از زمان پایان جنگ جهانی دوم تا به حال هر ده سال یک بار عادت کرده ایم تا جهان با یک گاف سیاست مداران آمریکایی مواجه شود که کل جهان را تکان می دهد.
جالب اینکه بیشتر این اتفاقات هم در دوران دمکرات ها رخ می دهد.
ده سال پیش بحث بهار عربی در تونس و سپس مصر و... راه افتاد که دیدیم کل جهان را تحت تاثیر خود قرار داد و همه متفق القول بودند دلیل اصلی همه اتفاقاتی که رخ داد حکومت های فاسدی بودند که توسط آمریکایی ها حمایت می شدند، در نهایت هم جریان موسوم به بهار عربی یا آنگونه که برخی از آن به عنوان بیداری اسلامی نام می برند کل جهان را تحت تاثیر خود قرار داد.
قبل از ادامه هم بگویم عبارت "بیداری اسلامی" عبارتی است که جریان اخوان المسلمین به عنوان شعار خود استفاده می کند و در همان جریان ها مشهود بود که دولتهای دست نشانده آمریکا سقوط کردند و اخوان المسلمین جای آنها را گرفتند.
سلفی های وهابی از عبارت "اصلاح طلبی اسلامی" یا "اصلاح سازی اسلامی" به عنوان شعار خود استفاده می کنند.
بگذریم.
ده سال قبل از آن یعنی بیست سال پیش جریان برج های دوقلو در آمریکا رخ داد که تا به حال، یعنی بیست سال پس از گذشت ماجرا، هنوز معلوم نیست پشت پرده واقعی حملات 11 سپتامبر چه تشکیلاتی بودند.
در آن زمان هم سازمان های اطلاعاتی آمریکا متهم به همکاری با القاعده جهت انجام این عملیات برای محقق شدن مقاصد آمریکا بودند.
اسپوتنیک - به بهانه جریان 11 سپتامر، آمریکا به افغانستان لشکر کشی کرد و در آن زمان هم کل جهان دگرگون شد.
آمریکا برای نابودی القاعده (که خودش ساخته بود) به افغانستان لشکر کشی کرد، امروز هم افغانستان را در شرایطی ترک می کند که نه فقط القاعده نابود نشده بلکه طالبان هم با محبوبیت و قدرت بیشتری بر اوضاع افغانستان مسلط شده.
دو سال بعد از آن هم آمریکا عراق را اشغال کرد و این دو جریان، یعنی اشغال افغانستان و عراق منجر به انتشار تروریسم در سطح جهان شد.
بسیاری از مدارک هم نشان می دهد که همه این گروه های تروریستی ساخته و پرداخته آمریکا بودند و هستند.
حدود ده سال قبل تر عراق با چراغ سبز آمریکا کویت را اشغال کرد و آن زمان باز هم کل جهان دگرگون شد.
حدود ده سال قبل تر از آن انقلاب اسلامی در ایران بر علیه حاکمی که مورد حمایت آمریکا بود رخ داد، انقلابی که کل جهان را دستخوش تغییر کرد، و باز هم اگر آمریکایی ها از حکومت وقت ایران حمایت نکرده بودند و کاری نکرده بودند که خشم مردم لبریز شود شاید حتی در ایران هم مردم به جایی نمی رسیدند که نیاز به انقلاب کردن پیدا کنند.
البته بعد از آن هم دیدیم که عراق با تشویق آمریکا و متحدین آن جنگی راه انداخت که جان و مال ملیون ها انسان را بلعید.
به همین ترتیب هم اگر به عقب برگردیم می بینید که هر یک دهه آمریکایی ها کاری کرده اند تا کل جهان تحت تاثیر اشتباهات آنها قرار گیرد.
امروزه هم با توطئه ای که بر علیه ملت افغانستان پشت پرده چیده اند معلوم نیست که چه برنامه ای را برای جهان دارند.
به هر صورت باید توجه داشت، همانگونه که قبلا نیز گفتم، آمریکایی ها در شرایطی از افغانستان خارج می شوند که نفرت و انزجار مردم افغانستان از حضور آمریکا و هر کس که با آمریکایی ها همکاری داشته به حدی رسیده که با آغوش باز از طالبان استقبال می کنند.
گو اینکه بسیاری باور دارند که طالبان امروزه با طالبان بیست سال پیش فرق دارد و رویکرد آنها متفاوت است.
و گو اینکه حتی خود سران طالبان تلاش دارند چهره جدیدی از خود نشان دهند و آن رفتارهای قبلی را در قبال مردم افغانستان و یا خارجی ها انجام ندهند و رفتار و کردان های داعشی را از خود دور کنند.
اما باید توجه داشت که به هر حال تفکر طالبانی هنوز موجود است و این بار قوی تر هم شده.
نیاز نیست که طالبان کاری کنند و یا اجازه دهند کسی درون افغانستان بر علیه دیگران کاری انجام دهد، همین موفقیت آنها کافی است تا الگویی شوند برای بسیاری از جهادیون دیگر، قطعا موج این موفقیت طالبان به زودی به بسیاری از دیگر کشورها هم خواهد رسید و بسیاری از آنهایی که برای آزادی سرزمین خود از است دست نشانده های آمریکا می جنگند امید پیدا خواهند کرد که با مقاومت طالبانی بتوانند به زودی به نتیجه برسند.
لطقا توجه داشته باشید، بحث بنده اینجا تایید یا نفی طالبان نیست، بحث موجی است که احتمالا بر اثر این موفقیت طالبان بسیاری از کشورهای دیگر را در بر خواهد گرفت.
این روزها طالبان ورود خود به کابل را مانند زمانی که پیغمبر (ص) با یارانش بدون جنگ و خونریزی وارد مکه شدند تشبیه می کنند.
و همین نکته موجب آن شده که بسیاری از گروه های طرفدار اسلام سیاسی در سرتاسر جهان مجددا جان بگیرند و امیدوار شوند که می توانند همان کار طالبان را انجام دهند.
اگر همین یک هفته پیش به آقای محمد اشرف غنی می گفتند که مردم و ارتش و نیروهای مسلح افغانستان از وجود شما ناراضی هستند، قطعا مخالفت می کرد.
اما روز گذشته دیدیم که خودش هم متوجه ماجرا شد، و متوجه شد که هیچ کس حتی در کابل حاضر نخواهد بود از او دفاع کند.
خودداری ارتش و نیروهای مسلح افغانستان از جنگ با طالبان و حمایت از سیاستمدارانی که سالها ثروت اندوزی کردند و مردم را فراموش کرد نیز می تواند به نوعی پیغامی برای دیگر رهبران باشد که ممکن است وضعیتی مشابه اشرف غنی پیدا کنند و علیرغم اینکه به حمایت نیروهای امنیتی و مسلح خود می بالند اگر رضایت مردم را نداشته باشند در بهترین شرایط ممکن است دچارعاقبت اشرف غنی شوند که علیرغم در به در شدن حد اقل توانست جان خود را نجات دهد و فرار کند.
مخصوصا آنهایی که مانند اشرف غنی آنقدر آمریکا را باور دارند که حاضر نیستند مردم خود را باور کنند.