گزارش و تحلیل

مکرون و بایدن سرنوشت برجام را رقم می‌زنند

آیا دولت آمریکا می‌تواند ایران را دوباره به پای میز مذاکره بکشاند؟
Sputnik

امانوئل مکرون و جو بایدن روسای جمهور فرانسه و آمریکا، در جریان یک گفتگوی تلفنی در خصوص کار مشترک برای حل و فصل مسائل خاورمیانه به توافق رسیدند. گفته می شود که توجه خاصی به  پرونده هسته ای ایران و اوضاع در لبنان مبذول شده است.

دولت جدید آمریکا اعلام آمادگی کرده است که سطح همکاری‌های خود را با کشورهای اروپایی و اعضای ناتو در ارتباط با تهدیدهای امنیتی افزایش دهد. جو بایدن، رییس جمهوری جدید ایالات متحده درباره برنامه اتمی ایران با متحدان آمریکا گفت‌وگو خواهد کرد. سخنگوی کاخ سفید در نخستین کنفرانس مطبوعاتی‌اش گفته بود که رییس جمهور تصریح کرد که ایران باید به تعهداتش در توافق اتمی بازگردد.

کاخ الیزه با انتشار بیانیه‌ای از گفت‌وگوی تلفنی امانوئل مکرون و جو بایدن خبر داد. محور اصلی گفتگوی روسای جمهوری فرانسه و آمریکا گسترش همکاری دو کشور در ارتباط با مسائل مربوط به سیاست‌های امنیتی و فعالیت‌های هسته‌ای ایران اعلام شده است.

اسپوتنیک با امیر حسین نوربخش، حقوقدان و پژوهشگر مسائل حقوقی در باره این موضوع به گفتگو نشست.

اسپوتنیک: آیا مکرون می تواند از عهده رفع بحران خاورمیانه و از جمله مسأله برجام برآید؟

نوربخش: ببینید ما در عصر پساکرونا بسر می بریم و عصر پساکرونا عصری است که در آن سیاست معانی دیگری دارد و همه چیز متفاوت است و روابط بین الملل هم باید دوباره به نظرم تعریف بشود و یک نگاه دیگری به جهان به وجود بیاید.

از این جهت دیگر آمریکا و اتحادیه اروپا به نظر من آن هژمونی سابق را نخواهند داشت و در عرصه سیاست آن دست بالایی را که قبلا داشتند، نخواهند داشت و اکنون غرب به سمت افول رفته و ضعیف شده است.

تصمیم فرانسه برای تحریم شرکت آمریکایی فایزر

آسیب هایی که از این پاندمی کرونا به وجود آمد ضعف های سرمایه داری را بیشتر رو کرده و ایرادات را در واقع بالا آورده است. حالا چقدر نظم نئولیبرال می تواند باز هم خودش را چنان که در سابق انعطاف می داد و بخوبی خودش را با توجه به بحران هایی که به وجود می آمد اصلاح می کرد، از پس اینکار برآید، زیرا بهرحال بحران آگاهی بخش است و می تواند مسائل را حل کند. اما اینبار من فکر می کنم که ما دیگر به دوره پساسرمایه‌داری رسیدیم و عصر پساکرونا، در واقع عصر وسعت گرایی و تغییر معنای سیاست است.

حال تغییر به چه معنا؟ یک معنا به همین بحث برمی گردد. ببینید، دولت- ملت‌ها و دولت – کشورها در حال ضعیف شدن در عرصه بین المللی هستند. ما شاید از این به بعد دولت –قاره ها و دولت مردم ها را داشته باشیم. اتحادیه اروپا و بالاخص فرانسه، با توجه به مقدمه ای که عرض کردم، تلاش دارند دوباره بتوانند آن نقش داوری و میانجی گری و میانجویی را در این وسط داشته باشند. به کشورهای خاورمیانه بگویند چکار بکن، چکار نکن.

 به نظر من کاری که در منطقه اولویت دارد، اول خود این کشورهای خاورمیانه هستند که بایستی با همدیگر به نتیجه برسند که صلح کنند و یک معاهده صلح فرا گیر در واقع به وجود بیاید. من خودم پیشنهاد معاهده صلح اسلامی ایستفالی را به جای وستفالیا دارم که می تواند شکل بگیرد و باهم گفتگو بکنند، کشورهای شرقی و غربی، همه. از ارسال سلاح به منطقه و دمیدن در آتش اختلافات جدا پرهیز بکنند و سیاست نه لیبرالی و نه سوسیالیستی و سیاست جریان استفهامی در منطقه به وجود بیاید.

