درست است که جنگ موجب نابودی وتخریب همه منابع زیر ساختی اروپا شد اما اصلی ترین دلیل به حاشیه رانده شدن اروپایی ها این بود که اقتصاد و امنیت خود را برون سپاری کردند.
عملا در طی جنگ جهانی دوم برخی کشورهای اروپایی همه دارایی های خود که عملا چیز هایی بودند که از مستعمره هایشان به سرقت برده بودند، را به آمریکا منتقل کردند تا از گزند جنگ در امان باشد.
همچنین بسیاری از نخبگان اروپایی که عموما یا افراد دانشمند و با سواد بودند و یا ثروتمند همه به آمریکا مهاجرت کردند و اینها با خود ثروت و دانش را به آمریکا بردند و موجب آن شدند که ایالات متحده آمریکا به عنوان یک ابر قدرت جدید ظهور کند مخصوصا که پس از پایان جنگ آمریکایی ها حاضر نشدند دارایی کشورهای اروپایی را به آنها پس دهند و حتی در مواردی کار به تهدید نظامی کشورهایی که خواهان اموال خود بودند هم کشیده شد.
دومین اشتباه بزرگ کشورهای اروپایی این بود که پس از جنگ جهانی دوم امنیت خود را برون سپاری کردند و آن را به آمریکا سپردند و با تشکیل ناتو تصور کردند که امنیت شان برقرار است.
همانگونه که در دهه هفتاد میلادی به یکباره آمریکایی ها تصمیم گرفتند معاهده برتون وودز را به هم بزنند و پشتوانه طلا از دلار را بردارند تا اموال سپرده شده اروپایی ها در آمریکا تبخیر شود امروزه می بینیم که آمریکایی ها دوباره زیر همه تعهدات خود برای تامین امنیت اروپا زده اند و اروپایی ها را وادار می کنند تا هزینه تامین امنیت خود را چند برابر به آمریکایی ها بپردازند.
امروز پنجاهمین سالگرد برگزاری کنفرانس امنیت و همکاری اروپا (CSCE) است که در سال 1975در هلسینکی برگزار شد و به امضای سند نهایی هلسینکی انجامید. این رویداد در آن زمان نمادی از کاهش تنشها میان بلوک شرق و غرب در دوران جنگ سرد تلقی میشد. با مشارکت کشورهای عضو ناتو از جمله آمریکا و کانادا، این سند زمینهای برای همکاری و امنیت فراگیر در اروپا از لیسبون تا ولادیوستوک فراهم میکرد.
اما سوالی که مطرح می باشد این است که آیا آن آرمانها هرگز محقق نشدند؟
قرار بود که سند نهایی هلسینکی مبنایی باشد برای پایان مواجهه شرق و غرب ولی آیا همین شد.
اروپا به جای صلح و همکاری، شاهد فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جنگ در یوگسلاوی و در نهایت درگیری نظامی غرب با روسیه در اوکراین شد.
علت شکست هم بسیار واضح است "زیادهخواهی غرب" و "نادیدهگرفتن منافع امنیتی روسیه".
شما نمی توانید توقع داشته باشید به توافق و صلحی برسید که فقط به نفع یک طرف باشد و منافع طرف مقابل در آن لحاظ نشده باشد.
سیاستی که ایالات متحده امروزه به شدت به دنبال آن است و موجب آن شده که هیچ یک از شعارهای تبلیغات انتخاباتی رئیس جمهوری آن درباره ایجاد صلح در اوکراین و یا با ایران و یا غزه و یا... محقق نشود.
سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) که از دل آن کنفرانس بیرون آمد، امروز دیگر نقش چندانی ندارد و به حاشیه رانده شده است.
کشورهای اروپایی هم به خاطر اینکه سیاستمدارانشان به جای اینکه به دنبال منافع کشورهای اروپایی باشند به دنبال منافع آمریکا بودند و هستند امروزه در شرایط اقتصادی و امنیتی بسیار بغرنج به سر می برند ودر واقع آمریکا آنها را به چوب تنور زیاده خواهی های خود تبدیل کرده و به هیچ وجه برایش مهم نیست که چند کدام از این کشورها در این تنور خواهند سوخت.