در پی این عملیات که نخستین عملیات از نوع خود پس از به قدرت رسیدن همپیمان آمریکا در عراق یعنی آقای الکاظمی می باشد وی نیز فرصت را غنیمت شمرده و تعدادی از سران تشکیلات امنیتی را به بهانه کوتاهی در وظایف خود برکنار کرده و نزدیکان خود را جای آنها قرار داده.
شاید اگر این عملیات نبود آقای الکاظمی طبق عرف در عراق مجبور بود با جناح های مختلف برای برکناری هر کدام از این افراد و جایگزینی آنها مشورت کند اما با توجه به جو روانی ای که این ماجرا ایجاد کرده بود وی موفق شد تعداد زیادی از افرادی که برای تحرکات او در عراق چالش ایجاد می کردند را به راحتی جایگزین کند کند.
اگر این ماجرا را کنار تصمیم گیری دولت عراق برای برگزاری انتخابات زود هنگام در شرایطی که حتی تا چند روز قبل تر بحث تامین امنیت حوزه های انتخابیه مطرح بود را، کنار هم قرار دهیم می بینیم که در این شرایط این عملیات بسیار به سود جناح سیاسی همسو با آقای الکاظمی تمام شد چون وی موفق شد تسلط بیشتری بر ساختار امنیتی عراق پیدا کند.
این مساله وقتی نمود بیشتری پیدا می کند که دستگاه های امنیتی عراق بدون پیگیری حادثه و ریشه های آن به بهانه بازگرداندن زندگی عادی شهروندان اقدام به شست و شوی مکان از آثار جرم نمودند در حالی که طبق همه موازین امنیتی در همه کشورها حد اقل چند روز باید این محدوده بسته بماند و دستگاه های امنیتی اقدام به جمع آوری شواهد و قراین نمایند تا به پشت پرده ماجرا دست یابند نه اینکه به بیانیه داعش در پذیرش مسئولیت عملیات اکتفا کنند و تمام.
طبق گزارش هایی که منتشر شده دو فرد انتحاری که این عملیات را انجام داده اند شهروندان عربستان سعودی بودند و معلوم نیست که این افراد کی و چه گونه وارد عراق شده اند یا یا چه کسانی و یا چه تشکیلاتی پشت پرده این عملیات بوده اند.
بر کسی پوشیده نیست که به صورت سنتی دمکرات ها در آمریکا همیشه حامی استفاده از ایادی تروریستی در منطقه بوده و هستند، از تشکیل القاعده با همکاری سازمان های اطلاعاتی عربستان سعودی و پاکستان و امارات گرفته تا تشکیل طالبان و داعش و جبهه النصره و ...
قبلا هم یک بار آمریکایی ها مجبور شدند از عراق خارج شوند اما وقتی اوباما سر کار آمد، طبق اظهار نظر خانم کلینتون و پس از او آقای ترامپ، آمریکایی ها با همکاری متحدین خود در منطقه داعش را تشکیل دادند وبا حمایت مالی و تسلیحاتی آنها کاری کردند که بغداد و دمشق در آستانه سقوط قرار گیرند و دولت وقت عراق در نهایت مجبور شود التماس کمک خارجی کند.
در حالی که دولت عراق تسلیحات بسیار پیشرفته از جمله هواپیماهای اف 16 نقدا از آمریکا خریداری کرده بود، در زمانی که بغداد در حال سقوط بود آمریکایی ها به بهانه ترس از اینکه این تسلیحات دست داعش بیافتد آنها را تحویل ارتش عراق ندادند و اگر آنزمان ایران به داد عراق نرسیده بود قطعا امروزه کل عراق در دست داعش بود.
به هر صورت امروزه هم با شرایطی مواجه هستیم که پارلمان عراق خواهان خروج آمریکایی ها از این کشور است.
از سوی دیگر آقای بایدن جزو سیاستمدارهایی به شمار می آید که طرفدار تفکر معروف به تفکر برنارد لوییس مبنی بر لزوم اعاده تجزیه منطقه خاورمیانه به کشورهای کوچکتر که تا ابد الدهر با هم درگیر باشند و محتاج میانجیگری آمریکا بمانند هست.
بر اساس این ایده عراق باید به سه کشور جدید تقسیم شود یک کشور شیعه – یک کشور سنی و یک کشور کرد.
البته در دوران ریاست جمهوری اوباما کشور سنی با تصرف بخش های سنی نشین عراق توسط داعش آماده شده بود، کشور کرد هم با شبه استقلال ذاتی کردها در عراق آماده بود و باقیمانده هم عموما کشوری بود که باید به عنوان کشور شیعه شناخته می شد.
همانگونه که قبلا نیز مطرح کردیم این توطئه آنها توسط ایران و به فرماندهی شهید سپهبد سلیمانی و نیروهای مردمی عراق خنثی شد.
حال امروزه دوباره این شائبه وجود دارد که آیا عملیات اخیر داعش با حمایت مجامع امنیتی و اطلاعاتی آمریکا و متحدین اش برای اعاده طرق قبلی بوده یا نه؟
شاید هم داعش خواسته یادآوری کند که اگر می خواهید طرح قبلی را پیاده کنید ما هنوز آماده همکاری هستیم.
طبق گزارش های متعدد که مجامع اطلاعاتی سوریه و روسیه و حتی عراق نیز جسته و گریخته منتشر کرده اند، طی چند سال اخیر آمریکایی ها با هلیبورد فرماندهان و نیروهای ارشد داعش آنها را از عراق و سوریه به مکان امن منتقل کرده اند، نه به این دلیل که خواستند آنها را بازداشت کنند، بلکه به این دلیل که می خواهند آنها را برای وقت مبادا در اختیار داشته باشند.
آیا با آمدن مجدد دمکرات ها آن وقت مبادا دوباره فرا رسیده؟