اگر اروپایی ها اتحادیه اروپا را درست نکرده بودند پس از جنگ جهانی دوم قطعا نه فقط اقتصادشان از هم می پاشید بلکه ایالات متحده که سخت به دنبال سلطه بر کشورهای اروپایی بود با طرح هایی مانند طرح مارشال آنها را استعمار می کرد.
گو اینکه امروزه با وجود سیاست مداران سر سپرده اروپایی ایالات متحده به نوعی این کشورها را استعمار کرده.
همین ماجرا را در جاهای دیگر جهان نیز مشاهده می کنیم.
در شرق آسیا مجموعه آسه آن راه اندازی می شود در خلیج فارس کشورهای عربی مجلس همکاری های خلیجی را راه می اندازند همچنین اتحادیه کشورهای عربی و مجموعه کشورهای عدم تعهد راه اندازی می شود و...
البته هر کدام مجموعه ها با اهداف خاصی راه اندازی شده ولی ما می بینیم که ایران هیچ وقت در مجموعه هایی که ماهیت اقتصادی با پشتوانه سیاسی مانند بریکس و یا گروه شانگهای دارند عضویت نداشته و به همین دلیل ما ایرانی ها آسیب های زیادی را خورده ایم.
وقتی ایالات متحده تصمیم می گیرد ایران را تحریم کند و ایران عضو هیچ مجموعه اقتصادی جهانی نیست این کار برایش بسیار راحت است اما وقتی ایران عضو یک مجموعه اقتصادی جهانی باشد آنوقت میتواند با پشتوانه دیگر اعضای این گروه به مقاومت در مقابل تحریم های یک جانبه ایالات متحده برود.
بدیهی است که درون این مجموعه ها قوانین و مقرراتی تدوین می شود که فضای همکاری را برای اعضا باز می کند وحتی اگر یکی از اعضا توسط کشوری یاغی مانند آمریکا تحریم شود دیگران فضای همکاری را برایش باز می کنند.
همچنین وقتی که در سازمان ملل و یا شورای امنیت تصمیماتی بر علیه یکی از اعضای این مجموعه ها گرفته می شود قطعا کشوری که عضو این مجموعه ها است می تواند روی دیگر اعضا حساب باز کند که به او کمک کنند.
با توجه به اینکه دو کشور چین و روسیه عضو بریکس و عضو دائم شورای امنیت می باشند بدیهی است در صورتی که یکی از اعضای بریکس مورد تهدید آمریکا و دیگر کشورهای عضو شورای امنیت قرار بگیرد که می خواهند تصمیمی بر علیه اش بگیرند این کشور می تواند روی حمایت همپیمانانش در بریکس حساب باز کند.
امروزه یکی از بزرگترین مشکلات ایران این است که ایالات متحده از سلاح دلار بر علیه ایران استفاده می کند.
بدیهی است در صورتی که در بریکس یک ارز واحد ایجاد شود این تهدید بر علیه ایران کمرنگ می شود.
همچنین باید توجه داشت که بازار بالقوه اقتصادی ایران کشورهای همجوار و کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین و آسیای میانه و عضو گروه های بریکس و شانگهای به حساب می آیند نه کشورهای اروپایی یا آمریکا.
یعنی همین لحظه اگر آمریکایی ها بیایند تحریم هایشان را لغو کنند، که البته مطمئن باشید نمی کنند، نه آمریکا و نه اروپا خریدار کالای ایرانی می باشد و ایران فقط صادر کننده کالای خام و وارد کننده کالا از این کشورها خواهد شد، که عموما هم به نفع آنها است ولی خوب به دلیل حماقت آمریکا اینها این منفعت را از دست داده اند.
اما وقتی که به کشورهای عضو بریکس نگاه می کنیم می بینیم که اینها همه خریداران نوعی از کالاهای ایرانی هستند و اگر ما خودمان توان بهره برداری از این عضویت را داشته باشیم میتوانیم بازاری بسیار ارزشمند برای کالای خود داشته باشیم.
همچنین با توجه به امکانات بالقوه ژئوپولیتیک ایران اگر ایران به سرعت بجنبد و مسیر های شمال جنوب و شرق به غرب را راه اندازی کند این کشور می تواند به عنوان هاب تجارت منطقه و جهان تبدیل شود.
چیزی را که امروزه ما نیاز داریم این است که قوانین و مقررات دست و پاگیر تجارت را تغییر دهیم و فضای تجارت جهانی و سرمایه گذاری خارجی در ایران را باز کنیم و همچنین در باره قوانین مالی و بانکی خود فکری بکنیم.
نمی توان تصور کرد که یک خارجی حاضر باشد بیاید ایران سرمایه گذاری کند وقتی که ما یک قیمت ارز واحد نداریم وهر روز قیمت ارز ما درحال نوسان است و حتی قوانین و مقررات ما هر روز تغییر می کند و یک خارجی نمی تواند بیاید ایران حساب باز کند و کار کند و یا تضمین طولانی مدت سرمایه نداشته باشد یا...
این فرصت طلایی امروزه در اختیار ما هست مخصوصا که برخی کشورهای عضو بریکس به شدت به دنبال ایجاد نظم نوین جهانی می باشند و ما باید همه تلاشمان را انجام دهیم تا از این فرصت طلایی نهایت بهره را ببریم.