گزارش و تحلیل

ماجرای نقشه ای که دست نتانیاهو بود چیست؟

قبل از ترور شهید سید حسن نصر الله نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل حاضر شد ودو نقشه را به نمایش گذاشت.
Sputnik
یکی از نقشه ها نقشه ایران، عراق، سوریه و لبنان که به رنگ سیاه بود و دیگری کشورهای جنوب این کشورها را نشان می داد که در آن یک خط قرمز رنگ از هند به سمت کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و سپس اردن واسرائیل درآن کشیده شده بود و روی آن عنوان مسیر امید نوشته شده بود.
شاید بسیار متوجه این نقشه ها نشدند اما واقعیت امر این است که این نقشه دوم همان طرحی است که ایالات متحده حدود یک سال و دو ماه پیش در اجلاسی در هند مطرح کرد و از مسیری که می خواهد از دبی به بندر اشکلون اسرائیل برود صحبت کرد.
طرحی که قرار است هند و آسیای شرقی را به اروپا و غرب متصل کند.
همه ماجراها هم دقیقا بعد از مطرح شدن این طرح شروع شد.
بسیاری گزارش ها وجود دارد که تاکید می کند سازمان های اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل کاملا از جریان عملیات 7 اکتبر مطلع بودند و بخش اعظم تسلیحات و امکاناتی که برای انجام این عملیات نیاز بود از طریق قاچاقچی های اسلحه اسرائیلی به فلسطینی ها رسید.
حتی در بخشی از این تحلیل ها مطرح می شود که سازمان های امنیتی اسرائیل عمدا این تسلیحات را از طریق این قاچاقچی ها که عوامل سازمان های امنیتی اسرائیل بوده اند در اختیار فلسطینی ها قرار گذاشتند و در روز 7 اکتبر عمدا دستگاه های کنترل الکترونیکی تعطیل شده بود تا عملیات انجام شود.
پروژه دبی-اشکلون با یک تهدید بزرگ مواجه بود و آن این بود که از شمال غزه چیزی حدود 20 کیلومتر فاصله دارد و این امکان وجود دارد که ایران از طریق متحدین خود، حماس یا جهاد اسلامی و یا حزب الله در لبنان بخواهد امنیت این مسیر را به خطر بیاندازد و لذا قبل از شروع اجرای این پروژه نیاز است اسرائیل هم گروه های مقاومت فلسطینی و هم لبنانی را از آنجا دور کند.
همچنین پس از سالها تلاش و کاووش اسرائیلی ها متوجه شده اند که بخش اعظم گاز شرق مدیترانه در سواحل غزه و جنوب لبنان قرار دارد و نه در منطقه کاریش که مقابل سواحل اسرائیل است وبرای دزدیدن این منابع اسرائیلی ها نیاز دارند غزه و جنوب لبنان را تصرف کنند.
به همین دلیل نتانیاهو برای اینکه بهانه ای برای تصرف غزه و جنوب لبنان پیدا کند دست حماس را باز گذاشت تا عملیات 7 اکتبر را انجام دهد و چندصد اسرائیلی در آن کشته شوند و بعد با استفاده از فضاسازی رسانه ای پشتوانه رسانه ای برای خود درست کند و به غزه و جنوب لبنان حمله کند.
هر آنچه هم از ترورها و اعمال وحشیانه و مخالف با قوانین بین الملل که انجام داده همه اش با هماهنگی و اجازه و چراغ سبز و... آمریکا بوده چون آمریکایی ها هم در این بحث منافع زیادی دارند.
حال یکی ممکن است سوال کند که منافع آمریکایی ها چیست و اصلا ایران این وسط چه کاره است.
می دانم برای خیلی از ایرانی ها شاید این سوال مطرح باشد که ما این وسط چه کاره هستیم، مخصوصا که در حال حاضر ذهن بسیاری از ایرانی ها تحت تاثیر بمباران های تبلیغاتی غرب و اسرائیل و مخصوصا رسانه های مورد حمایت آنها قرار گرفته و رسانه های گروهی هم مملوء از اخبار دروغینی است که توسط همین ها ساخته می شود و به خورد مردم ایران داده می شود.
خیلی ها هم حتی سوال می کنند که چرا عرب ها واکنشی نشان نمی دهند.
از عرب ها شروع کنم، عرب های حوزه خلیج فارس تصور می کنند که اگر این مسیر راه بیافتد دیگر آنها نیازی به عبور نفت خود ازتنگه هرمز ندارند و از سلطه ایران بر این تنگه خلاص می شود.
علاوه بر آن این کشورها به مسیر اصلی تجارت جهانی تبدیل می شوند و ملیاردها دلار پول دستشان می آید که می توانند برای خوشگذرانی از آن استفاده کنند.
عرب های خارج از خلیج فارس هم که هر کدام مشکلات خاص خود را دارند و چند سالی است درگیر مشکلات داخلی خود شده اند که عملا همه مشکلات همه اینها توسط آمریکا و اسرائیل برایشان ایجاد شده تا مشغول کار خودشان شوند.
اما در باره آمریکا باید گفت که در حال حاضر آمریکا دور تا دور چین پایگاه نظامی زده و اگر بخواهد اقتصاد چین را فلج کند کافی است اراده کند و به بهانه ای عبور و مرور کشتی ها به سمت چین را منع کند، چین فلج می شود.
