمل نکرده اند.
در واقع برجام یکی از آن تعهدات بوده و هست.
شاید دلیل اینکه آمریکایی ها به خود اجازه انجام چنین کاری را می دهند این است که ژن شخصیتی بسیاری از آنها مبتنی بر همان ژن خلافکاران و جنایتکارانی است که در برهه های زمانی قبل از تاسیس ایالات متحده آمریکا از اروپا تبعید می شدند، و یا به قاره آمریکا پناه می بردند تا از عدالت دور شوند، و نسل های آن جنایتکاران و خلافکاران ژن پدران را به ارث بره اند.
البته فقط آمریکایی ها در این جریان مقصر نیستند بلکه دیگران هم مقصر می باشند.
روایت هست که آخناتون یکی از معروف ترین فرعون های مصر در اصل یک برده بوده که وقتی فرعون می میرد و همه در حال اجرای مراسم دفن او بودند وی در حال نظافت کاخ بوده و لحظه ای آرزو می کند که ببیند نشستن روی صندلی فرعون چطور است و می رود روی آن صندلی می نشیند و خواب اش می برد، وقتی از خواب بیدار می شود می بیند همه بزرگان مصر در مقابل او سجده کرده اند و با او به قول معروف بیعت کرده اند.
دلیل اش هم این بود که فرعون قبلی وارثی نداشت و وقتی فوت کرد همه دلواپس بودند که چه کسی قرار است حکومت را اداره کند و اگر نتوانند فرعون جدید را سریع انتخاب کنند ممکن است مملکت دچار آشوب شود و وقتی به قصر برگشتند دیدند آخناتون روی کرسی نشسته و تصور کردند خدایان وی را آنجا نشانده اند و به تصمیم خدایان مصر باستان احترام گذاشتند.
فرزند اخناتون یکبار از او سوال می کند که چه شد فرعون شدی، به شوخی به او می گوید کسی جلویم را نگرفت فرعون شدم.
وی می دانست در نهایت مرگ سراغ او هم خواهد آمد وقبل از مرگ بسیاری از علما واطبای مصر را جمع کرد و نحوه مومیایی کردن را پیدا کرده بود و دستور داد پس از مرگ او را مومیایی کنند تا زندگی جاودانه داشته باشد.
به همین دلیل هم قدیمی ترین فرعون مومیایی در مصر اخناتون می باشد.
ماجرای آمریکا هم کم و بیش شبیه جریان اخناتون است.
پس از جنگ جهانی دوم اروپا کاملا نابود شده بود و اروپا با نبود رهبری مواجه بود و به همین دلیل وقتی که آمریکایی ها ادعای رهبری غرب را کردند هیچ کس جلودارشان نبود.
البته آمریکایی ها در ابتدا وعده وعید ها و معاهده های کذایی زیادی را با اروپایی ها به امضا رساندند و سازمان ملل را در آمریکا تاسیس کردند و تعهدات زیادی را تقدیم جامعه جهانی کردند و بسیاری در آن زمان تصور می کردند اگر این شعارها محقق گردد و همه به این معاهده ها پایبند باشند جهان گلستان می شود.
ولی از همان ابتدا آمریکایی ها زیر قول و وعده وعید های خود زدند واولین کشورهایی که با بد عهدی آمریکایی ها مواجه شدند همان اروپایی ها بودند.
در طی جنگهای جهانی اول ودوم بسیاری از کشورهای اروپایی طلاها و ثروت هایی را که از جای جای جهان در دوران استعمار سرقت کرده بودند به آمریکا (که از جنگ دور بود) فرستادند تا در مکانی امن باشد و دست دشمنانشان نیافتد.
پس از پایان جنگ اولین کاری که آمریکایی ها کردند این بود که این طلاها و ثروت ها را نزد خود نگه داشتند و از پس دادن آنها به اروپایی ها خودداری کردند.
در آن زمان آمریکایی ها به بهانه خطرناک بودن جابجایی این ثروت ها در معاهده ای معروف به معاهده برتون وودز تعهد کردند که به جای آن دلار دست اروپایی ها و دیگر کشورهای جهان بدهند و هر وقت آنها بخواهند آمریکا در قبال هر 35 دلار یک اونس طلا به آنها بدهد.
