این در حالی است که ایران و اروپا چند بار پای میز مذاکره نشسته اند و توافقاتی انجام داده اند و ایران به تعهدات خودش عمل کرده اما نه آمریکایی ها و نه اروپایی ها هیچ کدام به تعهدات خود عمل نکرده اند.
سال 2004 میلادی ایرانی ها یک توافق با سه کشور اروپایی امضا کردند که به نام توافق سعد آباد معروف است و در آن توافق ایران پذیرفت برای نمایش حسن نیت برای مدت محدودی کلیه تاسیسات هسته ای خود را تعطیل کند و عملا هم همه تاسیسات هسته ای ایران پلمپ شدند اما اروپایی ها با لفاظی به تعهدات خود عمل نکردند و پرونده مورد بحث با ایران به شورای امنیت رفت و تحریم هایی بر علیه ایران وضع شد.
در آن زمان ایران حتی پذیرفته بود که غنی سازی هم انجام ندهد.
آقای روحانی در کتاب خاطراتش اشاره می کند که پس از وضع تحریمهای شورای امنیت به جک استرو (که در آن زمان وزیر خارجه انگلیس بود) زنگ زده و از او گله کرده که (نقل به مضمون) :"چه شده مگر قرار نبود اگر ایران همه تاسیسات هسته ای خود را تعطیل کند پرونده مختومه شود و دیگر به شورای امنیت نرود و تحریم هایی بر علیه ایران وضع نشود؟"
جک استرو هم ظاهرا در پاسخ گفته (نقل به مضمون) :" ما در سعد آباد قول دادیم تلاش کنیم آمریکایی ها پرونده را به شورای امنیت نبرند، تلاشمان را کردیم اما زورمان به آمریکا نرسید".
آن زمان آقای خاتمی، رئیس جمهوری وقت، حدود دو ماه قبل از اینکه دولت را تحویل رئیس جمهوری بعد، آقای احمدی نژاد بدهد مجبور شد پلمپ تاسیسات هسته ای ایران را بشکند و برنامه هسته ای ایران دوباره فعالیت خود را از سر گرفت.
چندین بار اروپایی ها ورود کردند تا توافقی انجام شود و در همه موارد چون مسئولیت پذیر نبودند کار به بن بست کشید.
حتی زمانی که آقای دا سیلوا رئیس جمهوری وقت برزیل و رئیس جمهوری فعلی آن و آقای اردوغان نخست وزیر وقت و رئیس جمهوری فعلی ترکیه میانجی گری کردند و توافقی زمان آقای احمدی نژاد شکل گرفت باز این اروپایی ها و آمریکایی ها بودند که آن را به هم زدند.
سال 2015 میلادی هم که دیدیم توافق هسته ای با آن همه دبدبه و کبکبه برقرار شد و پس از اینکه ایران به کلیه تعهدات خودش عمل کرد آمریکا در سال 2018 از توافق خارج شد وهر آنچه می توانستند تحریم بر علیه ایران وضع کردند و اروپایی ها هم جلوتر از آمریکایی ها پایبند تحریم ها شدند در حالی که در همان توافق اروپایی ها متعهد شده بودند که ضامن توافق باشند.
بد نیست که وزیر امور خارجه فرانسه یک بار هم که شده اعلام نماید که برای زنده نگه داشتن برجام کشور مطبوعش و یا دیگر کشورهای اروپایی چه قدمی و با نیمچه قدمی برداشته اند؟
البته به نظر می رسد از همان زمان هم برنامه این بوده که بند ماشه در برجام گنجانده شود تا پس از اینکه مطمئن شدند که ایران همه تعهدات اش را انجام داده و پس از اینکه آمریکایی ها تاسیسات هسته ای ایران را بمباران کردند دوباره همه تحریم های شورای امنیت بر علیه ایران را برگردانند.
فرمانده ارتش آمریکا پس از حمله آمریکا به تاسیسات هسته ای رسما اعتراف کرد که برنامه ریزی برای این عملیات از سال 2009 میلادی شروع شده بوده و این بدین معنا است که آمریکایی ها حتی همان زمان هم که داشتند با ایران مذاکره می کردند فقط تلاش داشتند ایرانیها را فریب دهند تا امکانات لازم برای هدف قرار دادن تاسیسات هسته ای ایران فراهم شود و ایران قبل از آن زمان نتواند به مرحله غیر قابل بازگشت در برنامه هسته ای اش برسد.
اروپایی ها هم در این ماجرا همراه آمریکایی ها بودند و بند ماشه را به این دلیل در توافق هسته ای گنجانده بودند.
حالا هم چون آمریکایی ها نتوانستند برنامه هسته ای ایران را نابود کنند و آنها در شرایط ابهام هسته ای ایران قرار دارند به دنبال آن می باشند که فرصت بخرند و به این دلیل پیشنهاد تمدید زمان بند ماشه را مطرح کرده اند.
آنها به خوبی می دانند شرایط بین المللی در حال حاضر به نفع آنها نیست چرا که روسیه و چین با آنها همراهی نخواهند کرد و عملا کمیته های نظارتی بر تحریم ها تشکیل نخواهد شد و به این دلیل بازگشت تحریمهای شورای امنیت تاثیر عملی روی ایران نخواهد داشت و فقط تاثیر معنوی خواهد داشت.
فراموش نکنید تحریم هایی که در حال حاضر توسط آمریکا و اروپا بر علیه ایران وضع شده چندین برابر تحریم های شورای امنیتی است که اروپایی ها تهدید به بازگرداندن آن می کنند.
آنها به خوبی می دانند در صورتی که این کار را انجام دهند مجلس شورای اسلامی ایران قانون خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای و توقف کلیه همکاری ها با آژانس بین المللی انرژی هسته ای را تصویب خواهد کرد و با خروج ایران از این معاهده دیگر آخرین امید آنها برای کنترل و نظارت بر برنامه هسته ای ایران از دست خواهد رفت و مذاکرات بعدی آنها با ایران روی آن خواهد بود که ایران به معاهده برگردد یا بر نگردد و نه اینکه غنی سازی داشته باشد یا نه.
حتی ممکن است آنها مجبور شوند بعد از آن روی اینکه ایران تسلیحات هسته ای داشته باشد و یا چند تا داشته باشد با ایران مذاکره کنند.
به هر حال فعلا تکلیف اورانیوم های غنی سازی شده ایران معلوم نیست و آنها به خوبی می دانند که اگر به یکباره تصمیم سیاسی در ایران گرفته شود ایران توانمندی لازم برای تولید ده ها بمب اتمی را دارد.
با توجه به این شرایط به نظر می رسد امروزه بیشتر به نفع آنها است که به نوعی با ایران از باب دیپلماسی وارد شوند و به توافقی که ایران را راضی کنند برسند و متوجه باشند که یک ایرانی را هیچ وقت نباید تهدید کرد مخصوصا که آنها همه ابزار فشار اصلی خود یعنی تحریم ها و حمله نظامی را از دست داده اند و همه کارت های خود را سوزانده اند