فرانسه الان، آن در واقع قدرت هژمونی سابق را در منطقه ندارد و در مسائل داخلی خودش مانده و خیلی نیروهایی که الان در منطقه خاورمیانه هستند و نیروهای نظامی که در منطقه حضور دارند به نظر من باید منطقه را ترک بکنند، چون اصلا از لحاظ مالی هم برایشان به صرفه نیست و سوخت های فسیلی شاید اینقدر در دنیا طرفدار ندارد، چون تولید متوقف شده است و ضعف‌های جدی الان برای بحث نیرو و محصول مازاد به وجود آمده است.

آن چیزی که ما الان داریم می بینیم این است که کشورها دوباره می خواهند بیایند و در واقع آن نقش میانجیگری و داوری خودشان را ایفا بکنند. به نظر من از وضعیتی که روسیه دارد و شورش هایی که الان علیه آقای پوتین شده است می خواهند استفاده بکنند، با توجه به اینکه آقای ترامپ هم رفته، موضع خودشان را دوباره تقویت بکنند، ولی من بعید می‌دانم که این اتفاق بیفتد.

واکنش کرملین به اظهارات سفارت آمریکا در روسیه

تماس آقای بایدن و نیروهای گلوبالیست اصولا، آقای بایدن نماد جهانی شدن است و جهانی سازی، در واقع ما با جهانی شدن مشکلی نداریم با جهانی سازی مشکل داریم. از بالا به پایین یک رابطه غیرعرضی بین کشورها، از بالا به پایین با یک رابطه طولی واقعا مشکل داریم و همیشه آن را نقد می کنیم.

این فرایند، فرایندی نیست که آنها بتوانند در آن نقش جدی ایفا بکنند. آن رویای آمریکایی قدرت اتحادیه اروپا با خروج انگلستان و دوگانگی‌هایی که در اروپا به وجود آمده است و بخصوص در آمریکا به وجود آمده است، اینها ضعف هایی را ایجاد کرده است.

ببینید، آقای ترامپ آمده و حزب سوم را تشکیل داده است و جریان سوم را در آمریکا به وجود آورده است که اتفاق بزرگی است. بر عکس اینکه می گویند آقای ترامپ خیلی ملی گرا و فاشیست است، من فقط فکر می‌کنم که آنهایی که دیدگاه های خیلی بسته ای دارند به سمت نئولیبرالیسم واقعا حرکت کرده اند، بیشتر دمکرات ها و گلوبالیستها هستند.

برنامه دولت آمریکا و سیاست ورزی که توی این زمینه در پیش گرفته است، این است که دوباره ایران را به پای میز مذاکره بکشاند. فکر نمی‌کنم که خیلی از تحریم ها علیه ایران برداشته شوند. آقای بایدن، آقای اوباما نیست، کارهایی انجام خواهند داد، متعادل‌تر می‌کنند، اما خیلی در مورد ایران شاید اتفاقی نیفتد.

ایران بیشتر به بحث قرارداد با چین خواهد اندیشید. دولت جدیدی هم که در ایران برسر کار بیاید، به نظر من، دولت جوانی است که می تواند ایران را توسعه بدهد و نگاهش به خود منطقه است، هر چند بدنبال تنش زدایی با اروپا هم نخواهد بود. نگاهش در واقع یک سیاست توسعه‌گراست.

من فکر می‌کنم فرصت خوبی هم برای روسیه است که روابط را با ایران دقیق‌تر بکند و اجازه تجارت بیشتری به ایران در منطقه قفقاز بدهد. منطقه ای که کاملا تحت نفوذ ترکیه قرار گرفته است. این برای روسیه هم در نهایت دردسر خواهد شد. چون محور تورانی را در برابر محور ایرانی قطعا توسعه می دهد و این در نهایت به ضرر روس‌ها خواهد بود.

ترکیه شرط خرید سری دوم اس – 400 را عنوان کرد

در نهایت  من نظرم این است که سیاست گلوبالیستی آقای بایدن، اتحادیه اروپا، خیلی مستحکم نیست که دلیلش هم بیشتر بحران های داخلی و مسائلی است که سطح تولید و آگاهی‌بخشی را آسیب زده و کاهش داده است. تصور من این است که دوستانی که در این زمنیه کارشناس هستند، تلاش بکنند اصلا به یک سیاست خارجی جدیدی در دنیا فکر بکنند که قدرت های نوظهور مثل ایران و چین، برزیل و آرژانتین در آن نقش جدی تری داشته باشند و خودشان را داور منازعات بین المللی نبینند.

