طی چند ماه گذشته آمریکایی ها تلاش های بسیار زیادی را برای قانع کردن مشتریان ایران به خودداری از خرید نفت انجام دادند، اما این تلاش هایشان ناکام ماند.
در این راستا می توان گفت علیرغم وجود تحریم های بسیار پیچیده آمریکا ولی ایران موفق شده صادرات نفت پالایش شده خود را به حدی برساند که کمبود صادرات نفت را پوشش دهد.
همه می دانند که صادرات محصولات نفتی چندین برابر بیش از صادرات نفت خام سود آور است و تحریم های آمریکا موجب آن شد تا ایرانی ها به سمت صادرات محصولات نفتی بروند و صادرات نفت خام را کاهش دهند.
چین هم از سر لج بازی با آمریکا هم که شده طی دو سه ماه اخیر واردات نفت و محصولات نفتی از ایران را شدیدا افزایش داد و طبق برخی گزارش ها چینی ها روزانه حد اقل به تنهایی چیزی حدود یک ملیون بشکه نفت از ایران خریداری می کنند.
مقدار محصولات نفتی مخصوصا سوخت به دلیل نبود آمار و ارقام معلوم نیست اما به هر حال طبق نظر کارشناسان مربوطه هر بشکه بنزینی که ایران صادر می کند معادل ده بشکه نفت ارزش افزوده دارد و این بدین معنا است که اگر ایران فقط سیصد هزار بشکه بنزین روزانه صادر کند ما به التفاوت کل صادرات قبلی نفت خود را (از نظر ارزش مالی) تامین می کند.
با عضویت ایران در گروه شانگهای هم بازارهای جدیدی برای ایران باز شده که همه خواهان نه فقط نفت فراوری شده ایران هستند بلکه خریداران انواع و اقسام دیگر کالاهای ایرانی هستند.
ظاهرا نقشه جایگزین آمریکایی ها مبنی بر این بود که ایرانی ها را تهدید کنند اگر به گفتگو های وین بر نگردند و به خواسته های آمریکا تن ندهند این بار با راهزنی دریایی جلوی صادرات ایران را خواهد گرفت.
ماجرای کشتی هم احتمالا یک پیغام برای ایرانی ها بود.
اما آنچه ظاهرا آمریکایی ها پیش بینی نکرده بودند واکنش سریع ایران بود.
آنها فراموش کرده بودند که نیروهای واکنش سریع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیش از شش هزار قایق تندرو مسلح به انواع و اقسام موشک ها را در آن منطقه که آنها ورود کردند در اختیار دارند و علیرغم اینکه شاید ناوهای آمریکایی تسلیحات بسیار زیادی را حمل می کنند ولی به چابکی نیروهای سپاه پاسداران نیستند، و به قول معروف "جگر درگیری با ایرانی ها در خلیج فارس یا دریای عمان را ندارند".
فراموش نکنید که اگر درگیری ای رخ دهد ایرانی ها از حریم خود دفاع می کنند و به همین دلیل تا پای جان حاضر هستند بجنگند اما سربازان آمریکایی قطعا حاضر نخواهند بود جان خود را برای اهداف اسرائیل و یا سیاستمداران آمریکایی فدا کنند، و نیروهای آمریکایی در منطقه به خوبی می دانند اگر بخواهند وارد درگیری با ایرانی ها شوند به احتمال زیاد تا به خودشان بجنبند اکثر ناوگان آنها غرق خواهد شد، البته اینجا نمی خواهیم بگوییم که ایرانی ها هیچ تلفاتی را متحمل نخواهند شد اما نکته اصلی ماجرا در این است که ایرانی ها افتخار خواهند کرد اگر به عنوان شهید به خانه برگردند در حالی که آمریکایی ها بر علیه بایدن قیام خواهند کرد و با توجه به شرایط بسیار ضعیف سیاسی بایدن، مخصوصا که در حال نزدیکی به انتخابات کنگره هم می باشیم، دولت آمریکا با چالش های بسیار سختی مواجه خواهد شد.
طبق گزارش های منتشره نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با هلیبورد نیرو روی کشتی دزدان دریایی آن را به تصرف خود در آورده و وادار اش کرده که تا قطره آخر نفت هایی را که دزدیده پس دهد.
نیروهای آمریکایی هم در ابتدا سعی کردند به ماجرا ورود کنند اما وقتی دیدند به قول معروف "هوا پسه" دو پا داشتند چند تای دیگر هم قرض کردند هر جور شده از معرکه فرار کردند.
خوب با این شرایط می توان گفت به جای اینکه آمریکایی ها بتوانند پیغام تهدید آمیزی را برای ایرانی ها ارسال کنند این ایرانی ها بودند که موفق شدند پیغام را به آنها برسانند و آن این بود که نقشه جایگزین شما نتیجه نخواهد داشت و بهتر است به برجام برگردید و مثل دیگر کشورهای خوب جهان تعهدات بین المللی خود را اجرا کنید.
امروزه مشکل اصلی آمریکا و اروپا در این است که دولت ایران در حال تسریع روند اجرای قانون مقابله با تحریم های آمریکا می باشد و در حال رسیدن به مرز نقطه گریز هسته ای می باشد.
اگر ایران مرز گریز هسته ای را رد کند، یعنی همه امکانات لازم برای تولید سلاح هسته ای را در اختیار داشته باشد، دیگر برجام هیچ فاید ای نخواهد داشت و آمریکایی ها و اروپاییها به دنبال آن هستند که دست و پای ایران را قبل از رسیدن به مرز گریز مذکور با برجام ببندند.
آمریکایی ها امیدوار بودند بتوانند با تهدیدهای خود مبنی بر داشتن نقشه جایگزی امتیاز های مطلوب خود را بگیرند ، حالا مجبور خواهند بود امتیاز هایی را که ایران می خواهد تقدیم کنند.
در پایان می توان گفت میدان پاس را داد را گرفت حالا وقت آن است که دیپلماسی کار خود را بکند وگل بزند.