گزارش و تحلیل

اراده ی زنان ایرانی تمام سد ها را می شکند

در بسیاری از نقاط دنیا این تفکر هنوز رواج دارد که زنان برای تحصیل و کار به اندازه ی مردان توانمند نیستد؛ این موضوع بیش از هر کجا در جوامع سنتی رواج دارد و بسیاری از نقاط ایران را می توان هنوز جزو جوامع سنتی دانست.
Sputnik

اما زنان ایرانی در منطقه ی خاورمیانه همواره تلاش کرده اند تا توانایی های خود را اثبات کنند، موضوعی که شاید هنوز برای بسیاری از زنان در این محدوده و یا حتی در جهان کم اهمیت است؛ موضوع پیشرفت.
یکی از این زنان موفق ایرانی خانم دکتر لیلا واثقی فرماندار شهرستان قدس استان تهران است، اولین فرماندار زن استان تهران؛ خبرنگار اسپوتنیک به گفتگو با این بانوی موفق ایرانی پرداخت.
خانم دکتر لیلا واثقی در رابطه با دوران مدرسه و جوانی خود برای خبرنگار اسپوتنیک شرح داد:

من سال 1352 در استان مازندران، شهر ساری متولد شدم در یک خانواده ی کاملا متوسط، اولین دختر خانواده بودم و یک برادر بزرگتر داشتم؛ هنگامیکه زمان ورود به مدرسه برای من فرا رسید به دلیل مذهبی بودن خانواده ی من، تعصبات موجود در یک شهرستان در آن زمان و اینکه اولین سال مدرسه ی من در دوران پهلوی بود و امکان رعایت حجاب در مدارس وجود نداشت، ورود من به دوره ی ابتدایی یک سال به تاخیر افتاد؛ با کمک مادر و مادر بزرگم به دلیل اشتیاق زیادی که به تحصیل داشتم با سختی بسیار توانستم وارد مدرسه شوم، علاقه ی شدیدم به تحصیل باعث شده بود که همیشه در طول تحصیلم نمرات ممتازی داشته باشم، همراه تحصیلم به صوت خوانی قرآن و نقاشی هم می پرداختم که همین موضوع باعث شده بود تا در فعالیت ها فوق برنامه ی مدرسه هم شرکت کنم.

پس از اتمام دوران ابتدایی وارد یکی از بهترین مدارس راهنمایی در شهر ساری شدم که در آن دانش آموزان از خانواده های بسیار متمول ساری حضور داشتند و برای تحصیل از شرایط (کلاس های فوق برنامه و معلمان خصوصی) بسیار خوبی برخوردار بودند، اما روحیه ی پیشتازی در آن زمان هم در من وجود داشت و این روحیه باعث شد تا برای پوشاندن خلا شرایط تحصیلی خاص، تلاش خود را چندین برابر کنم و به هیچ کس تکیه نکنم، این موضوع ثمر بخش بود و در آن دوران هم نمرات عالی را کسب کردم.
هنگام ورود به دوره ی دبیرستان این موضوع را دریافته بودم که به ریاضیات و مکانیک علاقه ی بسیاری دارم، هدف خودم را ورود به این رشته قرار داده بودم اما قطعا کار ساده ای نبود چرا که در کل شهرستان ما حدود 15 دختر وارد این رشته می شدند و با مخالفت خانواده ام هم روبرو بودم، اما این هدف من بود و باید به آن میرسیدم من یکبار متولد می شدم و باید در این یک فرصت به آرزو هایم می رسیدم؛ به یاد دارم که با پولی که به عنوان پول تو جیبی دریافت می کردم کتاب هایی در زمینه های فیزیک و موشک ها خریداری می کردم و مطالعه می کردم؛ چرا که در کتاب روانشناسی خوانده بودم که اولین گام برای شناختن پیرامون ما، شناختن خود ما است.

