از زمان ایجاد اسرائیل یکی از طرح های ایدئولوژی صهیونیستی ضرورت ایجاد نیل تا فرات بوده. در واقع یکی از اصلی ترین دلایل مقابله عرب ها و البته مسلمانان با ایجاد اسرائیل هم همین مساله بوده. طی چند دهه اخیر آمریکایی ها و برخی کشورهای غربی کشورهای عربی را متقاعد کردند که ماجرای ایدئولوژی صهیونیستی برای ایجاد نیل تا فرات یک ماجرای ایدئولوژی فکری که فقط در اذهان است می باشد و اسرائیلی ها به دنبال آن نیستند وفقط به دنبال آن هستند که یک کشور کوچک در خاورمیانه داشته باشند که یهودی ها در آن زندگی کنند و به هیچ وجه طمعی به سرزمین اعراب ندارند و کافی است عرب ها معاهده صلح با اسرائیل امضا کنند تا مطمئن شوند اسرائیلی ها به دنبال زندگی صلح آمیز با آنها می باشند. با استفاده از همین بهانه کشورهایی مانند مصر و اردن و سودان و... معاهده های صلح با اسرائیل امضا کردند و کشورهای عربی به فلسطینی ها فشار آوردند تا از حق و حقوق خود بگذرند و زمین در مقابل صلح را بپذیرند و معاهده اوسلو را امضا کنند.
اما پس از امضای معاهده اسلو میان اسرائیل و فلسطینی ها وکنار گذاشتن مبارزه مسلحانه توسط سازمان آزادیبخش فلسطین، اسرائیلی ها به بهانه های مختلف از انجام تعهدات خود سر باز زدند و شرایطی ایجاد کردند تا درگیری های مختلف با فلسطینی ها ایجاد شود و در نهایت آنچه را که امروزه در غزه مشاهده می کنیم راه افتاده. حتی بسیاری از تحلیلگران امروزه بر این باور هستند که حتی ماجرای 7 اکتبر هم ساخته و پرداخته سازمان های امنیتی اسرائیل بوده و آنها زمینه آن را فراهم کردند تا بهانه داشته باشند به غزه حمله کنند و آن را ویران کنند و فلسطینی ها را قتل عام نمایند. کشورهای عربی و اسلامی هم که در باره جنایاتی که درغزه رخ می دهند سکوت اختیار کردند و به تماشاگران بی خاصیت تبدیل شدند.
کار به جایی رسیده که غیرت در کشورهای غربی بیشتر از کشورهای عربی نمایان شده و مسیحیان و یهودی ها در این کشورها به تظاهرات و اعتراضات درباره جنایاتی که در غزه رخ می دهد می پردازند اما در کشورهای اسلامی و عربی گرد مرده همه جا را فرا گرفته. در چنین شرایطی می بینیم که نتانیاهو در یک برنامه تلوزیونی ظاهر می شود و اعلام می کند که ایجاد اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات هدف وی است. البته مجری نقشه نیل تا فرات ای که بن گوریون درباره آن صحبت می کرد و اظهار می داشت که آرزویش است را به نمایش گذاشته نقشه ای که در آن بخش هایی از مصر و سودان و کل لبنان و سوریه و اردن بخش هایی از ترکیه و عربستان و کویت وقطر وبحرین شامل آن می شود، این در حالی است که بر اساس باور ایدئولوژیک صهیونیسم هر جایی که روزی روزگاری یهودی ها در آن می زیستند جزو خاک اسرائیل است، این بدین معنا است که در مرحله اول شاید همان نقشه بن گوریون مد نظر باشد اما بعد از آن اسرائیل باید در جنوب به یمن و در شرق به بخش های غربی ایران تا اصفهان و در شمال به ارمنستان و آذربایجان و گرجستان و حتی اوکراین و در غرب به اتیوپی و کل مصر و سودان و لیبی گسترش پیدا کند.
البته طبق این ایدئولوژی حتی جاهایی مثل مراکش و یا استان یِوریْسکایا آوتُنُمنایا اُبلاست (پایتخت اش بیروبیجان است) وشانگهای چین و.... هم کشیده می شود. حال حتی به فرض همان نقشه بن گوریون را هم قبول داشته باشیم و بپذیریم که هدف نتانیاهو فقط رسیدن به همان جا است تا در قدم بعدی به اهداف دیگر ایدئولوژی صهیونیستی برسند،بسیار تعجب آور است که کشورهای مرتبط با این طرح فقط به اعتراض شفاهی اکتفا کرده اند. حتی کار آنها به جایی رسیده که در لبنان به دنبال خلع سلاح مقاومت هستند تا زمینه اشغال لبنان فراهم شود و کسی نباشد که در قبال اسرائیل از لبنان دفاع کند، در واقع تلاش بر این است که ارتش لبنان مامور اجرای کاری شود که ارتش اسرائیل موفق نشد انجام دهد. و کشورهای عربی درگیر در این طرح از خلع سلاح مقاومت لبنان حمایت می کنند.
