یک سال گذشت و آمریکایی ها هرآنچه در توان داشتند را انجام دادند و در مقابل ایرانی ها با استراتژی مقاومتی خود در مقابل آنها ایستادند.
وقتی ایرانی ها مطمئن شدند که آمریکایی ها دیگر چیزی در اختیار ندارند که بر علیه آنها استفاده کنند شروع کردند برگه های خود را جمع کردن و از حدود هفت یا هشت ماه پیش به یکباره همه چیز برگشت و مشاهده کردیم ایران موضع هجومی به خود گرفت و آمریکایی ها و متحدینشان موضع دفاعی.
آمریکایی ها و متحدینشان به هیچ وجه باور نمی کردند که ایرانی ها نقشه های آنچنانی برای آنها کشیده اند و منتظر فرصت مناسب هستند.
باید به استفاده عبارت "دوست" توجه داشت چون حکومت هایی که در این دو کشور به قدرت رسیدند بر عکس القاءات رسانه های غربی به هیچ وجه "متحد" ایران نبودند.
مبنای استراتژی ایران در منطقه هم بر این اساس است که در ابتدا متحدین ایران قدرت را در دست بگیرند و اگر این نشد طبیعتا آنهایی که دوست به حساب می آیند به قدرت برست و نه دشمنان یا مخالفین ایران.
آمریکایی ها و متحدین آنها که پس از یکسال متوجه شدند به قول معروف از ایران رکب خورده اند به فکر برهم زدن بازی دمکراتیک در این دو کشور افتادند و چون خود پاشنه آشیل ضعف دو کشور را بنا گذاشته بودند به خوبی می دانستند که چگونه می توانند به دولت های هر دو کشور ضربه بزنند، "مبارزه با فساد".
آنکه نمی داند تصور می کند که مثلا فساد ریشه دوانده در عراق مربوط به دولت آقای عادل عبد المهدی که حدود یکسال بود به قدرت رسیده بود، بوده، در حالی که این فساد بیش از دوازده سال است در تار و پود عراق نفوذ کرده، و از همان ابتدا آمریکایی های اشغالگر بنای این فساد را در عراق گذاشتند.
بزرگترین مخالفین این ساختار هم در عراق و هم در لبنان هم شیعیان و متحدین ایران بوده و هستند.
به هر صورت آنها تلاش کردند ماجرا را جوری جلوه دهند که انگار مردم لبنان و عراق بر علیه ایران و متحدین ایران قیام کرده اند.
ایرانی ها هم مانند سابق سیاست صبر استراتژیک خود را اتخاذ کردند و به آمریکایی ها و متحدینشان اجازه دادند تا همه برگه های خود را بازی کنند.
نقشه آمریکایی ها مبنی بر این بود که در نهایت به ایران برسند و از همان روش بر علیه ایران استفاده کنند و باور داشتند اگر بتوانند ایران را از هم بپاشند دیگر کار تمام است.
پس از اینکه ماجراهای حوادث اخیر ایران تمام شد و ایرانی ها خیالشان از بابت داخل خود مطمئن شد مشاهده می کنیم پاتک همپیمانان آنها در عراق و لبنان شروع شده.
در حالی که آمریکایی ها ومتحدینشان تصور می کردند اگر سعد حریری استعفا دهد باز هم خواهد توانست با یک دولت تماما یک رنگ و همپیمان با خود تشکیل دهند مشاهده می کنیم که میز بر علیه حریری برگشته و در حالی که قبلا حزب الله و جنبش امل از دولت حریری و باقی ماندن وی در حکومت حمایت می کردند دیگر چنین چیزی وجود ندارد.
در واقع حزب الله و جنبش امل با یک بازی به حریری اجازه دادند که واقعیت خود را نشان دهد و همچنین همه آنهایی که در حال همکاری با آمریکایی ها برای به آشوب کشیدن لبنان بودن هم خود را رو کردند و همه برگه هایشان سوخت.
در عراق هم همین شد.
آقای عادل عبد المهدی استعفا داد اما هنوز حکومت در اختیار او است و جناح های مقابل توان تشکیل حکومت ندارند و در حالی که برخی تلاش داشتند مرجعیت را در مقابل همپیمانان ایران در عراق قرار دهند، مرجعیت متوجه بازی دشمنان شد و بر علیه آنها موضع گرفت ودرگیر بازی آنها نشد.
همچنین عشایر جنوب عراق هم به حمایت از موضع ایران و مرجعیت تحرک خود را شروع کردند.
علیرغم اینکه درگیری ها مخصوصا در لبنان اوج گرفته و به رویارویی و مجروح شدن ده ها نفر کشیده شده اما مشخص است که ورق هم در لبنان و هم در عراق برگشته و مردم هم متوجه ماجرا شده اند.
اگر همپیمانان ایران همان اول کار می خواستند ورود کنند قطعا در موضع متهم قرار می گرفتند در حالی که الآن و پس از اینکه مردم از رفتار همپیانان آمریکا خسته شده اند همپیمانان ایران به عنوان طلبکار حق مردم وارد میدان شده اند.