با اینکه آقای نتانیاهو در انتخابات روی روابط بسیار حسنه خود با ترامپ و خانواده ترامپ و تاثیر این رابطه بر طرح های وی برای الحاق بخش هایی از سرزمین های فلسطینی ها مانور می داد پس از شکست مجدد آقای بنیامین نتایاهو در انتخابات اسراییل آقای ترامپ اعلام کرد که روابط آمریکا با اسراییل است و نه نتایاهو.
عملا می توان گفت علیرغم روابط بسیار صمیمی ای که نتانیاهو با ترامپ داشت و حتی برخی ترامپ را مرید نتانیاهو می دانستند اما ترامپ پس از شکست نتانیاهو لحظه ای درنگ نکرد که وی را مانند دستمال کاغذی کنار بیاندازد.
شاید تکرار مکررات باشد اما بد نیست به آخرت شاه ایران و صدام حسین و حسنی مبارک و بن علی و ... نگاه کنید.
البته ترکش های معامله قرن که طبق نقشه های قبلی وابسته به انتخابات اسراییل وبه قدرت رسیدن نتانیاهو بود همین جا خاتمه نیافته بلکه مشاهده می کنیم که خیابان های مصر نیز این روزها شلوغ شده.
برخی باور دارند این شلوغی ها به نوعی یک آلتیماتوم از طرف آمریکایی ها و سعودی ها به آقای عبد الفتاح السیسی رییس جمهوری مصر می باشد چون در گفتگو های قبلی هم سیسی و هم ملک عبد الله پادشاه اردن با اسکان فلسطینی ها در اردن و مصر مخالفت شدید کردند و بالطبع ایالات متحده و عربستان سعودی که پدرخواندگان این طرح می باشند می خواهند به قول معروف گوش او را بپیچانند و به وی بفهمانند که زیر پایش خیلی سفت و محکم نیست و همانگونه که محمد مرسی را برکنار کردند او را نیز می توانند برکنار کنند.
نمی توان ماجراهای سودان را از ماجرای مصر دور پنداشت، بسیاری از تحلیلگران باور دارند که سرنگونی عمر البشیر و کودتای نظامی ای که بر علیه او ترتیب داده شده بود به این دلیل بود که وی تلاش داشت از زیر عبای عربستان و آمریکا خارج شود.
با توجه به این شرایط می توان گفت امروزه شرایط پادشاهی اردن نیز در خطر است و برخی احتمال می دهند که همانگونه که تحرکاتی در مصر انجام شده برخی تحرکات در اردن نیز با حمایت ایالات متحده و عربستان سعودی انجام شود.
شاید به همین دلیل است که مشاهده می کنیم شاه اردن طی چند هفته اخیر تلاش دارد روابط خود با قطر و ترکیه را بهبود بخشد تا به نوعی تعادل سیاسی ایجاد کند.
البته همانگونه که در ابتدای مقاله گفتیم شکست نتانیاهو در انتخابات جزو پیش بینی های این گروه نبود و این گروه باور داشتند که حد اکثر مانند انتخابات سابق نتانیاهو مجبور می شود یک حکومت ائتلافی تشکیل دهد اما این شکست تاثیر بسزایی روی نقشه های آمریکایی ها و متحدانشان برای محقق نمودن معامله قرن دارد.
یک نکته دیگر که می تواند بسیار روی نتیجه معامله قرن تاثیر گذار باشد حمله انصار الله یمن به تاسیسات آرامکو در عربستان سعودی می باشد.
گذشته از همه حرف و حدیث هایی که در مورد کی کرده و چطور کرده و کی بود و کی نبود یک نکته در این حمله نهفته است که بسیار مهم می باشد.
این حمله توسط مجموعه ای انجام شد که جزو جبهه مقاومت در منطقه به شمار می آید و طبیعتا به نوعی نشان می دهد که چه قدر جبهه مقاومت در منطقه از توانمندی بالایی برخوردار است.
همه کارشناسان نظامی متفق القول هستند که این عملیات به نوع خود یک عملیات منحصر به فرد به حساب می آید که تا سالها در مورد آن در مدارس نظامی صحبت خواهد شد.
باید توجه داشت که سیستم های دفاعی عربستان سعودی دقیقا همان سیستم های دفاعی اسراییل می باشد.
یعنی اگر جبهه مقاومت به این راحتی توانسته از این سیستم های دفاعی عبور کند قطعا می تواند از آن سیستم های دفاعی نیز عبور کند و نقاط حساس اسراییل را هدف
امروزه نیاز نیست که شما بمب هسته ای داشته باشید تا به طرف مقابل خود آسیب برسانید، همین که بدانید کدام نقاط در طرف مقابل آسیب پذیر می باشد کافی است تا بتوانید ضربه ای مهلک به او بزنید.
چه کسی تصور می کرد که با یک عملیات در حد عملیات آرامکو نیمی از صادرات نفت عربستان سعودی متوقف شود؟
کافی است که مثلا مخازن مواد شیمیایی و یا اتمی اسراییل هدف قرار گیرد و خود به خود یک فاجعه به بار می آید.
به هر ترتیب بخواهیم در مورد عملیات آرامکو صحبت کنیم باید توجه داشته باشیم که برای انجام این عملیات پهباد ها و موشک های انصار الله صدها کیلومتر را طی کردند و عملیات خود را با دقت و موفقیت انجام دادند.
این صدها کیلومتر که در عربستان از آن صحبت می کنیم یعنی کل اسراییل، چون اسراییل هیچ عمق استراتژیکی ندارد.
به این دلیل است که می توان گفت همانگونه که جبهه حامی معامله قرن تلاش دارد همه را وادار کند شرایط آن را برای انجام این معامله بپذیرند در مقابل جبهه مقاومت نشان داده که به این راحتی ها هم که فکر می کنند نمی توانند معامله قرن را در منطقه اجرا کنند.