معاهده ای که مذاکرات و گفتگو های مرتبط با آن بیش از 22 ماه طول کشید و نمایندگان 44 کشور جهان برای تدوین آن شبانه روز کار کردند.
در نهایت سال 1971 ریچارد نیکسون رئیس جمهوری وقت آمریکا یکطرفه زیر معاهده برتون وود زد و از آن خارج شد و هر کشوری را که خواهان مطالبه تبدیل دلار خود با طلا بود را تهدید جنگ کرد.
منظور اینجا کشورهایی که دشمن آمریکا بودند نیست، بلکه منظور کشورهایی که حتی متحد آمریکا به شمار می آمدند.
در آن زمان جامعه جهانی در مقابل این رفتار آمریکا ایستادگی نکرد و همین جریان منجر شد که امریکایی ها در اعمال قلدری های مالی خود بر جهانیان جری تر شوند و امروزه بسیاری از کشورهای جهان به نوعی تحت تحریم های مالی آمریکا قرار بگیرند.
تحریم هایی که کاملا با معاهده برتون وودز در تضاد است.
حتی اگر زمانی که آمریکا در حال سوء استفاده از دلار خود بر علیه دیگر کشورها بود و تحریم های کذایی خودش را بر علیه دیگران شروع کرده بود اعمال کردن، اگر جهانیان در مقابل آمریکا ایستادگی می کردند و اجازه نمی دادند آمریکایی ها قوانین داخلی خود را بر دیگران تحمیل کنند، شاید امروزه کار حتی به اینجا نمی کشید.
امروزه دیگر همه کشورهای جهان به فکر راه و چاره ای برای رهایی از این غل و زنجیر آمریکایی که دلار نام گرفته افتاده اند.
آمریکایی ها هم به خوبی می دانند افول قدرت آنها به همان دلار زنجیر شده و اگر آن دلار فرو بپاشد آمریکا نیز پشت بند آن فرو خواهد پاشید.
چند سالی است که ایران بحث خروج کشورها از سیطره دلار را مطرح می کند اما بسیاری از کشورها واهمه همراهی با ایران در این زمینه را داشتند، اروپایی ها هم تلاش کردن یورو را جایگزین دلار کنند اما آمریکایی ها از طریق انگلیسی ها از همان ابتدا میان آنها تفرقه انداختند و به اشکال مختلف آنها را تهدید کردند تا این امر محقق نگردد.
امروزه چین و روسیه که قدرتمند تر از اروپایی ها می باشند پرچم دار ایجاد یک سیستم بانکی معتبر تر از سیستم بانکی معروف به سویفت و همچنین خروج از وابستگی به دلار می باشند و به نظر می آید همین که این سیستم راه اندازی شود بلا فاصله بخش عمده ای از کشورهای جهان به آن خواهند پیوست.
با توجه به اینکه این سیستم بنا است بر مبنای پول الکترونیک باشد به نظر می آید آینده به این سمت و سو خواهد رفت و کم کم وقتی که اکثریت کشورهای جهان به این ساختار مالی بپیوندند خود به خود دلار از گردانه خارج خواهد شد و خروج دلار از گردانه می تواند مساوی با افول ایالات متحده باشد.
البته آمریکایی ها هم دست بسته ننشسته اند و به هر نحوی شده تلاش خواهند کرد از راه جنگ اقتصادی و رسانه ای و تبلیغاتی و حتی نظامی هم که شده جلوی این روند را بگیرند.
حال اگر گریزی هم به منطقه خودمان بزنیم می توانیم بگوییم در این وسط، در میان دعوای غول ها فرصتی برای ما ایرانی ها به وجود آمده که بتوانیم خودمان را از منجلاب تحریم هایی که در آن گیر کرده ایم خارج کنیم و اگر زرنگ باشیم می توانیم از این فرصت بهره بسیار مناسب ببریم ومی توان گفت اصرار ایران بر رفع همه تحریم های آمریکا به صورت عملی اصرار بی جایی نیست، گویند "یا زنگی زنگ یا رومی روم".