اسپوتنیک - چند روز پیش آقای محمود الزهار، از شخصیت های ارشد حماس، اظهار داشته بود که در سفری که به تهران داشته شهید سردار سلیمانی 22 ملیون دلار در اختیار وی قرار داده تا هزینه های جاری حماس در غزه را پوشش دهد.
طبیعتا در این شرایط اقتصادی خیلی ها شروع به حساب کتاب کردند که با 22 ملیون دلار چه کارهایی می شود انجام داد و اگر دست آنها بود چه کار با آن می کردند.
رسانه های مخالف با جمهوری اسلامی ایران هم این ماجرا را در بوق و کرنا کرده اند که آهای بیایید ببینید که سردار سلیمانی 22 ملیون دلار در چمدان گذاشت و در اختیار فلسطینی ها قرار داد.
برای آنهایی که خیلی از جریان های پشت پرده سیاسی با خبر نیستند شاید ماجرا مقداری قابل تامل باشد اما اگر مقداری کتاب های تاریخی و سیاسی و روزنامه مطالعه کنید و یا اینکه حتی به اینترنت رجوع کنید متوجه می شوید که 22 ملیون دلار عدد چندانی در معادلات منطقه ای به حساب نمی آید.
مخصوصا اگر این مبلغ را با 7500 تا 8500 میلیارد دلاری که (به استناد اظهارات آقای ترامپ) آمریکا در منطقه هزینه کرده و یا بیش از 370 میلیارد دلاری که کشورهای عرب حوزه خلیج فارس (طبق اظهار نظر وزیر خارجه اسبق قطر) فقط برای نفوذ در سوریه هزینه کرده اند.
امروزه دیگر در معادلات بین المللی ملیون دلار معنی ندارد و ارقام به میلیارد دلار می باشد.
اینکه سردار سلیمانی با مبالغی مانند این توانسته این همه نفوذ برای ایران در فلسطین تامین کند، در نوع خود یک نوع مدیریت هزینه ها به حساب می آید که شاید اگر آن شهید زنده بود باید وی را به دانشکده های مدیریت دعوت می کردند تا شرح دهد که چگونه با چنین هزینه کردی توانسته چنین دست آوردی کسب کند.
شاه ایران به مراتب بیش از این مبالغ را هزینه کرده بود تا بتواند اندکی نفوذ برای ایران در منطقه تامین کند اما هیچ تاثیری نداشت.
اگر این ارقام را با مبلغ 750 ملیون دلار بودجه حزب الله لبنان که سید حسن نصر الله حدود دو سال پیش اعلام کرده بود مقایسه کنیم می بینیم شهید سلیمانی علاوه بر اینکه یک فرمانده رزم بود یک مدیر توانمند نیز بود.
بر اساس همه معادلات اقتصادی اینکه یکی بیاید 7500 میلیارد دلار خرج کند و دیگری 750 ملیون خرج کند باید آنکه 7500 میلیارد خرج کرده موفق تر باشد اما مشاهده می کنیم که امروزه آنکه 750 ملیون خرج کرده موفق تر بوده.
البته رمز ماجرا در این می باشد که طرفداران ایران و جبهه مقاومت برای ایمان و ایدئولوژی خود مبارزه می کنند در حالی که طرفداران آمریکا و متحدین آن مجبور هستند دین و ایمان و ایدئولوژی خود را بفروشند.
همچنین باید توجه داشت که مبارزین جبهه مقاومت مثلا یک موشک می سازند که حدود دو هزار دلار برایشان هزینه دارد و وقتی آن را به سمت اسرائیل پرتاب می کنند اسرائیلی ها مجبور می باشند شش موشک پاتریوت برای هدف قراردادن آن پرتاب کنند که حدود دو ملیون دلار برایشان هزینه دارد.
همین نکته اخیر می تواند نشان دهد که دلیل تفاوت فاحش هزینه های ایران و جبهه مقاومت با آمریکا و متحدین اش چه است.
آنهایی که خیلی در جریان ماجراهای پشت پرده سیاست نیستند متوجه نیستند که اگر مثلا ایران برای بازسازی حومه جنوبی بیروت هزینه ای را متقبل می شود به این دلیل است که این جنگ، یعنی جنگ 33 روزه، موجب آن شده که هم اسرائیل و هم آمریکا و هم متحدین اش توانمندی خود در قبال ایران و متحدین اش را بسنجند و این جنگ 33 روزه به نوعی پیشوازی بود برای یک جنگ بزرگتر که بنا بود بر علیه خاک ایران انجام شود و شکست اسرائیل در این جنگ موجب آن شد که همه نقشه ها برای حمله به ایران متوقف شود و بلایی به مراتب سنگین تر بر سر ایرانی ها واقع گردد.
می توان گفت تقبل هزینه بازسازی حومه جنوبی بیروت توسط شهید سلیمانی به نوعی هزینه دفع بلا از بالاسر ملت ایران بوده.
امروزه هم اگر ما در ایران نشستیم خیالمان راحت است که زن و بچه مان از خانه بیرون می روند اگر اتفاق خاصی پیش نیاید سالم به خانه بر می گردند دلیل اش این است که برخی جوانان برومند ایرانی زیر پرچم رزمندگان مدافع حرم رفتند و دور از مرزهای سیاسی ایران در مقابل دشمنان ملت ایران جنگیدند تا دشمن به خاک ایران نزدیک نشود.
اینکه رسانه هایی که از دشمنان ایران حقوق دریافت می کنند بیایند و بر علیه شهید سلیمانی و شهدای مدافع حرم و رزمندگان جبهه مقاومت کبری و صغری بچینند امر عجیبی نیست، آنها به وظیفه خود عمل می کنند، عجیب این است که برخی در داخل کشور هنوز متوجه عمق ماجرا نشده و چیزی از معادلات و سیاست ها و توطئه های بین المللی که برای ایرانزمین چیده شده اطلاع ندارند طوطی وار دنباله رو فتنه های دشمن می شوند.
به صورت تاریخی بزرگترین ضربه هایی که به ایران وارد شده توسط همین افراد وارد شده و متاسفانه مشاهده می کنیم که هنوز بسیاری حتی حاضر نیستند کتابهای تاریخ را ورق بزنند تا ببینند چه شد مغول ها بر ایرانی ها چیره شدند و یا چه شد که ایران طی همین دو قرن اخیر دو سوم مساحت خود را از دست داده و یا چه شد ....
فقط بعد از انقلاب اسلامی در ایران بود که ایران حتی یک وجب از سرزمین خود را از دست نداد و بنده حرف آنهایی که می گویند ارتش شاه رفت و جنگید را قبول ندارم چون لشکر ایران با ایدئولوژی امام خمینی (ره) رفت و جنگید و ایران را حفظ کرد نه ارتش شاه و همه این را می دانند که مرزهای ایران با خون ایمان جوانان ایرانزمین به ایدئولوژی ای که امام خمینی ترسیم کرده بود حفظ شد نه با تسلیحاتی که شاه خریداری کرده بود و بلا استفاده در انبار ها خاک می خورد.
ایران زمین را شهید سلیمانی و امثال سلیمانی حفظ کردند نه آن ژنرال هایی که سر به زنگاه از آمریکا سر در آوردند و حتی مطیع شاه هم نبودند بلکه نوچه آمریکا بودند.