خانم دکتر لیلا واثقی

وی در ادامه افزود:
همیشه بر این باور بودم که راه پیشرفت من تحصیل است، هر گاه به دو راهی می رسیدم که باید انتخاب می کردم ترازویی فرضی در ذهنم قرار می دادم، میان اهدافم و مشکلات رسیدن به آنها همیشه اهدافم کفه ی سنگین تری بود؛ رشته ی ریاضی را با هر سختی که بود در دبیرستان خواندم هنگام ورودم به دانشگاه در دوره ی اول کنکور ورودی رتبه ی خوبی را کسب کردم اما تصادفی که پیش از دوره ی دوم برایم رخ داد مرا از کسب رتبه ی دلخواهم باز داشت و باعث شد تا در رشته ی فیزیک کاربردی دانشگاه آزاد مشهد پذیرفته شوم.


خواهری داشتم که یک سال از من کوچکتر بود و در آن دوران بدلیل بیماری سرطان فوت کرد این موضوع باعث شد تا من شرایط روحی سختی را بگذرانم؛ در همین زمان بود که با همسرم آشنا شدم و نامزد کردم، دوران نامزدی من به طول انجامید و من بار دیگر در کنکور شرکت کردم و به دلیل علاقه ی همسرم به اینکه هر دوی ما در یک رشته تحصیل نکنیم وارد رشته ی اقتصاد شدم و در دانشگاه بابلسر پذیرفته شدم و در آنجا دانشجوی نمونه بودم، تحصیل در رشته ی اقتصاد در ابتدا برایم خوشایند نبود اما یکی از اساتید من که فارق التحصیل یکی از دانشگاه های معتبر انگلیس بود برایم توضیح داد که خارج از ایران حقوق و اقتصاد جزو رشته های بسیار خوب هستند و این برای من انگیزه شد؛در این دوران بورسیه ی کشور ترکیه شدم اما به دلیل شرایط زندگی ام (نامزد بودن) به ترکیه نرفتم و وارد بازار کار شدم، حدود یک سال در دانشگاه علامه مقدس نوری در نور کار کردم و پس از آن دوباره کنکور دادم در شرایطی که حالا ازدواج کرده بودم، همسرم هم سرباز بود و دختر اولم را نیز 2 ماهه باردار بود، با رتبه ی 5 وارد رشته ی اقتصاد انرژی نفت و گاز در دانشگاه تهران شدم و نکته ی جالب این است که دخترم هم اکنون رشته ی اقتصاد را در دانشگاه تهران می خواند، با هر سختی که بود فوق لیسانسم را تمام کردم؛ سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور در آن زمان یک نیرو می خواست با گرایش فوق لیسانس من و 100 نفر متقاضی هم وجود داشت که بین آنها تنها من این رشته را خوانده بودم، پذیرفته شدم اما بعد از یک هفته شخص دیگری جایگزین من شد و عذر مرا خواستند.

