گزارش و تحلیل

وقتی ترامپ حرف راست می زند

آقای ترامپ اخیرا اظهار داشته که ایالات متحده سالهاست از درگیری های قبیله ای در منطقه حمایت می کند و برای آنها بیش از دو هزار و پانصد ملیارد دلار هزینه کرده، و دیگر بس است.
Sputnik

شاید این صحبت های آقای ترامپ به مزاق برخی خوش نیاید اما باید قبول کنیم که یک واقعیت است.

سیاستمداران ایالات متحده دهه ها است سیاست ماکیاولی اشغال نظامی برای استعمار اقتصادی را در پیش گرفته اند.

آنها برای اینکه فضای اقتصادی آمریکا را باز کنند اقدام به حمله به کشورهای دیگر می کنند به این ترتیب هم کارخانه های اسلحه سازی آنها مشغول می شوند و هم اینکه پس از اشغال کشورها رهبرانی راس کار قرار می گیرند که عروسک های خیمه شب بازی آمریکا هستند و زمینه فعالیت اقتصادی شرکت های آمریکایی در این کشورها باز می شود.

همچنین ارزاق کشورهای اشغال شده به قیمت های بسیار پایین توسط اشغالگر تصرف می گردد.

ترامپ: قادریم تا اقتصاد ترکیه را از صفحه روزگار محو کنیم
در برهه هایی این سیاست بخوبی جواب می داد اما امروزه با محاسبه خرج و برج و یا هزینه و فایده این سیاست مشخص می گردد که آمریکا هزینه های زیادی را انجام می دهد و سودی را که به دست میاورد در مقابل آن هزینه ها ناچیز است.

یک جمله دیگر نیز توسط آقای ترامپ مطرح شد که به نظر بسیار صحیح به حساب می آید.

آمریکا پس از جنگ های افغانستان و عراق و ضربه های سنگینی را که بدنه نظامی آمریکا با آن مواجه شد تصمیم گرفت سیاست اجاره مزدور را در پیش بگیرد و به این ترتیب امروزه در بسیاری از جاهای جهان به جای اینکه سربازان آمریکایی در خط مقدم باشند مزدوران در خط مقدم هستند.

به قول آقای ترامپ آمریکا حقوق می دهند و مزدوران برای آنها می جنگند، نقطه سر خط.

سوریه درخواست خروج نیروهای نظامی ترکیه و آمریکا را دارد
و به همین دلیل هم آمریکایی ها باور دارند که هیچ تعهدی نسبت به مزدوران خود ندارند چون حقوق آنها را پرداخت کرده اند و تا زمانی که نیاز باشد از خدمات آنها استفاده می کنند و وقتی کار تمام شد دیگر برای آمریکا بلا استفاده می باشند.

شاید برخی هنوز فراموش نکرده اند، همین ماجرا در افغانستان پیش آمد و بسیاری از آنهایی که زمان اشغال افغانستان برای آمریکایی ها کار می کردند امیدوار بودند بعدها بتوانند به بهانه هایی به آمریکا مهاجرت کنند و اظهار می داشتند که پس از منفک شدن از نیروهای آمریکایی طالبان آنها را خواهد کشت اما آمریکایی ها توجهی به این ماجرا نکردند و آنها را به امان خود ول کردند ومدعی بودند که حق و حقوق آنها را پرداخت کرده اند و هیچ تعهدی برای تامین آتیه آنها ندارند.

امروزه همین اتفاق در مورد نیروهای دمکراتیک سوریه معروف به "قسد" پیش آمده.

آقای ترامپ با صراحت اظهار داشته که آنها حقوق بگیر آمریکا بودند و در مقابل جنگیدنشان حقوق می گرفتند حالا دیگر آمریکا نیازی به خدمت آنها ندارد و دلیلی ندارد که آمریکا بخواهد خود را درگیر اختلافات قبیله ای (البته منظور قومی میان کرد ها و ترک ها) نماید.

شاید سخنان آقای ترامپ مقداری سنگین به نظر آید ولی حسن آن این است که رک و پوست کنده واقعیت را مطرح می کند در حالی که دیگر روسای جمهوری آمریکا همین سیاست ها را اعمال می کردند اما با سیاست و در لفافه سخن می گفتند.

بله کار آمریکا با مزدورانش تمام شده و دیگر کاری به کار آنها ندارد، حتی اگر قرار باشد همه قتل عام شوند.

آمریکایی ها باور دارند بسیاری افراد دیگر در جهان هستند که حاضر می باشند برای یک مشت دلار (به قول خودشان) مزدور آنها شوند و برایشان بجنگند و دلیل ندارد که بخواهند هزینه سیاسی و یا نظامی برای مزدورانی که کشور خود را می فروشند پرداخت کنند.

داستانی است بسیار معروف احتمالا برخی خوانندگان مقاله آن را شنیده باشند.

می گویند زمانی که ناپلئون بناپارت به سمت مصر لشکر کشی کرد لشکرش پشت دروازه های قاهره گیر کرده بود و هر چه تلاش می کرد نمی توانست قاهره را فتح کند.

به دلیل دوری از فرانسه و کمبود امکانات لژستیک نیروهای وی در حال فروپاشی و بالطبع شکست بودند که به یکباره یک مصری آمد و به او گفت اگر ده هزار سکه طلا به من بدهی راهی را نشانت می دهم که می توانی از آن طریق به قاهره نفوذ کنی.

ناپلئون پذیرفت و آن فرد راه را نشان داد و قاهره فتح شد و ناپلئون معادل ملیون ها سکه طلا غنائم از آنجا به دست آورد.

آن فرد را خواست و ده هزار سکه طلا را به او داد.

وقتی که فرد خواست از محضر ناپلئون مرخص شود سربازان جلویش را گرفتند و گفتند ناپلئون دستور داده وی را اعدام کنند.

وی برگشت به ناپلئون نگاه کرد و گفت من که به تو کمک کردم تا قاهره را فتح کنی وبه تو خدمت کردم این است اجرت من.

ناپلئون گفت من اجرت توافق شده را پرداخت کردم اما کسی که به مردم و مملکت خود خیانت کند به من وفادار نخواهد بود و حالا باید هزینه خیانت ات را بپردازی.

در واقع این است ماجرای مزدورانی که برای آمریکا کار می کنند.

قطعا دشمن همیشه متوجه است آنکه به مردم و مملکت خود خیانت کند به آمریکا وفادار نخواهد بود و نباید آنها تصور کنند که آمریکایی ها پس از اینکه به اهدافشان رسیدند به فکر آنها خواهند بود.

راستی این روزها ما در ایران هم با برخی از همین افراد مواجه هستیم که مردم و وطن خود را به دشمن و بیگانه فروخته اند.

رازهای مملکت خود را به بیگانه می فروشند و در کشورهای دیگر اجلاس های کذایی با پول دشمنان راه می اندازند و حتی دشمنان را ترغیب به تحریم مردم ایران و یا حمله به ایران و یا کشتن مردم ایران می کنند.

بد نیست ببینند عاقبت مزدوران دشمنان چیست.

 

بحث و گفتگو