اتحادیه اروپا و آمریکا، خودشان بخشی از مشکل هستند و نمی توانند خودشان راه حلی را معرفی کنند، بارها و بارها از دولتهایی حمایت کرده اند که دمکراتیک نبودند. این سیاست خارجی جهانی به نظرم الان، نمی تواند دیگر پاسخگوی نیازهای  جدی مردمان منطقه باشد.

تماس تلفنی هم که بین آقای بایدن و آقای مکرون انجام شده است صرفا یک بازگشایی باب گفتگوست. یک عادی‌سازی‌هایی ممکن است انجام بشود، اما آن لابی که در آمریکا وجود دارد، به احتمال زیاد این اجازه را نخواهد داد، به ویژه اسرائیل و دولتهای چینی و کشورهای عربی منافعی در این خصوص دارند و احتمالا چین چنین اجازه‌ای را برای انجام بحث نخواهد داد و یک مدل سیاسی جدیدی در راه است که به ویژه دولت ایران در چند سال آینده در منطقه در حال افزایش نیرو خواهد بود و سیاست خارجی جدیدی را بر پایه یک توسعه دولت کارگذار در واقع جلو خواهد برد که بیشتر مناطق ملی و منطقه ای را در نظر خواهد داشت ولی این به معنای عقب نشینی از سیاست های ضد امپریالیستی هم در نهایت نیست.

رئیس جمهور ایران مدتی قبل در این رابطه گفته بود: اگر واردین جدید در کاخ سفید از آنچه که گذشته درس عبرت گرفته باشند و نسبت به تعهدات قطعنامه 2231، امضایی کردند، در برابر آن در ایران هم یک امضا خواهند دید نه بیشتر، اگر آنها فرمانی صادر کردند در برابر آن در ایران هم فرمانی خواهند دید نه بیشتر،عمل به تعهدات در مقابل عمل به تعهدات؛ توپ امروز در زمین آمریکا است.

روسیه: موضع دولت بایدن در خصوص برجام واقع بینانه‌تر از تروئیکای اروپایی است

امروز انتظار ما از آنهایی که قدرت را در کاخ سفید در دست می‌گیرد آن است که به قانون و تعهدات برگردند و تلاش کنند اگر بتوانند، اگر بتوانند. در طول این 4 سال آینده تلاش کنند تمام لکه‌های سیاه 4 سال قبل را پاک کنند اگر پاک شدنی باشد.

بعضی از این لکه‌ها در تاریخ برای همیشه ماند و پاک شدنی نیست. یک بارِ سنگینی را بر دوش خواهند داشت. باید به قانون و تعهدات برگردند به مقررات بین‌المللی برگردند، به قطعنامه‌ها برگردند، به قطعنامه 2231 برگردند. البته اگر آنها به قانون برگشتند پاسخ ما هم ثبت خواهد بود اگر آنها صادقانه بیایند و در عمل صداقت خود را نشان دهند در برابر این قانون، در برابر آن قطعنامه‌ای که خودشان رای دادند، در برابر آن تعهدی که خودشان امضا کردند طبیعی است ما هم به همه تعهدات خودمان عمل خواهیم کرد.

حالا اگر واردین جدید در کاخ سفید از آنچه که گذشته درس عبرت گرفته باشند، البته آدمی که قبلا روی کار بود و امروز تمام می‌شود و پرونده سیاه او بسته می‌شود سیاست بلد نبود، برج ساز بود حال به فکر برج‌سازی خودش بود همیشه هم در همان وادی می‌دید چیز دیگری سرش نمی‌شد ولی اینها که جدید آمدند در سیاست بودند، مسائل سیاسی را می‌فهمند. اگر آنها نسبت به تعهدات قطعنامه 2231 امضایی کردند در برابر آن در ایران هم یک امضا خواهند دید نه بیشتر، اگر آنها فرمانی صادر کردند در برابر آن در ایران هم فرمانی خواهند دید نه بیشتر.

 تندروهای آمریکا، اسرائیل، عربستان همه دنبال این بودند ناموفق بودند برجام امروز زنده است و سرحال‌تر از دیروز است. دیگر این وابستگی دارد به 1+5، آنها اگر به تعهدات خود عمل کردند بدانند ما هم به تعهدات خود عمل می‌کنیم برای اینکه روشن شد.

بحث و گفتگو