اسپوتنیک – ولادیمیر ساژین خاورشناس مطرح روس در این خصوص چنین می نویسد: پیش از این، رایزنی های غیررسمی دو روزه بین شرکت کنندگان در روند مذاکرات صورت گرفت.
میخائیل اولیانوف، نماینده دائم روسیه در سازمانهای بینالمللی در وین، گفت: "روسیه با این امید و انتظار وارد مذاکره میشود که این کار موفقیتآمیز بوده و در یک دوره زمانی معقول به پایان برسد. ما نمی خواهیم زمان را تلف کنیم."
شش دور نخست این گفتگوها از آوریل تا ژوئن سال جاری در پایتخت اتریش با حضور تاسیس کنندگان برجام (روسیه، چین، بریتانیا، آلمان، فرانسه، جمهوری اسلامی ایران، اتحادیه اروپا) برگزار شد و همچنین ایالات متحده غیر حضوری در آن شرکت جست. سپس ایران در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری خردادماه در کشور و تشکیل دولت جدید تایم اوت طولانی داشت.
این پنج ماه "استراحت" اجباری نبود. در ایران، ابراهیم رئیسی رئیس جمهور جدید، نه تنها تیم جدیدی از مذاکره کنندگان، بلکه نظریه جدیدی در مورد مذاکرات را تشکیل داده است. بقیه شرکت کنندگان در روند وین کار بزرگی را انجام دادند تا هم آمریکا و هم ایران را بر اساس مصالحه به برجام بازگردانند. اما، برای عینی بودن باید گفته شود که طی این پنج ماه وضعیت حول برجام به هیچ وجه بهبود نیافته است، اگر نگوییم بسیار پیچیدهتر شده است.
همانطور که می دانیم پس از خروج آمریکا از برجام به دنبال تصمیم رئیس جمهور ترامپ در ماه می 2018، ایران دقیقاً یک سال منتظر ماند و بعد بی توجهی تدریجی به ممنوعیت های مندرج در برجام را اعلام نمود.
طی یک سال و نیم گذشته، تهران چند گام بیاهمیت به سوی فاصله از توافق هستهای برداشته است. اما در 1 دسامبر 2020 همه چیز تغییر کرد. مجلس شورای اسلامی "طرح راهبردی برای مقابله با تحریم ها" را تصویب کرد. این قانون به تشدید فعالیت های هسته ای ایران مشروعیت می بخشد.
این سوال پیش میآید که چرا تهران نقض مفاد برجام را در آستانه تحلیف رئیسجمهور جدید آمریکا قانونی کرده است؟ جو بایدن بارها گفته است که آماده است آمریکا را به توافق هسته ای بازگرداند و تحریم های ترامپ علیه ایران را لغو کند. پاسخ ها ممکن است به شرح زیر باشد.
اول، در مجلس، اکثریت قاطع مخالفان سرسخت حسن روحانی، رئیس جمهور پیشین ایران و خود توافق هسته ای هستند. به این ترتیب آنها برای تیم روحانی در راه سازش در مذاکرات آتی برجام موانع قانونی ایجاد کردند.
دوم، تشدید فعالیت های هسته ای زمینه واقعی برای باج خواهی و چانه زنی در مذاکراتی را ایجاد می کند که پیش از این توسط افراد منصوب شده توسط رئیس جمهور جدید رهبری خواهد شد و هیچکس نه تنها در مجلس ایران، بلکه در سراسر جهان شک نکرده باشد که چه کسی خواهد بود.
و این طرح (متاسفانه نه برنامه جامع مشترک، بلکه برنامه راهبردی ایران) با موفقیت در حال اجراست.
ایران تقریباً کل فهرست ممنوعیت ها و الزامات برجام را نقض کرده است. بنابراین، طبق آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران تا به امروز 2313,4 کیلوگرم اورانیوم غنیشده تولید و ذخیره کرده است. از این مقدار - 113.8 کیلوگرم اورانیوم با غنای 20 درصد، 17.7 کیلوگرم با غنای 60 درصد ، مقدار مشخصی فلز اورانیوم نیز تولید شده است. به هر حال، از نظر فناوری راه از اورانیوم 60٪ تا 90٪ فقط یک قدم کوچک است. و اورانیوم فلزی غنی شده تا 90 درصد برای چاشنی کلاهک موشک هسته ای مناسب است و برای ساخت آن تنها 20-25 کیلوگرم از چنین اورانیومی لازم است.
