می توان گفت انتخابات چند سال پیش عراق و لبنان که در هر دو کشور طرفداران جبهه مقاومت بیشترین کرسی های پارلمانی را به دست آوردند تلنگری بود برای آمریکایی ها که متوجه شوند بدنه اجتماعی جامعه در منطقه به کدام سمت و سو می رود.
مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی آمریکا به سرعت دست به کار شدند تا راهکاری در این باره ارائه دهند.
راهکار های قبلی که ارائه شده بود همه شکست خورده بود.
از حمله مستقیم آمریکا به کشورهای منطقه واشغال آنها گرفته تا تشکیل گروه های تروریستی که امنیت کشورها را به هم بزند و سران آن کشورها مجبور شوند التماس آمریکایی ها کنند تا باقی بمانند و خارج نشوند، همه با شکست مواجه شد.
در واقع همه این شکست ها را هم شهید سپهبد قاسم سلیمانی به آنها تحمیل کرده بود.
بر عکس تصور بسیاری ماجرای ترور شهید سلیمانی ماجرایی نبود که ترامپ در مستی شب گرفته باشد، بلکه تصمیمی بود که بر اثر مطالعات مختلفی که انجام شده بود گرفته شد و ترامپ مجری نتیجه این مطالعات بود.
همه این مطالعات تاکید می کرد که شهید سلیمانی مهره اصلی به هم زدن همه نقشه های آمریکا و اسرائیل در منطقه را دارد و تا وی هست هیچ نقشه ای نمی تواند نتیجه بخش باشد.
این نقش شهید سلیمانی هم به وضوح در جریان توطئه جداسازی کردستان عراق از این کشور نمایان شد.
آمریکا، اسرائیل و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس چند سال روی این پروژه کار کردند و هزینه های زیادی را متحمل شدند تا کاری کنند کردستان عراق از این کشور جدا شود و به پایگاهی برای اسرائیل و آمریکا و کشورهای منطقه خلیج فارس تبدیل شود.
دولت عراق و حتی ترکیه هم تلاش های زیادی انجام دادند تا جلوی این ماجرا را بگیرند، حتی ترکیه تهدید به حمله نظامی کرد، اما شهید سلیمانی با خونسردی به ترک ها پیغام فرستاد که دلواپس نباشید این اتفاق رخ نخواهد داد.
پس از اینکه همه برنامه ها برای جدایی کردستان عراق آماده شد و هم تلاش ها برای جلوگیری از این اتفاق ناکام ماند و روز موعود فرا رسید، (آنهایی که پیگیر جریان های منطقه بودند به یاد دارند که حتی ترک ها هم ارتش خود را آماده ورود به کردستان عراق در صورت اعلام استقلال کردند) به یکباره شهید سلیمانی به سلیمانیه عراق رفت و ظرف کمتر از نصف روز (عصر تا صبح) همه چیز را به هم زد.
به یاد دارم در مراسمی او را دیدم و از او سوال کردم تو که می توانستی این کار را کنی چرا زودتر نکردی؟ با شوخی گفت می خواستم آنهایی که پشت ماجرا بودند حسابی دردش را احساس کنند، اگر روز اول جلوی این ماجرا را می گرفتم آنها اینهمه هزینه و تلاش روی این جریان نمی کردند و می رفتند دنبال یک توطئه دیگر.
آمریکایی ها به خوبی می دانند در حالی که آنها وابسته به تحقیقات و مطالعات اندیشکده ها و مراکز تحقیقاتی خود هستند، ایرانی ها بیشتر وابسته به نظرات دیدگاه ها و تحلیل های فردی هستند و به همین دلیل هم به این نتیجه رسیدند که حتما باید شهید سلیمانی را ترور کنند، چون او همیشه می توانست کاری کند که آمریکایی ها خیلی درد بکشند.
به هر صورت برای اینکه از جریان روز خیلی دور نشویم به نظر می رسد امروزه آمریکایی ها برنامه ریزی کرده اند در عراق جنگ شیعه - شیعه راه بیاندازند.
آقای مقتدی الصدر که سالها جزو مخالفین حضور آمریکا در عراق بود را هم به عنوان ابزار برای چنین نقشه ای انتخاب کرده اند.
برخی تصور می کنند که حتما اگر آمریکایی ها چنین نقشه ای را در ذهن دارند باید ارتباطاتی میان آقای صدر و آنها وجود داشته باشد.
در واقع این ارتباط با واسطه برقرار شده و امروز نمایان گشته.
پس از برگزاری انتخابات نوبت قبل در عراق خبرهایی مبنی بر ملاقات آقای صدر با شاهزاده محمد بن سلمان ولیعهد عربستان و شاهزاده محمد بن زاید ولیعهد امارات منتشر شد.
