اما اولین چالش علنی میان ملت ایران و آمریکا را می توان زمان ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد دانست.
آن زمان همه می گفتند که کودتا کار آمریکا و انگلیس است اما بسیاری مردم باور نداشتند و اصلا ماجرای توطئه آمریکا و انگلیس و توانمندی آنها در سرنگونی نخست وزیر مردمی در ذهن بسیاری نمی گنجید.
همین چند سال پیش بود که در نهایت آمریکایی ها اسناد محرمانه آن زمان را از محرمانه بودن در آوردند و معلوم شد که آمریکا و انگلیس کودتا کرده بودند.
اگر به تاریخ برگردید می بینید که مصدق باور داشت می تواند با آمریکایی ها همبرگر بخورد ولی با انگلیسی ها چای ننوشد.
مصدق حدود 100 روز رفت آمریکا و تلاش کرد با گفتگو با رئیس جمهوری و مقامات ارشد آمریکایی و همچنین مقامات کنگره در آمریکا ارتباطات برقرار کند و آنها وعده وعید های زیادی به او می دادند، غافل از اینکه آنها در آمریکا سرش را گرم کرده بودند تا مقدمات کودتا بر علیه اش را در تهران بچینند، آن هم توسط نزدیک ترین افراد به او.
البته نباید تصور کرد که دشمنی آمریکایی ها با ملت ایران همان زمان مصدق شروع شد، در واقع این دشمنی نهفته از قبل هم وجود داشت که آن زمان خود را نشان داد.
خواست آمریکایی ها طبق معمول این بود و هست که همه منابع خدادادی ملت ایران را غارت کنند و هیچ کس جلودارشان نباشد.
شاید بد نباشد برخی خوانندگان که نمی دانند منظور از منابع خدادادی ایرانیان صحبت می کنیم به مراجع بانک جهانی برگردند که ایران را دارای پنجمین بزرگترین منابع خدادادی در جهان معرفی کرده.
جالب اینکه ایران فقط حدود 10 هزار ملیارد دلار کمتر از خود ایالات متحده منابع خدادادی دارد، نفت یکی از آنها است.
جالب اینکه در این جدول روسیه بالاترین منابع خدادادی را دارد.
و اینکه آمریکایی ها با روسیه هم خصومت دارند هم از همین جا نشآت می گیرد.
آنها به دنبال منابع خدادادی ملت روسیه هستند.
به هر حال وقتی که شما یک همچنین کشوری دارید باید هم توقع داشته باشید دزدان وغارتگران به دنبال شما باشند.
ماجرای نیش عقرب است که نه از ره کین است بلکه اقتضای طبیعت اش این است.
فراموش نکنید ایالات متحده را افرادی ساخته اند که روزی روزگاری مجرمان و جنایتکاران کشورهای اروپایی بودند و به آنجا تبعید شده بودند و بدیهی است خوی مجرمانه بودن در رگ های آنها هنوز جاری باشد.
البته اینجا منظور همان هایی هستند که قدرت را در آمریکا در اختیار دارند وگرنه بقیه مانند برده های مدرن مجبور هستند شبانه روز کار کنند تا به آن یک درصد ثروتمند خدمت کنند.
هنر آمریکایی ها در این بود که برخی عناوین را جابه جا کردند و برخی کارها را به شکل دیگری انجام میدهند.
مثلا زمانی برده دار بودند وبعد دیدند بهتر است که دیگران را با پول برده خود کنند، چون هزینه اش برای اربابان بسیار کمتر است.
در حالی که کشورهای اروپایی به دنبال استعمار و اشغال سرزمینهای دیگر بودند آمریکایی ها شروع کردند با به قدرت رساندن مزدوران خود کشورهای دیگر را استعمار کنند.
همین جا است که به اصل ماجرا می رسیم.
شاه محمد رضا پهلوی هیچ وقت به دنبال آن نبود که محبوبیت میان توده مردم کسب کند چون توسط انگلیسی ها به قدرت رسیده بود و رضا شاه با آن همه اقتدار هم توسط انگلیسی ها خلع شده بود و شاه دیده بود چگونه انگلیسی ها خیلی راحت پدرش را برداشتند واو را سر کار گذاشتند.
بعد از کودتای 28 مرداد و بازگرداندن وی به عرش بیش از پیش وی مطمئن شد که بقایش گروی رضایت آمریکا و انگلیس است.
پس از انقلاب این معادله به هم خورد و اصل مشکل آمریکا و انگلیس با ایران و مردم ایران همین است، چون اینها معادله ای که آنها در منطقه ایجاد کرده بودند را به هم زدند.
هر چه قدر مصدق می خواست تلاش کند دوستی و رفاقت آمریکایی ها را به دست بیاورد هیچ فایده ای نداشت، چون آنها خواستشان این نبود که با ایران همکاری کنند بلکه خواست شان این بود که ایران را تحت سلطه خود ببرند و اصولی که مصدق بنیان گذار آن بود همه ساختاری که آنها در منطقه ایجاد کرده بودند را به خطر می انداخند.
کما اینکه دیدیم پس از ملی شدن صنعت نفت در ایران عراق به دنبال ملی کردن صنعت نفع خود رفت و مصر کانال سوئز را ملی کرد و عربستان تقاضای سهم بیشتر کرد و...
این را گفتم تا بدانیم ماجرای آمریکایی ها چیست و اینکه آنها می آیند و برجام را امضا می کنند و بعد زیر اش می زنند و بعد می خواهند ما را متقاعد کنند که آنها مقصر نبودند بلکه ما بودیم که مقصر بودیم و اگر مثلا FATF را امضا می کردیم دیگران با ما کار می کردند اما چون آن را امضا نکردیم دیگران با ما کار نکردند و... همه اش چرت و پرت است.
اصل ماجرا در این است که آمریکایی ها تا زمانی که مطمئن نشوند ایران حکومتی دارد که مطیع خواست آنها است همین رویکرد را ادامه خواهند داد، مگر اینکه ما ایرانی ها برویم و حقمان را از حلقوم آنها بکشیم بیرون.
در واقع هر بار هم آمریکایی ها کوتاه آمدند به دلیل حسن نیت شان نبوده بلکه به این دلیل بوده که آنها مجبور بودند کوتاه بیایند.
الآن هم وضعیت برنامه هسته ای ایران وهمچنین شرایط منطقه به گونه ای است که آنها مجبور هستند کوتاه بیایند، هنر ما در این است که به جای خوردن همبرگر آمریکایی چلوکباب وقرمه سبزی ایرانی به خوردشان بدهیم.