پس از ناکامی اوباما در به آشوب کشیدن غرب ایران، این بار بایدن قصد دارد تا طالبان در شرق ایران قدرت را دست بگیرند. اینکه برخی باور دارند این طالبان با آن طالبان بیست سال پیش متفاوت است تصوری خیلی قابل باور نیست.
به هر حال طالبان، طالبان است و آنها ایدئولوژی فکری خود را دارند.
ممکن است برخی اعضای طالبان طی سالهای گذشته به دلیل حضور آمریکایی ها در افغانستان کرنش کرده باشند و به سمت پناه گرفتن در ایران و بالطبع برقراری ارتباط با ایرانی ها روی آورده باشند اما در نهایت هیچ بعید نیست که پس از اینکه آنها مجددا قدرت را در افغانستان به دست گرفتند دوباره به مواضع قبلی خود بر علیه ایران برگردند.
ما در موارد زیادی در سوریه با چنین رفتارهایی از گروه هایی که سالها نان ایرانی ها را خوردند مواجه شدیم.
البته بماند که بازگشت طالبان به قدرت فقط برای ایران تهدید به حساب نمی آید و بلکه تهدیدی بالقوه برای کل منطقه از جمله چین و روسیه و پاکستان هم هست.
همه این مسایل را کنار بگذاریم اینکه آمریکایی ها شروع کرده اند نیروهای خود را از پایگاه العدید در قطر خارج کنند و به اردن ببرند هم نکته دیگری است که شک و شبهه های زیادی ایجاد می کند که هدف چیست؟
رابطه آمریکا با قطر و کشورهای دیگر عرب حوزه خلیج فارس که مشکلی ندارد.
خوب اگر این نیروها در اردن باشند سربازان آمریکایی بیشتر می توانند سپر بلای اسرائیل شوند و همچنین از گزند حمله موشک های کوتاه برد ایران در امان خواهند بود.
با توجه به حملاتی که اخیرا آمریکایی ها درعراق بر علیه نیروهای الحشد الشعبی شروع کرده اند به نظر می رسد که قصد و منظوری غیر قابل پیش بینی در کار است که آمریکایی ها نیاز می بینند نیروهای خود را از ایران دور کنند.
در واقع می توان گفت حضور این نیروها در منطقه یک تهدید از و خروج اعلام نشده آنها تهدیدی دیگر.
خروج این نیروها از دایره اول نزدیک به ایران میتواند این شائبه را ایجاد کند که شاید آمریکایی ها نقشه هایی برای ایران در ذهن دارند.
برخی تصور می کنند که چون دولت جدید آمریکا مقابله با چین و روسیه را در اولویت خود دارد پس احتمالا می خواهد فعلا ایران را ول کند.
چنین تصوری مقداری ساده لوحانه است.
آمریکا 7500 ملیارد دلار خرج نکرده که یک باره منطقه را خالی کند.
حتی شاید هم خود آمریکایی ها می خواهند چنین ذهنیتی برای ایرانی ها پیش آید تا ایرانی ها حالت آماده باش خود را کم کنند و بعد دست به شبیخون بزنند.
بعید به نظر می آید آمریکایی ها فعلا در صدد لشکر کشی به ایران باشند چون در چنین حالتی آنها نیاز خواهند داشت پایگاه های لژستیک آنها در منطقه در اختیار باشند.
آنچه تصور می شود این است که آمریکایی ها شاید برنامه ای در ذهن داشته باشند مبنی بر اینکه به یکباره در حالی که بحث در مورد مذاکرات هسته ای است ایرانیها را غافلگیر کنند و یک حمله وسیع به تاسیسات هسته و حتی شاید زیر بنایی ایران بزنند.
به یکباره صدها هواپیمای خود را به پرواز در بیاورند تا صدها نقطه در ایران را هدف قرار دهند و بعد دیگر عقب بنشینند.
حتی برخی باور دارند در حین مذاکره و گفتگو و شاید اگر مطمئن شدند نمی توانند آنچه می خواهند را از طریق مذاکره به دست بیاورند ممکن است آمریکایی ها بخواهند با کمک اسرائیلی ها به ایرانی ها شبیخون بزنند.
و به همین دلیل هم می خواهند سربازان خود را اطراف ایران دور کنند تا نیروهایشان از شر انتقام ایران در امان باشند.
البته نمیتوان توان دفاعی ایران را هم نادیده گرفت و نباید تصور کرد که اگر نیروهای آمریکایی مقداری از ایران دور می شوند دیگر در دسترس ایرانیها نیستند.
فقط زمانی که آنها به خاک آمریکا برگردند می تواند خیالشان راحت باشد که دور از انتقام ایرانیها هستند.
اظهارات امروز آقای علی ربیعی سخنگوی دولت ایران مبنی بر اینکه اسرائیلی ها موفق شدند درتاسیسات هسته ای ایران در کرج تخریب انجام دهند هم این واهمه را ایجاد می کند که چطور اسرائیلی ها تا این حد موفق شده اند درون ایران نفوذ کنند که بتوانند در کرج، یعنی بیخ گوش تهران، عملیات انجام دهند.
به حال اگر چنین باشد شاید حتی آنها نیاز نداشته باشند یک عملیات وسیع از خارج انجام بدهند بلکه در همین داخل هم مزدوران و عوامل خفته ای داشته باشند که سر به زنگاه آماده ایجاد آشوب و حتی عملیات تروریسیتی و خرابکارانه درون ایران باشند.
با این شرایط به نظر می آید الأن وقت آن است که نیروهای امنیتی ایران نظارت خود بر مرزها و درون مرزها را دوچندان کنند تا ببینند نقشه جدید آمریکا واسرائیل چیست.