دلیل این تحلیلگران برای اینکه باور کنند ایران و آمریکا قرار است بزودی وارد یک جنگ مستقیم و یا واسطه ای گردند این است که آقای ترامپ شرایط بین المللی در رابطه با ایران را به سمت بن بست سوق داده و قطعا در این شرایط باید اتفاقی پیش آید تا طرفین از این بن بست خارج شوند.
هم در ایران و هم در ایالات متحده امروزه صدای افرادی رساتر شده که بر طبل رویارویی و چالش افزایی می کوبند.
اینکه در این شرایط ایرانی ها حاضر باشند بدون اینکه تضمین هایی بری لغو تحریم ها دریافت کنند پای میز مذاکره بنشینند قطعا تصور بسیار بعیدی به نظر می آید.
اروپایی ها هم که بسیاری روی آنها حساب باز کرده بودند که ضربه گیر تشنج ها باشند تو زرد از آب در آمدند و معلوم شده که به جز وعده وعید های پوشالی هیچ چیزی در چنته ندارند.
بزرگترین اشتباه آمریکایی ها در آن بوده که هیچ وقت تلاش نکردند مردم ایران را بشناسند و همیشه باور داشتند کارهایی که با دیگر کشورها می کنند روی ایرانی ها هم جواب خواهد داد.
مثلا آنها باور داشتند که با افزایش فشارهای اقتصادی مردم ایران به ستوه خواهند آمد و با یک تلنگر به خیابان ها خواهند ریخت و نظام را سرنگون خواهند کرد.
این تلنگر آنها نیز قرار بود توسط سایت ها و گروه های اجتماعی که از خارج کشور هدایت می شوند رخ دهد و قرار بود روز دوشنبه 17 دی ماه این کار را انجام دهند و طبق برخی گزارش ها همزمان قرار بود یک ضربه نظامی هم بر علیه ایرانی ها وارد کنند تا ایرانی ها مجبور باشند کوتاه بیایند و به خواسته های آنها تن دهند.
اما روز 17 دی ماه امسال مانند روزهای دیگر سال بود و هیچ اتفاقی در خیابان ها پیش نیافتاد و کسی به فراخوان آنهایی که بیرون گود نشسته اند و می گویند لنگ اش کن پاسخ نداد.
البته اینجا باید تاکید کرد این بدین معنا نیست که مردم ایران از اوضاع و شرایط اقتصادی راضی هستند اما به این معنا است که مردم ایران به جایی رسیده اند که می توانند منافع ملی خود را در مقابل منافع دشمن تشخیص دهند.
در حالی که مردم فرانسه برای افزایش 15 درصدی مالیات بر سوخت به خیابان ها آمدند و کشور را به آتش کشیدند مردم ایران حتی در مقابل افزایش دو سه برابری قیمت کالا واکنش نشان نمی دهند.
چرا؟
بزرگترین اشتباه آمریکایی ها در آن بوده که هیچ وقت تلاش نکردند مردم ایران را بشناسند و همیشه باور داشتند کارهایی که با دیگر کشورها می کنند روی ایرانی ها هم جواب خواهد داد.
مثلا آنها باور داشتند که با افزایش فشارهای اقتصادی مردم ایران به ستوه خواهند آمد و با یک تلنگر به خیابان ها خواهند ریخت و نظام را سرنگون خواهند کرد.
این تلنگر آنها نیز قرار بود توسط سایت ها و گروه های اجتماعی که از خارج کشور هدایت می شوند رخ دهد و قرار بود روز دوشنبه 17 دی ماه این کار را انجام دهند و طبق برخی گزارش ها همزمان قرار بود یک ضربه نظامی هم بر علیه ایرانی ها وارد کنند تا ایرانی ها مجبور باشند کوتاه بیایند و به خواسته های آنها تن دهند.
اما روز 17 دی ماه امسال مانند روزهای دیگر سال بود و هیچ اتفاقی در خیابان ها پیش نیافتاد و کسی به فراخوان آنهایی که بیرون گود نشسته اند و می گویند لنگ اش کن پاسخ نداد.
البته اینجا باید تاکید کرد این بدین معنا نیست که مردم ایران از اوضاع و شرایط اقتصادی راضی هستند اما به این معنا است که مردم ایران به جایی رسیده اند که می توانند منافع ملی خود را در مقابل منافع دشمن تشخیص دهند.
در حالی که مردم فرانسه برای افزایش 15 درصدی مالیات بر سوخت به خیابان ها آمدند و کشور را به آتش کشیدند مردم ایران حتی در مقابل افزایش دو سه برابری قیمت کالا واکنش نشان نمی دهند.