در 24 نوامبر، بریتانیا، آلمان و فرانسه بیانیه مشترکی درباره برجام صادر کردند. در این سند به ویژه آمده است: "ما عمیقاً نگران هستیم که ایران پتانسیل هستهای خود را افزایش میدهد و جامعه بینالمللی را در معرض خطر جدی قرار میدهد. ایران هیچ توجیه غیرنظامی قابل قبولی برای غنی سازی اورانیوم 20 و 60 درصدی ندارد و تولید اورانیوم با غنای بالا (HEU) برای کشوری که برنامه تسلیحات هسته ای ندارد بی سابقه است <...>" ذخایره سازی اورانیوم غنیشده تا 20 و 60 درصد، مدت زمانی را که ایران برای ایجاد اولین بار هستهای لازم دارد را کاهش میدهد. <…>
تحقیق و توسعه (R&D) با فلز اورانیوم طبیعی و غنی شده، دانش قابل استفاده در تولید سلاح های هسته ای را در اختیار ایران قرار می دهد. <…>
اکنون نه ماه است که ایران تمامی اقدامات شفافیت و راستی آزمایی را چه بر اساس برجام و چه بر اساس پروتکل الحاقی به حالت تعلیق درآورده است، ما از ایران میخواهیم دسترسی به آژانس بینالمللی انرژی اتمی را به واحد های ایرانی بازگرداند و به طور کامل همکاری کند."
متأسفانه همانطور که رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی گفته است، مذاکراتی که او در 23 نوامبر با تهران برای تشدید همکاری داشت، شکست خورد.
توصیف عینی فعالیت های هسته ای ایران در ماه های اخیر نشان می دهد که ایران برگ برنده ای قوی دارد. همانطور که ایرانی ها برنامه ریزی کرده اند، مذاکرات در وین باید طبق قوانین خودشان پیش برود که شامل چند نکته است:
اول، در این گفت وگوها به برنامه موشکی ایران، سیاست ایران در خاورمیانه و حتی مشکلات کلی برنامه هسته ای ایران اشاره نخواهد شد؛
دوم، ایران تا زمانی که آمریکا تمامی تحریم ها را لغو نکند، به توسعه برنامه هسته ای خود ادامه خواهد داد؛
سوم، آمریکا باید همزمان تحریم های اعمال شده علیه ایران را لغو کند؛
چهارم، همه تحریمها، از جمله تحریمهایی که به برنامه هستهای ایران مرتبط نیستند، باید برداشته شوند؛
پنجم، ایالات متحده باید مسئولیت و تقصیر فروپاشی برجام را بپذیرد؛
ششم، آمریکا باید به خاطر خروج خود از برجام به ایران غرامت بدهد، (به قول محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه سابق، ایران میزان خسارت تحریم ها به یک تریلیون (!) دلار رسید)؛
هفتم، لغو تحریمها باید بهطور مستمر مورد بازنگری قرار گیرد تا ایران بتواند تصمیم بگیرد که آیا باز هم توافق را رعایت کند یا تعهدات خود را کاهش دهد. تخمین زده می شود که فرآیند تأیید اولیه سه تا شش ماه طول بکشد؛
هشتم، ایالات متحده باید تضمین دهد که مفاد توافق جدید را رعایت خواهد کرد و در صورت موفقیت آمیز بودن مذاکرات، هیچ دولت آینده از برجام خارج نخواهد شد.
به گفته تهران، این باید یک "توافق خوب" باشد. اما در نکات پیشنهادی جایی برای سازش های لازم برای مذاکره وجود ندارد.