همان زمان بود که همراه با خانواده ام به مازندران بازگشتیم و در سازمان مدیریت برنامه ریزی آنجا مشغول به کار شدم، با جدیت کامل کارم را پیگیری می کردم تا اینکه قرار بر ترفیع من به معاونت سازمان بود اما به دلیل مشکلاتی(حسادت و لابی های کاری) که برای من ایجاد کردند این موضوع لغو شد و همین امر سبب این شد که من به تحصیل در مقطع دکتری مشغول شوم، برای کشور هند پذیرش گرفتم اما همسرم به دلیل مسافت دور موافقت نکرد و در همین زمان متوجه شدم که دختر دوم من هم در راه است، دختر دومم که متولد شد دوباره برای تحصیل در مقطع دکتری تلاش کردم، کشور تاجیکستان را انتخاب کردم که همسرم نیز با آن موافقت کند؛ در تاجیکستان دو رشته ی اقتصاد کشاورزی و اقتصاد امور بین الملل را با هم خواندم و کمی هم با زبان روسی آشنا شدم، این دوران هم برای من بسیار سخت بود چرا که دو فرزند کوچک داشتم و میان دو کشور در حال رفت و آمد بودم البته که همسرم در این دوران مرا همراهی کرد و با نگهداری از فرزندانمان کار را کمی برایم آسان کرد؛ هدف مهمترین بخش تلاش در زندگی است وقتی هدف برای شما مهم باشد هیچ مانعی را سر راهتان به اندازه ی هدفتان بزرگ نمی بینید و این موضوع به جنسیت افراد مربوط نیست تنها به همت آنها اهمیت می دهد.
فرماندار شهرستان قدس در رابطه با مراحلی که برای رسیدن به شغل فرمانداری طی کرد به خبرنگار اسپوتنیک گفت:
من در سازمان برنامه مشغول به کار بودم ودکتری ام را نیز اخذ می کردم و همین موضوع سبب شده بود تا برجسته باشم چرا که اولین نفری بودم که دکتری می خواندم و به خارج از کشور برای تحصیل رفته بودم، علاوه بر این موضوع کوشا بودن من در کار و خوش قول بودنم وجه ی خوبی برای من به ثمر آورده بود؛ در آن دوران سازمان برنامه و بودجه قرار بود با استانداری ادغام شود و من برای هیئت علمی شدن گام برداشتم اما بدلیل نارضایتی همسرم به سازمان برنامه بازگشتم و ارتقا های زیادی را در این برهه کسب کردم، در ذهن خودم 30 سال خدمتم را به 3 بخش تقسیم کرده بودم دهه ی اول فراگیری، دهه ی دوم ارتقا و دهه ی سوم انتقال تجربیات، در استانداری مازندران تنها فردی بودم که مدرک دکتری را اخذ کرده؛ بعد از مدتی من مدیر کل هماهنگی امور اقتصادی و بین الملل شدم هنگامیکه این موضوع را می خواستند به من اطلاع دهند به خوبی به یاد دارم که استاندار مازندران در آن زمان آقای دکتر فلاح به من گفت:
واثقی من تنها فلاح استاندار هستم که اقتصاد استانم را دارم به یک زن می سپارم.
به ایشان گفتم: ناراحت هستید؟ گفتند: کمی گفتم: شما هنگامیکه درحال کار هستید اقتصاد منزل شما در دست چه کسی است؟ پاسخ دادند: همسرم!
در ادامه گفتم پس حداقل می توان اینطور نتیجه گرفت که کمتر خانمی را می توان یافت که بدنبال رانت خواری و یا اختلاس در محیط کارش باشد چرا که بانوان معمولا در تلاش اند تا وظیفه ای که به عهده دارند را به بهترین شکل انجام دهند.
پس از آن مدیر کل جذب و حمایت از سرمایه گذاری شدم، تا اینکه پس از قبول شدن دخترم در تهران تلاش کردم تا به تهران منتقل شوم ابتدا برای وزارت کشور تلاش کردم اما ثمر بخش نبود و در این هنگام از طرف فرماندری شهریار پست معاون برنامه ریزی به من پیشنهاد شد و تمام مسائل پیش آمده باعث شد تا من به شهریار بیایم، پس از مدتی کار در شهریار پست فرمانداری به من پیشنهاد شد که اکنون در آن مشغول به کار هستم و در حال اخذ مدرک دکتری سومم نیز در گرایش سیاست توسعه ی اقتصادی هستم.
خبرنگار اسپوتنیک در رابطه با مشکلات زنان نیز با خانم دکتر لیلا واثقی صحبت کرد:
در دنیا از کودکان و زنان حمایت می شوند و این نشان دهنده ی این است که مشکلی وجود دارد که حمایتی انجام می شود؛ مشکل این است که بسیاری از بانوان به دلیل درگیر شدن بسیار با مسائل ریز زندگی از پیشرفت های اجتمایی دور می مانند و این یعنی نرسیدن به بلوغ اجتمایی؛ بانوان باید کار اجتمایی خود را در اولویت قرار دهند تا بتوانند جایگاهشان را پیدا کنند، همه ی ما یک بار به این دنیا می آییم و یک فرصت زندگی داریم پس باید کاری را انجام دهیم که آن را دوست داریم، امروزه در جهان وزیر جنگ انگلستان و یا وزیر دفاع آلمان یک خانم است بنابر این کسانی که هدف دارند و تلاش می کنند حتما می توانند.

بحث و گفتگو