تفاوت ساختار سیاسی ایران با ایالات متحده در این است که به قول معروف حاکمیتی است و به تصمیم گیری نظام مرتبط می باشد با تغییر رئیس جمهوری در ایران موجب نفی آن توسط دولت بعدی نمی شود اما در کشوری مانند ایالات متحده با تغییر رئیس جمهوری ممکن است همه تصمیمات قبلی ملغی گردد و این کشور از معاهدات بین المللی که بسیاری کشورها به آن متعهد می باشند هم خارج شود.
کما اینکه در دوران ترامپ چنین اتفاقی رخ داد.
نه فقط در باره توافق هسته ای بلکه درباره توافقات بین المللی که بسیاری از کشورهای جهان سالها تلاش کردند که آن را منعقد کنند.
این در حالی است که حکومت ایران حتی به معاهدات امضا شده توسط حکومت سابق قبل از انقلاب ایران نیز پایبند مانده.
حالا هم دولت جدیدی در آمریکا آمده که به برخی از این معاهدات باز گشته و هنوز به برخی دیگر باز نگشته.
البته این مساله دیگر چیزی نیست که هیچ ناظر بین المللی درباره آن با دیگری اختلاف داشته باشد.
نکته اصلی در این است که طرفهای موجود در این معاهدات توقع دارند اگر به تعهدات خود عمل می کنند طرف های مقابل هم به تعهدات خود عمل کنند.
با توجه به این شرایط دولت قبلی ایران باور داشت اگر پنج کشور دیگر در این معاهده حضور داشته باشند و شورای امنیت سازمان ملل هم با یک قطعنامه از آن پشتیبانی کند دیگر آمریکا نمی تواند از این معاهده خارج شود و حد اقل دیگر کشورها پایبند این توافق خواهند بود.
دقیقا همین مساله هم، پس از امضای برجام، در یکی از گفت و شنود ها که برخی اساتید دانشگاه با آقای ظریف داشتند مطرح شد و آقای ظریف هم به هم به همین نکته اشاره کرد.
اما در نهایت مشاهده کردیم که ایالات متحده نه فقط از برجام خارج شد بلکه شروع به سنگ اندازی در برجام کرد و دیگر کشورهای عضو برجام هیچ قدمی برای تنبیه آمریکا بر نداشتند که هیچ بلکه حتی در اجرای تحریم های آمریکا بر علیه ایران خواسته یا نا خواسته همکاری کردند.
البته اروپایی ها بارها وعده های کذایی به ایران دادند ودولت قبلی ایران هم امیدوار بود با شکست ترامپ در انتخابات رویکرد دولت آمریکا تغییر کند ولی پس از شش دوره گفتگو در وین ملاحظه شد که از ابتدا برنامه آمریکا این بوده که توافقی را امضا کند که ایران اجرا کند ولی آمریکا اجرا نکند.
یعنی حتی اگر ترامپ هم سر کار نمی آمد برنامه این بود به پس از اجرای برجام توسط ایران آمریکایی ها طبق معمول دبه در بیاورند وتعهدات خود را اجرا نکنند و اروپایی ها هم در این برنامه با آنها همراه بودند، فقط یکی نقش پلیس خوب را بازی می کرد و دیگری نقش پلیس بد.
سال 2005 میلادی هم آمریکایی ها و اروپایی ها بازی مشابهی انجام دادند و پس از امضای توافق سعد آباد واجرای آن توسط ایران به بهانه مخالفت آمریکا با این توافق پرونده ایران را به شورای امنیت بردند و تحریم های کذایی بر علیه ایران اعمال کردند.
امروزه هم تکلیف همه بسیار ساده و روشن است اگر واقعا همه خواهان اجرای برجام می باشند همه باید تعهدات خود در برجام را انجام دهند.
انجام تعهدات در برجام هم یعنی لغو همه تحریم های برجامی و تحریم های متضاد با برجام توسط آمریکا و دیگر کشورها.
با توجه به اینکه ایران قبلا تعهدات خود را انجام داده اما آمریکا بوده که به تعهدات خود عمل نکرده بدیهی است که حد اقل خواسته ایران این باشد که آمریکا ابتدا تحریم ها را بردارد تا ایران به تعهدات خود عمل کند.
همچنین تا زمانی که آمریکایی ها تضمین های لازم مبنی بر اینکه دیگر مانند سابق از برجام خارج نمی شوند را تقدیم نکنند، یا اینکه کشورهای عضو 5+1 و شورای امنیت تضمین های لازم مبنی بر مقابله با تکرار این اقدام آمریکا را تقدیم نکنند هیچ منطقی وجود ندارد که ایرانی ها بپذیرند تعهداتی را انجام دهند که برگشت پذیر نباشند یا برگشت آنها دشوار و وقت گیر باشد.
مثل مثلا برخی کارهایی که قبلا انجام شده، منظور پر کردن هسته نیروگاه آب سنگین اراک با سیمان.
یا خواسته جدید آمریکایی ها مبنی بر نابود سازی سانترفیوژ های نسل جدید.