چرا؟
حد اقل ایرانی ها توانسته اند اولین انقلاب در تاریخ را به نام خود ثبت کنند (انقلاب معروف به کاوه آهنگر بر علیه ضحاک).
نکته اصلی در این است که مردم ایران بخوبی متوجه هستند که دشمن در حال رصد تحرکات آنها برای سوء استفاده از آن می باشد و قرار نیست دشمن برای منفعت مردم ایران کاری انجام دهد، حتی اگر هم نظام در ایران سرنگون شود نقشه دشمن بر آن است که تعدادی دست نشانده خود را به قدرت برساند و بر همه منابع خدادادی مردم را به یغما ببرد.
با توجه به این شرایط می توان گفت نقشه دشمن در بهم ریختن اوضاع داخلی و سپس حمله به ایران حالا حالاها قرار نیست جواب دهد و دشمن مجبور می باشد طرح دیگری را پیش بگیرد.
برخی ممکن است سوال کنند که مگر آمریکا اینقدر خار و ذلیل است که نمی تواند به ایران حمله کند؟
در پاسخ باید هم بله و هم نه؟
نه به دلیل اینکه خوب همه واقف هستند ایالات متحده تسلیحاتی در اختیار دارد که می تواند چند بار جهان را با آن نابود کند و خوب اگر از این تسلیحات استفاده کند ممکن است اصلا بتواند ایران را کلا نابود کند، اما ایالات متحده به خوبی می داند که ماجرا با نابودی ایران پایان نخواهد یافت و اگر بخواهد کار ایران را تمام کند مجبور است کل منطقه خاورمیانه را با خاک یکسان کند چون امروزه ایران دیگر در مرزهای جغرافیایی خود محدود نشده و مرزهای مجازی ایران از افغانستان به دریای مدیترانه و دریای سرخ و باب المندب می رسد.
اگر هم ایالات متحده بخواهد وارد یک جنگ کلاسیک با ایرانی ها گردد تجربه نشان داده تا وقتی که مردم با حکومت هستند هیچ کاری از پیش نخواهد برد و به جز اینکه سربازان اش را وارد یک باطلاق جدید کند هیچ نتیجه ای نمی تواند بگیرد.
بله، ایالات متحده کلید جنگ را در اختیار دارد اما به این معنا نیست که می تواند درب های ورود به ایران را با این کلید باز کند.
قطعا اگر ایالات متحده بخواهد وارد یک جنگ کلاسیک با ایرانی ها شوند ایرانی ها تلاش خواهند کرد این کشور را به سمت جنگ های نا متقارن وغیر کلاسیک بکشانند و جنگ را محدود به ایران و ایالات متحده نکنند بلکه کل منطقه را به آتش بکشند و منافع اقتصادی ایالات متحده و همپیمانانش در منطقه را هدف قرار دهند.
وچه کسی است که نمی داند پاشنه آشیل آمریکا اقتصاد است.
نکته اصلی در این است که مردم ایران بخوبی متوجه هستند که دشمن در حال رصد تحرکات آنها برای سوء استفاده از آن می باشد و قرار نیست دشمن برای منفعت مردم ایران کاری انجام دهد، حتی اگر هم نظام در ایران سرنگون شود نقشه دشمن بر آن است که تعدادی دست نشانده خود را به قدرت برساند و بر همه منابع خدادادی مردم را به یغما ببرد.
با توجه به این شرایط می توان گفت نقشه دشمن در بهم ریختن اوضاع داخلی و سپس حمله به ایران حالا حالاها قرار نیست جواب دهد و دشمن مجبور می باشد طرح دیگری را پیش بگیرد.
برخی ممکن است سوال کنند که مگر آمریکا اینقدر خار و ذلیل است که نمی تواند به ایران حمله کند؟
در پاسخ باید هم بله و هم نه؟
نه به دلیل اینکه خوب همه واقف هستند ایالات متحده تسلیحاتی در اختیار دارد که می تواند چند بار جهان را با آن نابود کند و خوب اگر از این تسلیحات استفاده کند ممکن است اصلا بتواند ایران را کلا نابود کند، اما ایالات متحده به خوبی می داند که ماجرا با نابودی ایران پایان نخواهد یافت و اگر بخواهد کار ایران را تمام کند مجبور است کل منطقه خاورمیانه را با خاک یکسان کند چون امروزه ایران دیگر در مرزهای جغرافیایی خود محدود نشده و مرزهای مجازی ایران از افغانستان به دریای مدیترانه و دریای سرخ و باب المندب می رسد.
