البته ماجرا به باورهای مذهبی وایدئولوژیک آنها نیز برمی گردد، اعتقاداتی که بر اساس خودبرتر بینی و تحقیر دیگران بنا نهاده شده.
به هر صورت عملیات هفت اکتبر فلسطینی ها نشان داد که اسرائیلی ها به شدت شکننده هستند و بیش از نه ماه کشتار مردم فلسطین ثابت کرد که آنها ناتوان تر از آن هستند که تبلیغ اش را می کنند.
پس از نه ماه جنگ به جز کشتار غیر نظامیان و تعدی به قوانین و مقررات بین المللی و از دست دادن حمایت جامعه جهانی که از قبل پشت سر اسرائیلی ها بود، حتی یک هدف از اهداف اعلامی اسرائیل در بدو عملیات محقق نشده.
پس از آن عملیات الوعد الصادق ایران آمد، اگر آمریکا و انگلیس و اردن به دفاع از اسرائیل نمی پرداختند امکان نداشت اسرائیل بتواند در مقابل عملیات وسیع پهبادی و موشکی ایران کاری کند و پس از حدود شش ساعت از زمان شروع عملیات ایران عملا حتی دفاع های آمریکا و انگلیس و اردن و اسرائیل فلج شده بودند و پهباد های ایرانی در سرتاسر اسرائیل گشت زنی می کردند و عکس های یادگاری می گرفتند.
در حالی که بسیاری تعجب کرده بودند که چرا ایران آن عملیات را با بوغ و کرنا و سر و صدای زیاد راه انداخته بود اما بعدها متوجه شدند که ایرانی ها می دانستند که در راه رسیدن پهبادها آمریکا و انگلیس و برخی کشورهای عربی حضور دارند و مجبور بودند از تله ای که شکارچی ها برای جمع کردن شکار استفاده می کنند استفاده کنند، با سر و صدای زیاد کاری کنند تا تمرکز همه به سمت پهبادها و موشک های ارزان و کوچک برود تا در نهایت موشک ها و پهباد های اصلی کار خود را انجام دهند.
به هر حال عملیات و جنگ شگرد و خدعه نیاز دارد.
عملیات اخیر انصار الله در هدف قرار دادن تل آویو عملا اتفاقی بود که ساختار امنیتی و سیاسی و نظامی اسرائیل و متحدین اسرائیل را در بهت فرو برد.
اسرائیلی ها ومتحدانشان نمی توانستند تصور کنند که پهباد یمنی ها از بالای دریای سرخ و مدیترانه بگذرد و به ساختمانی در تل آویو اصابت کند که فقط ده متر ناقابل با سفارت آمریکا فاصله دارد.
بحث اینکه این ساختمان ده متر با سفارت آمریکا فاصله دارد بسیار پر اهمیت می باشد چرا که ما درباره منطقه ای صحبت می کنیم که یکی از امنیتی ترین مناطق در تل آویو به حساب می آید و پهبادی که به اینجا رسیده به راحتی می توانسته حتی به دفتر نخست وزیری و یا فرماندهی ارتش و ... هم برسد.
شرایط به گونه ای نبود که اسرائیل پاسخ ندهد اما برای اسرائیلی ها پر واضح بود که توان پاسخ به یمنی ها را ندارند.
نه اینکه امکانات نظامی را ندارند، بلکه در اینکه یمنی ها ضربه ای مهلک به اسرائیل وارد کردند ولی اسرائیل امکان وارد کردن ضربه مشابه به یمنی ها را نداشته و ندارد.
می خواهد چه کار کند؟
یمنی که بیش از ده سال است تحت شدید ترین بمباران ها وحملات عربستان سعودی و متحدانش بوده و چند ماهی هم هست که آمریکایی ها و انگلیسی ها هر جایی که ممکن بود در یمن را هدف قرار دادند، دیگر جایی نیست که اسرائیل بخواهد هدف قرار دهد و برای یمنی ها ارزشمند باشد.
تنها هدفی که می شد زد انبارهای سوخت در بندر حدیده بود که همین هم شد.
اما مساله مهم در این است که حالا که یک نقطه غیر نظامی و انبارهای سوخت در حدیده را هدف قرار داده اند آیا یمنی ها سکوت می کنند یا اقدام متقابل انجام می دهند و انبارهای سوخت و مراکز زیربنایی اسرائیل راهدف قرار میدهند؟
میتوان گفت حالا اسرائیلی ها دوباره پس از عملیات الوعد الصادق ایران روی یک پا ایستاده اند که واکنش انصار الله چه خواهد بود.
آنها مطمئن هستند که پاسخ خواهد آمد اما کی و کجا و چطور آن را نمی دانند.
در حالی که هدف ای در یمن نیست که اسرائیل و یا متحدان اش بتوانند تهدید کنند آن را بزنند، صدها هدف در اسرائیل هست که هر کدام از آنها می تواند برای اسرائیلی ها حیاتی باشد و یمنی ها میتوانند آنها را هدف قرار دهند.
مصطلحا می گویند بانک اهداف در اسرائیل بسیار وسیع است وهدف قرار دادن آنها توسط انصار الله بسیار راحت است.
از مخازن وانبارهای انرژی گرفته تا مخازن و انبارهای تسلیحاتی تا حتی زیرساخت های حیاتی مثل آب و برق وارتباطات تا...
نکته قابل تامل در عملیات اسرائیل هم در این است که این عملیات هم با کمک آمریکا و انگلیس انجام شده واگر آمریکا و انگلیس نبودند امکان نداشت اسرائیل بتواند این عملیات را انجام دهد.
حتی برخی باور دارند که عملیات به نام اسرائیل بوده اما آمریکا و انگلیس انجام داده اند و این اسرائیلی ها نبودند که این عملیات را انجام داده اند، فقط آن را گردن گرفتند تا درون اسرائیل یک فضای اعتماد سازی ایجاد کنند.
آمریکا و انگلیس هم به این دلیل مسئولیت همکاری با اسرائیل راگردن نمی گیرند چون اولا دلواپس واکنش انصار الله به آنها هستند ودوما میخواهند کل اعتبار برای اسرائیل هزینه شود تا بلکه اعتبار از دست رفته اش پر شود.