تنها راه مطمئن برای چین همان مسیر جاده ابریشم تاریخی است که از ایران و عراق و سوریه و لبنان عبور می کند، همان مسیری که نتانیاهو آن را با رنگ سیاه کشیده بود.
اگر این مسیر باز شود چین راه گریز و تنفس مطمئن پیدا می کند.
از سوی دیگر در حال حاضر هم تمام مسیر های آب های گرم روسیه هم توسط ناتو و یا متحدین آمریکا محاصره شده و تنها مسیر مطمئن رسیدن روسیه به آب های گرم ایران است.
اگر آمریکایی ها تا به حال مسیر ایران را نبسته اند فقط به این دلیل است که بستن این مسیر می تواند منجر به جنگ شود و مسیر انرژی از خلیج فارس به خارج بسته می شود و خوب موجب منفجر شده قیمت انرژی در جهان می شود.
بارها هم شده که اینها با ایران وارد تنش شده اند مثلا یکی از کشتی های ایرانی را توقیف کرده اند و بعد ایران آمده یکی دو کشتی آنها را توقیف کرده چون کشتی های آنها مجبور هستند وارد حوزه اقتدار ایران شوند.
اگر آنها موفق شوند مسیر را باز کنند عملا می توانند به بهانه های مختلف در خلیج فارس و دریای عمان تنش ایجاد کنند و خوب بسته شدن این مناطق هیچ تاثیری روی اقتصاد جهانی نمی گذارد و کشتی های آنها ضرورتی پیدا نمی کنند که وارد خلیج فارس شوند.
درباره ایران هم که تکلیف بسیار روشن است، به صورت تاریخی اقتدار ایران وابسته به موقعیت ژئوپولیتیک آن داشته و اگر ایران در تاریخ ابرقدرت بوده به این دلیل بوده که ترانزیت کالای تجاری جهان از طریق ایران انجام می شده و ایران از بابت ترانزیت این کالا سود می برده.
حال اگر ایران بتواند مسیر های شمال و جنوب را راه بیاندازد و مسیر شرق به غرب را راه بیاندازد آنوقت دوباره ایران به هاب تجارت بین المللی تبدیل می شود و حتی امکان تحریم آن وجود نخواهد داشت چون همین سود ترانزیت کالا برای تامین نیازهای مالی ایران کافی است.
دلیل حساسیت ایران درباره معبر زنگزور هم به همین دلیل میباشد، چون ایران می خواهد جایگاه تاریخی خود به عنوان تجارت جهانی را پس بگیرد و نمی خواهد جایگزین دیگری برای ایران وجود داشته باشد.
حال اگر پروژه آمریکایی اسرائیلی محقق شود آنوقت ممکن است ایران در محاصره قرار گیرد و دیگر فقط بحث تحریم نباشد بلکه حتی کشور با یک محاصره اساسی مانند دوران رضا شاه مواجه شود، زمانی که انگلیسی ها آمدند و بنادر جنوبی ایران را محاصره کردند و همان بی بی سی تبلیغ می کرد که همه مشکلات مردم زیر سر رضا شاه است و اگر رضا شاه برکنار شود همه مشکلات اقتصادی مردم ایران حل می شود.
مردم ساده لوح ایران هم آنقدر تحت جادوی تبلیغات بی بی سی قرار گرفته بودند که وقتی یک استوار و پنج سرباز انگلیسی شاه مملکت را کتف بسته از کاخ می بردند به تبعیدگاه اش در جزیره موریس، جشن گرفته بودند و با دیگ و قابلمه در خیابان ها صف کشیده بودند که قرار است انگلیسی ها بیایند و به آنها گندم و آرد و برنج و... بدهند.
غافل از اینکه نه فقط اینها را به ایرانی ها قرار نبود بدهند بلکه هر آنچه مردم آذوقه داشتند را از آنها گرفتند و در نهایت یک سوم مردم ایران به دلیل قحطی که توسط انگلیسی ها ایجاد شده بود کشته شدند.
به هر حال امروزه بحث شکست فلسطینی ها و لبنانی ها عملا با موجودیت ایران و ایرانی گره خورده و اگر احیانا اینها در فلسطین و لبنان موفق شوند بعد سراغ سوریه و عراق و ایران می آیند و آنوقت است که تازه مردمی که در حال حاضر گول رسانه های مورد حمایت آمریکا و انگلیس واسرائیل و... را می خورند متوجه می شوند که چه شده.
دلیل اینکه تا به حال آمریکا به ایران حمله نکرده این بوده که یاران ما در منطقه آنها را در محاصره خود داشتند و آمریکایی ها می دانستند پشتشان امن نیست.
اگر آنها خیالشان راحت شود که پشت شان امن است آنوقت سراغ ایران می آیند.
آنهایی هم که فکر می کنند با پرهیز از مقابله با اسرائیل در لبنان و فلسطین ما در امان خواهیم بود متوجه می شوند که ای داد بی داد ای کاش قبلتر جلوی آنها را گرفته بودیم، حالا قرار است داخل ایران جلوی آنها را بگیریم و دیگر یار و یاوری در منطقه نداریم که به ما کمک کنند.
مطمئن باشید آنوقت همه اینها مانند گرگ و شغال می ریزند سر ایران و شرایط غزه و لبنان و لیبی و سوریه و سودان و... دیگر الگو نمی شود بلکه بلایی سر ایرانی ها می آورند که ایرانی ها به الگوی ترساندن دیگران تبدیل شوند.
بحث و گفتگو