اگر هم ایالات متحده بخواهد وارد یک جنگ کلاسیک با ایرانی ها گردد تجربه نشان داده تا وقتی که مردم با حکومت هستند هیچ کاری از پیش نخواهد برد و به جز اینکه سربازان اش را وارد یک باطلاق جدید کند هیچ نتیجه ای نمی تواند بگیرد.
بله، ایالات متحده کلید جنگ را در اختیار دارد اما به این معنا نیست که می تواند درب های ورود به ایران را با این کلید باز کند.
قطعا اگر ایالات متحده بخواهد وارد یک جنگ کلاسیک با ایرانی ها شوند ایرانی ها تلاش خواهند کرد این کشور را به سمت جنگ های نا متقارن وغیر کلاسیک بکشانند و جنگ را محدود به ایران و ایالات متحده نکنند بلکه کل منطقه را به آتش بکشند و منافع اقتصادی ایالات متحده و همپیمانانش در منطقه را هدف قرار دهند.
وچه کسی است که نمی داند پاشنه آشیل آمریکا اقتصاد است.
حال تصور کنید که در کنار این مشکلات اقتصادی احتمالی تابوت های سربازان آمریکایی هم به ایالات متحده برگردد، آیا آنوقت آقای ترامپ که امروزه با مشکلات عدیده داخلی مواجه است دیگر می تواند امید به انتخاب مجدد داشته باشد؟
همانگونه که افغانستان سبب فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی سابق شده بود ایران هم می تواند سبب فروپاشی ایالات متحده گردد.
به همین دلیل هست که سیاست مداران ایالات متحده بخوبی می دانند که تا شرایط داخلی ایران را به هم نریزند هیچ اقدام نظامی ای بر علیه ایران به نفع آنها نخواهد بود و قطعا هرگونه اقدام نظامی به ضرر آنها تمام خواهد شد.
در واقع حتی اروپایی ها هم تحرکات مردم ایران را رصد می کنند و یکی از اصلی ترین دلایل تعلل آنها در ارائه بسته مالی خود به ایران این بود که باور داشتند تظاهرات دی ماه سال گذشته قرار است مجددا بر پا شود واینبار آمریکایی ها قرار است کار حکومت ایران را یکسره کنند و دلیل ندارد روابط خود با ایالات متحده را بیش از اینکه هست بحرانی تر کنند.
خوب با این شرایط هم می توان گفت کلید جنگ از سوی دیگر در دست مردم ایران می باشد.
به این معنا که تا وقتی مردم ایران متحد و مقاوم هستند هیچ دشمنی جسارت حمله به ایران را نخواهد کرد اما همین که دشمن احساس کند اوضاع داخلی ایران نا بسامان گشته قطعا حمله نظامی خود به ایران را راه خواهد انداخت.
همچنین اگر ایران از منطقه خاور میانه خارج شود و فقط به مرز های جغرافیایی خود بسنده کند ودست از تولید تسلیحات دفاعی بردارد قطعا دشمن دیگر نیاز نمی بیند منتظر تحرک مردم ایران باشد و به ایران حمله خواهد کرد.
همانگونه که افغانستان سبب فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی سابق شده بود ایران هم می تواند سبب فروپاشی ایالات متحده گردد.
به همین دلیل هست که سیاست مداران ایالات متحده بخوبی می دانند که تا شرایط داخلی ایران را به هم نریزند هیچ اقدام نظامی ای بر علیه ایران به نفع آنها نخواهد بود و قطعا هرگونه اقدام نظامی به ضرر آنها تمام خواهد شد.
در واقع حتی اروپایی ها هم تحرکات مردم ایران را رصد می کنند و یکی از اصلی ترین دلایل تعلل آنها در ارائه بسته مالی خود به ایران این بود که باور داشتند تظاهرات دی ماه سال گذشته قرار است مجددا بر پا شود واینبار آمریکایی ها قرار است کار حکومت ایران را یکسره کنند و دلیل ندارد روابط خود با ایالات متحده را بیش از اینکه هست بحرانی تر کنند.
خوب با این شرایط هم می توان گفت کلید جنگ از سوی دیگر در دست مردم ایران می باشد.
به این معنا که تا وقتی مردم ایران متحد و مقاوم هستند هیچ دشمنی جسارت حمله به ایران را نخواهد کرد اما همین که دشمن احساس کند اوضاع داخلی ایران نا بسامان گشته قطعا حمله نظامی خود به ایران را راه خواهد انداخت.
همچنین اگر ایران از منطقه خاور میانه خارج شود و فقط به مرز های جغرافیایی خود بسنده کند ودست از تولید تسلیحات دفاعی بردارد قطعا دشمن دیگر نیاز نمی بیند منتظر تحرک مردم ایران باشد و به ایران حمله خواهد کرد.