در سوریه هم می بینیم علیرغم سقوط بشار الاسد و اعلام رسمی دولت جدید سوریه به اینکه می خواهد با اسرائیل صلح داشته باشد اما اسرائیلی ها همه توانمندی ارتش سوریه را نابود کرده اند و زمینه اشغال آن را فراهم نموده اند و کشورهای عربی که تا همین چند صباح پیش معترض بودند چرا ایران در امور کشورهای عربی دخالت می کند و آنها هستند که باید مسئولیت تامین امنیت کشورهای عربی را متحدا بر عهده داشته باشند، فقط تماشاچی هستند. بدیهی است وقتی که همه کشورهای عربی درگیر در این طرح سکوت اختیار کرده اند و هیچ واکنشی نشان نمی دهند و حتی ترکیه که رسما نیمی از بخش شرقی آن در این طرح است هیچ واکنشی در خور نشان نمی دهند عملا اسرائیل تشویق خواهد شد که طرح را به پیش ببرد. اگر اینها در قبال آنچه در غزه اتفاق می افتد "الف" را نگفته بودند الأن مجبور نمی بودند تا "ی" بروند.
اما پس از امضای معاهده اسلو میان اسرائیل و فلسطینی ها وکنار گذاشتن مبارزه مسلحانه توسط سازمان آزادیبخش فلسطین، اسرائیلی ها به بهانه های مختلف از انجام تعهدات خود سر باز زدند و شرایطی ایجاد کردند تا درگیری های مختلف با فلسطینی ها ایجاد شود و در نهایت آنچه را که امروزه در غزه مشاهده می کنیم راه افتاده. حتی بسیاری از تحلیلگران امروزه بر این باور هستند که حتی ماجرای 7 اکتبر هم ساخته و پرداخته سازمان های امنیتی اسرائیل بوده و آنها زمینه آن را فراهم کردند تا بهانه داشته باشند به غزه حمله کنند و آن را ویران کنند و فلسطینی ها را قتل عام نمایند. کشورهای عربی و اسلامی هم که در باره جنایاتی که درغزه رخ می دهند سکوت اختیار کردند و به تماشاگران بی خاصیت تبدیل شدند.
کار به جایی رسیده که غیرت در کشورهای غربی بیشتر از کشورهای عربی نمایان شده و مسیحیان و یهودی ها در این کشورها به تظاهرات و اعتراضات درباره جنایاتی که در غزه رخ می دهد می پردازند اما در کشورهای اسلامی و عربی گرد مرده همه جا را فرا گرفته. در چنین شرایطی می بینیم که نتانیاهو در یک برنامه تلوزیونی ظاهر می شود و اعلام می کند که ایجاد اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات هدف وی است. البته مجری نقشه نیل تا فرات ای که بن گوریون درباره آن صحبت می کرد و اظهار می داشت که آرزویش است را به نمایش گذاشته نقشه ای که در آن بخش هایی از مصر و سودان و کل لبنان و سوریه و اردن بخش هایی از ترکیه و عربستان و کویت وقطر وبحرین شامل آن می شود، این در حالی است که بر اساس باور ایدئولوژیک صهیونیسم هر جایی که روزی روزگاری یهودی ها در آن می زیستند جزو خاک اسرائیل است، این بدین معنا است که در مرحله اول شاید همان نقشه بن گوریون مد نظر باشد اما بعد از آن اسرائیل باید در جنوب به یمن و در شرق به بخش های غربی ایران تا اصفهان و در شمال به ارمنستان و آذربایجان و گرجستان و حتی اوکراین و در غرب به اتیوپی و کل مصر و سودان و لیبی گسترش پیدا کند.
البته طبق این ایدئولوژی حتی جاهایی مثل مراکش و یا استان یِوریْسکایا آوتُنُمنایا اُبلاست (پایتخت اش بیروبیجان است) وشانگهای چین و.... هم کشیده می شود. حال حتی به فرض همان نقشه بن گوریون را هم قبول داشته باشیم و بپذیریم که هدف نتانیاهو فقط رسیدن به همان جا است تا در قدم بعدی به اهداف دیگر ایدئولوژی صهیونیستی برسند،بسیار تعجب آور است که کشورهای مرتبط با این طرح فقط به اعتراض شفاهی اکتفا کرده اند. حتی کار آنها به جایی رسیده که در لبنان به دنبال خلع سلاح مقاومت هستند تا زمینه اشغال لبنان فراهم شود و کسی نباشد که در قبال اسرائیل از لبنان دفاع کند، در واقع تلاش بر این است که ارتش لبنان مامور اجرای کاری شود که ارتش اسرائیل موفق نشد انجام دهد. و کشورهای عربی درگیر در این طرح از خلع سلاح مقاومت لبنان حمایت می کنند.
در سوریه هم می بینیم علیرغم سقوط بشار الاسد و اعلام رسمی دولت جدید سوریه به اینکه می خواهد با اسرائیل صلح داشته باشد اما اسرائیلی ها همه توانمندی ارتش سوریه را نابود کرده اند و زمینه اشغال آن را فراهم نموده اند و کشورهای عربی که تا همین چند صباح پیش معترض بودند چرا ایران در امور کشورهای عربی دخالت می کند و آنها هستند که باید مسئولیت تامین امنیت کشورهای عربی را متحدا بر عهده داشته باشند، فقط تماشاچی هستند. بدیهی است وقتی که همه کشورهای عربی درگیر در این طرح سکوت اختیار کرده اند و هیچ واکنشی نشان نمی دهند و حتی ترکیه که رسما نیمی از بخش شرقی آن در این طرح است هیچ واکنشی در خور نشان نمی دهند عملا اسرائیل تشویق خواهد شد که طرح را به پیش ببرد. اگر اینها در قبال آنچه در غزه اتفاق می افتد "الف" را نگفته بودند الأن مجبور نمی بودند تا "ی" بروند.