البته این موضع تهران می تواند پایه معامله باشد. اما اگر مقامات ایرانی تا انتها به دفاع از این نکات ادامه دهند، به این معنی است که آنها فرآیند وین را فقط برای وقت گذرانی و نه برای رسیدن به توافق جدید از سر می گیرند.
آمریکا هم برگ برنده خودش را دارد. دولت بایدن روی وضعیت وخیم اقتصاد ایران تکیه کرده است. واشنگتن به خوبی میداند که تحریمهای سخت آمریکا خزانه ایران را خالی کرده است و تهران با کسری بودجه به میزان دهها میلیارد دلار مواجه است.
آمار خود ایران نشان می دهد: از 85 میلیون نفر جمعیت ایران تا 30 میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می کنند، تورم سالانه حدود 60 درصد است، نرخ ریال نسبت به ارزهای خارجی در حال کاهش است.
ایالات متحده در حال بررسی گزینه های مختلف برای حل مشکل برجام است. به عنوان مثال، رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، گفت: "اگر رویکرد ایران این باشد که از مذاکرات به عنوان پوششی برای تسریع در اجرای برنامه هستهای استفاده کند و پشت میز مذاکره بازی کند، ما باید به گونهای واکنش نشان دهیم که دوست نداریم."
دنیس راس، کارشناس مشهور آمریکا در امور سیاسی مینویسد: "اگر ایالات متحده میخواهد به دیپلماسی شانس موفقیت بدهد، دولت بایدن باید ترس ایران از واکنش آمریکا را احیا کرده و فشار مؤثرتری را اعمال کند." وی از فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام - منطقه مسئولیت خاورمیانه، شمال آفریقا، آسیای مرکزی) دعوت کرد تا تمرینهای مشترکی را با اسرائیل و کشورهای عربی انجام دهد که شامل یکپارچهسازی ابزارهای دفاعی در برابر حملات موشکهای بالستیک و کروز و استفاده از وسایل الکترونیکی و سلاح های سایبری برای جلوگیری از پرتاب موشک و شبیه سازی پاسخ به حملات توسط کشتی های کوچک باشد." دنیس راس مینویسد: "علاوه بر این، یک گزینه این است که یک بمب 30 هزار پوندی (13.6 تن) - نفوذگر مهمات انبوه (MOP) در اختیار اسرائیلیها قرار دهیم که قبل از اشتعال چاشنی به اعماق زمین نفوذ میکند." سیگنالی که واشنگتن برای ارائه آن به اسرائیلیها آماده است برای ایرانیها غیرقابل اشتباه خواهد بود: ایالات متحده ابزارهایی را برای حمله به تأسیسات غنیسازی فردو در اختیار اسرائیلیها قرار میدهد. به عقیده دی راس، این رویکرد ایرانی ها را بیشتر قابل مذاکره خواهد کرد.
طرف روسی بارها اعلام کرده است که فشار بر ایران را نمی پذیرد. به گفته سفیر میخائیل اولیانوف، تهدیدها می تواند به مذاکرات بر سر توافق هسته ای با ایران آسیب برساند. دیپلمات روسی گفت: " من فکر می کنم این نشانه آن است که همکاران آمریکایی ما در حال از دست دادن صبر هستند، اما فکر می کنم همه ما باید احساسات خود را کنترل کنیم."
جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده، به نوبه خود پیشنهاد کرد تا یک توافق موقت با ایران منعقد شود تا مذاکرات با دستاوردهای واقعی پر شود. ماهیت توافق این است که در ازای منجمد کردن غنیسازی اورانیوم در سطح 60 درصد از سوی ایران، ایالات متحده به همراه متحدانش میتوانند تحریمهای کالاهای بشردوستانه را لغو کنند.
این رویکرد محتاطانه می تواند اولین گام در جهت لغو همزمان تحریم های آمریکا و ازسرگیری پایبندی ایران به الزامات برجام باشد. بنابراین، تهران و واشنگتن میتوانند گامهایی همزمان بردارند: ایران - برای عقب نشینی از دستاوردهای هستهای خود به سطح سال 2015، ایالات متحده - برای لغو تحریمها. هیچ کس موظف نیست اولین قدم را بردارد. این را می توان با بسته های دوره های زمانی و/یا بسته های تعهدی انجام داد. در صورتی که هر دو طرف به تعهدات خود در بسته های قبلی عمل کرده باشند، بسته ها می توانند به صورت همزمان یا یکی پس از دیگری اجرا شوند.
