اخیرا سخنانی از وزیر اطلاع رسانی لبنان نقل شده که در آن جنگ یمن را جنگی بیهوده خواند و اظهار داشت که حوثی های یمن از خود دفاع می کنند، امری که حق مشروع آنها است.
البته این سخنان آقای جورج قرداحی مربوط به یک ماه قبل از انتخاب او به عنوان وزیر اطلاع رسانی بوده و در آن زمان ایشان هیچ سمتی در دولت لبنان نداشته تا این صحبت ها به عنوان موضع رسمی دولت لبنان تلقی گردد، اما با این حال عربستان سعودی زمین و زمان را به هم دوخته که چرا این وزیر لبنانی قبل از اینکه وزیر شود چنین صحبت هایی را مطرح کرده.
البته آنهایی که آقای جورج قرداحی را می شناسند به خوبی می دانند وی هیچ نسبت و یا نزدیکی ای به حزب الله و یا جبهه مقاومت ندارد و این صحبت های وی از روی احساسات و دیدگاههای شخصی وی که بیشتر ملی گرایانه است، بوده.
اما عربستان سعودی حتی چنین جمله ای را بر نمی تابد و به هر وسیله ای شده تلاش می کند دولت لبنان را در فشار قرار دهد تا در باره جنگ یمن به طرفداری از عربستان سعودی موضع گیری کند.
امری که بسیار برای نخست وزیر لبنان که عموما هم همسو با عربستان است سخت می باشد، چرا که آقای نجیب می قاتی می داند موضع آقای قرداحی موضع اکثریت قاطع ملت های عرب می باشد.
آنهایی که با فضای اجتماعی کشورهای عربی آشنایی دارند به خوبی می دانند که عموما سران سعودی در میان ملت های عرب بسیار منفور هستند و اکثریت ملت های عرب احساس همزادپنداری با مردم یمن دارند.
دلیل نفرت ملت های عرب از رهبران عربستان سعودی هم از قدیم الایام این بوده که چون سعودی ها ثروتمند هستند همیشه تلاش کرده اند با فخر فروشی و به رخ کشیدن ثروت خود در مقابل دیگر ملت های عرب بر آنها سلطه داشته باشند.
از سوی دیگر بسیاری از شهروندان کشورهای عربی به دلیل اوضاع بد اقتصادی کشورهایشان برای کار کردن به کشورهای عرب حوزه خلیج فارس کوچ میکنند و در آنها با آنها برخوردهای بسیار تحقیر آمیز و مشابه برده می شود و وقتی آنها از این کشورها بر می گردند و یا بازنشسته می شوند و یا اخراج می شوند این نفرت را همراه خود دارند.
آقای قرداحی هم سالها در شبکه های تلوزیونی وابسته به عربستان سعودی کار کرد و علیرغم اینکه یک مجری بسیار موفق بود ولی چون در باره جنگ سوریه موضعی همسو با عربستانی ها نداشت از شبکه تلوزیونی ام بی سی اخراج شد و حق و حقوقی هم دریافت نکرد، به همین دلیل ایشان را که جزو مسیحیان لبنان هم هست، را می توان در زمره افرادی قرار داد که از سعودی ها متنفر است و همسو با دیگر ملت های عرب که نسبت به سعودی ها نفرت دارند قرار دارد.
صحبت های ایشان هم دقیقا صحبت هایی است که اکثریت مردمان عرب به آن باور دارند.
شاید اگر سعودی ها واکنشی نسبت به این صحبت های آقای قرداحی نشان نمی دادند هیچ کس اصلا توجه نمی کرد که ایشان چنین حرفهایی را زده، چون حرف هایی بسیار طبیعی و متداول در میان اعراب است.
واکنش بسیار تند سعودی ها من را به یاد شرایط ترور جمال خاشقجی در ترکیه انداخت.
فقط به دلیل اینکه این خبرنگار سعودی موضع گیری ای غیر همسو با ولیعهد عربستان گرفته بود ایشان را به شدید ترین وجه در داخل کنسولگری کشتند و مثله کردند.
علیرغم اینکه همه مجامع مدعی حمایت از حقوق بشر و حقوق انسان از ماجرا خبر داشتند همه با دریافت حق سکوت، خاموش ماندند.
کشورهای اروپایی و آمریکا هم که لام تا کام حرفی نزدند چون خوب منافع اقتصادی شان مهم تر بود.
در باره ایالات متحده آمریکا که مشخص است چه گونه دمکراسی ای مد نظر اش است.
منظور آمریکایی ها از دمکراسی همسویی بدون چون و چرا با آمریکا است.
نه بحث های فلسفی که چند هزار سال است در باره دمکراسی و مردم سالاری مطرح می شود.
شما ببینید در همین سرزمین های اشغالی فلسطین اسرائیلی ها چه بلایی سر فلسطینی های بد بخت می آورند و بعد کل جامعه جهانی سکوت اختیار کرده و آمریکا نه فقط به حمایت خود از اسرائیل ادامه می دهد، بلکه فلسطینی ها را محکوم می کند که چرا در مقابل اسرائیلی ها مقاومت می کنند و به آنها اجازه نمیدهند آنها را بکشند و یا به مال و ناموسشان تجاوز کنند و مقررات مجامع بین المللی را زیر پا بگذارند.
در باره عربستان سعودی هم همینطور است.
علیرغم اینکه آمریکایی ها به خوبی، بهتر از همه، می دانند چه فجایعی توسط تسلیحات آنها در یمن در حال رخ دادن است و چه بلاهایی بر علیه مردم یمن می آید و چه تعدی هایی بر علیه قوانین بین المللی انجام می شود اما مشاهده می کنیم که نه فقط سکوت می کنند بلکه به حمایت تسلیحاتی خود از عربستان سعودی ادامه می دهند.
بله دمکراسی آمریکایی همین است که می بینیم.