یا نابود کردن اورانیوم غنی شده در سطح بالا.
یا...
تا وقتی که هیچ تضمینی و یا جریمه ای برای عملکرد آمریکا وجود نداشته باشد بدیهی است که ایرانی ها هم باید همه چیز را فقط تعلیق کنند و لحظه ای که آمریکایی ها مجددا بخواهند اقدام قبلی خود را تکرار کنند ایرانی ها بتوانند سریع به برنامه هسته ای خود برگردند.
اصرار آمریکایی ها هم بر هر مساله ای خارج از بحث برجام و یا برگشت نا پذیر ساختن برنامه هسته ای ایران این یقین را ایجاد می کند که آنها تصمیم دارند باز هم همان بازی سابق خود را انجام دهند یعنی دوباره پس از اجرای تعهدات توسط ایران بهانه بیاورند و تعهدات خود را اجرا نکنند یا اینکه کلا دوباره از برجام خارج شوند.
ایرانی ها هم دیگر به این نتیجه رسیده اند که بحث بیش از حد در این باره اتلاف وقت است و امید بست به وین و بازگشت همه به برجام امیدی واهی بیش نیست.
مضاف بر اینها آمریکایی ها همه تحریم هایی که ایرانی ها را با آن تهدید می کردند اجرا کردند و جامعه بین المللی هم آنها را اجرا کرده.
تحریم هایی که به مراتب حتی از تحریم های شورای امنیت هم پیچیده تر و سخت تر است.
ایرانی ها هم طی چند سال پیش موفق شدند در مقابل این تحریم ها ایستادگی کنند و به قول معروف دیگر ترسشان از این تحریم ها ریخته و دیگر حنای این تحریم ها برای ایرانی ها رنگی ندارد.
با توجه به شرایط سیاسی موجود در منطقه و جهان هم به نظر نمی آید آمریکایی ها ویا اسرائیلی ها، علیرغم همه تهدید های ضمنی خود، جسارت ورود به یک جنگ با ایران را داشته باشند.
به این ترتیب علیرغم اینکه ایرانی ها هنوز باب گفتگو های وین و بازگشت همه به برجام را نبسته اند اما دولت جدید ایران رویکرد جدیدی را شروع کرده و آن بر این مبنا است که ایران به سمت تقویت شرایط و روابط اقتصادی خود با وجود تحریم های آمریکا برود وبه جای اینکه منتظر رفع تحریم ها برای حل مشکلات باشد به مقابله با تحریم ها بپردازد.
ایران پتانسیل های اقتصادی فراوانی را در اختیار دارد که اگر بتواند از این پتانسیل ها بهره لازم را ببرد حتی اگر ذیل تحریم ها هم باشد باز هم بدون هیچ مشکلی به بقای خود ادامه خواهد داد.
شرایط ژئوپولیتیک و اقتصادی ایران به مراتب بهتر از بسیاری کشورهای دیگر مانند کوبا و ونزولا و کره شمالی و ... که برخی بیش از شصت سال است ذیل تحریمهای آمریکا می باشند است.
علیرغم اینکه دولت آقای رئیسی حدود یکی دو ماه بیشتر نیست که کار خود را شروع کرده اما مشاهده می شود همین اقدام های اولیه موجبات رهایی ایران از بسیاری از فشارهای روانی که برجام و تحریم ها ایجاد کرده بود شده، به عنوان مثال همین جریان وارد کردن واکسن به کشور، که برخی تصور می کردند به دلیل وجود تحریم ها و عدم اجرای برجام و عدم عضویت ایران در FATF امکان پذیر نیست ولی دیدیم که امکان پذیر هست.
همچنین باید به این نکته اشاره کرد که امروزه ایران فناوری کامل هسته ای را در اختیار دارد و اگر بقای ایران در خطر باشد آنوقت ممکن است تصمیم بگیرد برای بقای خود هم که شده دست به تولید تسلیحات هسته ای بزند.
امروزه بسیاری در ایران باور دارند حالا که همه تحریم هایی که قرار بود در صورت ساخته شدن بمب هسته ای بر علیه ما اعمال شود اعمال شده پس برویم بمب هسته ای تولید کنیم و قایله را ختم کنیم.
بحث تولید بمب هسته ای هم به این دلیل نیست که ایران بخواهد از آن بر علیه کشور دیگری استفاده کند اما در نهایت شرایطی ایجاد می کند که تهدید های نظامی برخی بر علیه ایران دیگر کمرنگ شوند و آنهایی که هر روز صبح تا شب ایران را تهدید به حمله نظامی می کنند متوجه شوند که حمله نظامی به ایران تاوان بسیار سنگینی برای آنها خواهد داشت و بهتر است دیگر درباره آن حرف نزنند.
همچنین این گروه باور دارند که ساخت بمب هسته ای می تواند جریمه ای باشد برای آمریکا که از توافق هسته ای خارج شد و جامعه جهانی را متوجه کند که عدم اجرای تعهدات در مقابل ایران هم تاوان دارد.