پس از این ملاقات ها بود که خیابان های شهرهای بزرگ عراق به آشوب کشیده شد و تظاهرات مختلف راه اندازی شد که هدایت آن توسط انجمن های به قول معروف مردم نهاد مورد حمایت آمریکا بود و طرفداران آقای مقتدی صدر مجری آن بودند.
جریان های حامی جبهه مقاومت که می خواستند از بروز جنگ شیعه شیعه پرهیز کنند برای جلوگیری از این توطئه کوتاه آمدند و با تغییر نخست وزیر و دولت موافقت کردند.
اما این تازه اول ماجرا بود.
در انتخابات اخیر دولت عراق با امارات توافق کرد که سرورو های سیستم انتخاباتی عراق در امارات قرار گیرد، در حالی که چنین چیزی در هیچ جای جهان سابقه نداشته و ندارد که سروروهای سیستم های انتخاباتی یک کشور در کشور دیگری باشد.
همین مساله موجبات ایجاد شائبه در انتخابات عراق شد، مخصوصا که آمریکایی ها هنوز نتیجه کامل انتخابات عراق منتشر نشده بود خرسندی خود از نتیجه انتخابات را اعلام کردند.
علیرغم اینکه بازشماری دستی آرا ادامه دارد وهنوز نتیجه قطعی انتخابات رسما مشخص نشده و عرف در عراق مبنی بر این بوده که معمولا دولت توافق ملی تشکیل شود، مشاهده می کنیم که آمریکایی ها در حال هماهنگی برای تشکیل دولت جدید در عراق با ائتلاف تشکل های همسو با خود هستند.
بر عکس تصورها آمریکایی ها به دنبال این نیستند که در عراق یک دولت تشکیل شود و بحران ها و مشکلات این کشور حل شود، چون آنها عادت دارند از آب گل آلود ماهی بگیرند، هدف آمریکایی ها این است که شرایطی ایجاد کنند تا یک جنگ و درگیری در میان شیعیان در عراق راه بیافتد.
تا زمانی که شیعیان در عراق با هم متحد هستند آمریکا نمی تواند بر عراق حکومت کند و راه انداختند گروه های تروریستی مانند داعش هم نتیجه نداد و جدایی کردستان از عراق هم نتیجه نداد، و به همین دلیل تنها راه باقی مانده این است که شیعیان عراق را به جان هم بیاندازند.
حتی برخی پا را فراتر گذاشته و پیش بینی می کنند که اگر ماجرای کشته و زخمی شدن معترضان در مقابل منطقه سبز نتیجه ندهد ممکن است آمریکایی ها اقدامات دیگری مانند موشک باران منطقه سبز و یا ترور بعضی شخصیت های سیاسی و یاحتی ترور برخی کاندیداهایی که به عنوان برنده نامشان در آمده نمایند تا جنگ به پا کنند، بر عکس تصور ها آنها به هیچ وجه تمایل ندارند که جریان آقای صدر هم در عراق به قدرت برسد و حکومت را کنترل کند، چون به هر حال آقای صدر زمانی بر علیه آنها سلاح حمل کرد.
شاید بتوان جریان تعامل آمریکایی ها با آقای صدر را به جریان تعامل آنها با طالبان نیز تشبیه کرد.
چون این روزها برخی در عراق مانند طالبان تصور می کنند که می توانند دیگران را از صحنه سیاسی و یا میدانی حذف کنند و خود تمام قدرت را در اختیار بگیرند.
همانگونه که آمریکایی ها فضا را برای به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان فراهم کردند فضا را برای به قدرت رسیدن جریان صدر فراهم کنند اما کاری کنند که هیچ وقت این جریان نتواند یک حکومت مقتدر و پایدار تشکیل دهد و همیشه به قول معروف زیر پایش لغزان باشد.
در نهایت هم کاری کنند که با همسویان خود در سودان و اثیوپی انجام دادند، یعنی کشور را به سمت بی ثباتی بکشانند ورئیسی (در عراق نخست وزیر) را راس کار بگذارند که همیشه مشروعیت اش زیر سوال باشد و مجبور باشد برای اینکه در قدرت باشد از دستورات آنها اطاعت کند.
اشتباه بزرگ جریان صدر درعراق هم در این است که متوجه نیستند حمایت آمریکایی ها از نتیجه انتخابات اخیر در عراق نه به دلیل محبوب بودن صدر در بین آنها بوده و نه به دلیل دمکراسی، به این دلیل بوده و هست که آنها می دانند این نتیجه می تواند جنگ داخلی در عراق را شعله ور کند.
پس به نظر می آید که بد نیست برخی سرمست نتیجه انتخابات نشوند و متوجه باشند که ثبات در عراق فقط با همکاری همه جناح ها اتفاق می افتد.