درست است که دولت عمیق آمریکا و یا همان لابی های پشت پرده عملا در باره سیاست خارجی تصمیم گیرنده می باشند و نظرات خود را بر رئیس جمهوری تحمیل می کنند اما به هر حال دیدگاه ها و نتیجه رای گیری ها نیز روی این تصمیم ها بی تاثیر نیستند.
همه به خوبی می دانند که امروزه نتیجه انتخابات در آمریکا گروی چند ایالت خاکستری می باشد که هر دو کاندیدا نهایت تلاش خود را انجام می دهند که رای های انها را کسب کنند.
شاید بتوان گفت برای اولین بار در امریکا رای مسلمانان تاثیر گذار است ومی تواند شرایط انتخابات را از این طرف به آن طرف برگرداند.
همه می دانند در انتخابات سابق رای مسلمانان در همین ایالت های خاکستری بود که بایدن را به قدرت رساند و بایدن پاسخ انها را با سیاست های اسلام ستیزانه و حمایت های بی چون و چرای خود از اسرائیل در قتل عام مسلمانان در منطقه خاورمیانه داد.
همین مساله منجر به ان شده که مسلمانان این ایالت ها از دمکرات ها روی برگردانند و حاضر نباشند به کاندیدای دمکرات ها رای دهند و بسیاری کارشناسان در آمریکا باور دارند اگر کامیلا هاریس انتخابات را ببازد دلیل اصلی اش سیاست های دولت بایدن در خاورمیانه به حساب می آید.
علیرغم اینکه هاریس وابسته به جناح چپ حزب دمکرات می باشد و دیدگاه های رهبران جناح چپ حزب مانند برنی سندرز و الهان عمر و... به شدت مخالف حمایت های آمریکا از اسرائیل است اما در سخنرانی های انتخاباتی وحتی پرسش و پاسخ ها حاضر نشد به صراحت مخالفت خود با حمایت بی چون و چرای آمریکا از اسرائیل را بیان کند و چه بسا حتی تحت تاثیر همسر یهودی خود که به شدت حامی اسرائیل است قرار گرفت، امری که منجر به آن شد تا مسلمانان از او روی برگردانند.
در باره ترامپ هم که قبل تر وی حمایت خود از اسرائیل را چه در دوران ریاست جمهوری چه بعد از ان بیان کرده بود و به این دلیل مسلمانان آمریکا کلا از او دل خوشی ندارند.
اما نکته قابل تامل در این است که ترامپ به صراحت بیان کرده که می خواهد جنگ اسرائیل بر علیه فلسطینی ها و لبنانی ها قبل از اینکه دولت را تحویل بگیرد خاتمه یابد، امری که هاریس حاضر نشد اظهار دارد.
در حالی که برخی آمریکایی های ایرانی تبار به امید اینکه ترامپ به ایران حمله کند و انها بتوانند سری به ایران بزنند و برگردند از او حمایت می کند اما ترامپ به صراحت اعلام کرده که تصمیم ندارد با ایران جنگ داشته باشد و به دنبال توافقی بزرگ با ایران که منجر به رشد اقتصادی آن شود هست.
این در حالی است که کامیلا هاریس در چند نوبت ایران را دشمن اول آمریکا معرفی کرد.
با توجه به اینکه در دوران ترامپ ایالات متحده وارد هیچ جنگی نشد اما در دوران دمکرات ها این کشور درگیر چند جنگ شد و با توجه به اینکه ترامپ به شدت مخالف هزینه کردهای دولت آمریکا در جنگ های خارجی مخصوصا اوکراین و اسرائیل است به نظر می رسد طرفداران پایان جنگ در خاورمیانه می توانند بیشتر روی ترامپ حساب باز کنند تا هاریس.
جسارت ترامپ در تحمیل نظر خود بر کنگره و تصمیم گیری های مختلف شرایطی ایجاد کرده که بسیاری از آمریکایی ها باور دارند اگر ترامپ سر کار بیاید دو جنگ اوکراین و خاورمیانه را خاتمه می بخشد و علیرغم دوستی اش با نتانیاهو اما وی آنقدر جذبه و قدرت دارد که نتانیاهو را وادار به پذیرش آتش بس کند و از سوی دیگر وی کلا نسبت به زلنسکی به عنوان فردی که در حال تیغ زدن آمریکا و دزدیدن پولهای مالیات دهندگان آمریکایی است نگاه می کند.
بسیاری در ایران باور دارند که اگر دمکرات ها سر کار بیایند مذاکره کردن با آنها راحت تر است و به دلیل اینکه ترامپ دستور ترور شهید سلیمانی را صادر کرده امکان مذاکره با او وجود ندارد، ولی اگر مصلحت در کار باشد ممکن است که ایران هم در برخی موارد گذشت به خرج دهد و اگر مطمئن شود ترامپ قابلیت بیشتری برای تضمین توافق و همچنین منافع کلی کشور دارد شاید حاضر بشود با او هم مذاکره کند، حال شاید غیر مستقیم.
به هر حال آنچه مهم است منافع ملی ایران است و اینگونه نیست که تصور کنیم پاشنه در برای ایران فقط روی آشیل دمکرات ها می چرخد.
به این دلیل می توان گفت برای ایران فرقی ندارد کدام کاندیدای انتخابات پیروز شود، آنچه مهم است کدام یک از اینها حاضر می باشند با ایران تعامل کنند و آنقدر قدرت دارند که بتوانند هر توافقی که حاصل گردد را اجرا کنند.
در پایان هم بد نیست اشاره کنم، آنهایی که آرزو می کنند احیانا فلان کاندیدا برنده شود چون ممکن است تا آخرین سرباز آمریکایی برای منافع آنها با ایران بجنگد در نهایت جز سیاهی چیزی عایدشان نخواهد شد، دلیل اینکه آمریکا با ایران وارد جنگ نمی شود توانمندی دفاعی ایران است که هزینه را برای آمریکا بسیار بالا می برد نه اینکه انها تمایل به چنین کاری ندارند، چه دمکرات باشند چه جمهوریخواه.