موضوعی که به طور گسترده مورد بحث قرار گرفته است - اینکه ایران چقدر به ساخت سلاح هسته ای نزدیک است - مستقیماً در دستور کار مذاکرات وین قرار نخواهد گرفت، اما به هر نحوی بر شرکت کنندگان آن مسلط خواهد شد. مؤسسه علم و امنیت بینالملل ISIS گزارشی منتشر کرده است که میگوید ایران میتواند ظرف یک ماه مواد کافی برای ساخت چاشنی هستهای تولید کند. در صورت موفقیت، ایران می تواند دومین بار هسته ای را در کمتر از سه و سومین بار را در کمتر از پنج ماه تولید کند.
با این حال، حتی با وجود مقدار کافی مواد شکافت پذیر، مسیر رسیدن به "بمب اتمی" هنوز بسیار بسیار طولانی است. ایران هواپیماهای حامل سلاح هسته ای ندارد، امید فقط به تجهیز سلاح های موشکی به کلاهک هسته ای است. در این رابطه، ژنرال کنت مک کنزی، فرمانده سنت کام خاطرنشان کرد: "حتی اگر تهران تصمیم بگیرد اورانیوم 90 درصد به حد کافی را ذخیره کند، ایرانیها هنوز طرح کلاهکی که بتواند روی هر یک از 3 هزار موشک بالستیک موجود در زرادخانه موشکیاش نصب شود، ایجاد نکردهاند."
ژنرال مک کنزی تخمین می زند که ایران به بیش از یک سال برنامه آزمایشی قوی نیاز دارد. اجازه دهید با ژنرال آمریکایی مخالفت کنیم. پاکستان تنها 10 سال پس از انفجار زیرزمینی دستگاه اتمی توانست برای موشک های خود کلاهک هسته ای ایجاد کند.
جاه طلبی های هسته ای تهران بیشتر بر توسعه برنامه هسته ای آن تا "خط قرمز" متمرکز شده است. ایران بر اساس جاهطلبیهای سیاسی جهانی، منطقهای و داخلی که دارد به یک "توانایی آستانه ای" برای ساخت سلاح هستهای در عرض چند ماه نیاز دارد در صورتی که تهران نیاز به ساخت آن احساس کند.
با این حال، در هر صورت، برنامه هسته ای ایران چالشی برای قرارداد ان پی تی - منع گسترش سلاح های هسته ای است و برجام بهترین راه برای محدود کردن جاه طلبی های هسته ای ایران و کاهش سطح نگرانی جامعه جهانی است.
قبل از روی کار آمدن ترامپ، برجام مثبت کار کرده و امیدوارکننده بود. از سرگیری مذاکرات تلاشی برای بازگشت به شرایط قبل از ترامپ است و اگر مذاکرات وین به نتیجه نرسد، این بازگشت به وضعیتی است که قبل از توافق هسته ای از سال 2010 تا 2015 وجود داشت.
بایدن، رئیسجمهور آمریکا و نفتالی بنت، نخستوزیر اسرائیل، اعلام کردند که اگر راه حل دیپلماتیک وجود نداشته باشد، آنها برای مشکل ایران راهحل نظامی دارند و این امر باعث بی ثباتی کل منطقه خواهد شد و همه خواهند باخت. مذاکرات وین و احیای برجام به همه ما شانس می دهد.
متأسفانه علی واعظ، مدیر پروژه ایرانی گروه بینالملل بحران گفت: "راهی بسیار باریک هنوز هست، اما شانس پیشرفت دیپلماتیک اصلا امیدوارکننده به نظر نمیرسد."
اما همانطور که سفیر میخائیل اولیانوف بارها گفته است، امید آخرین موجودی است که می میرد.