اسپوتنیک: اندرو لاتام، استاد روابط بین الملل در کالج مک آلستر در سنت پل و همکار مرکز اولویت های دفاعی در واشنگتن دی سی، در باره آینده ناتودر "هیل" مقاله ای به چاپ رسانده است.
هفته آینده، به مناسبت هفتاد و پنجمین سالگرد سازمان پیمان آتلانتیکشمالی اجلاس با شکوهی تشکیل می شود. این جشن بدون شک با صحبت از موفقیت های ناتو همراه خواهد بود. شرکت کنندگان این اجلاس بحث خواهند کرد که ناتو ضروری است و با شور و شوق دستاوردهایی را که در انتظار این اتحاد در 75 سال آینده است، توصیف خواهند کرد.
اگر فعالیتهای ناتو را از منظر فرمولی که به اولین دبیرکل آن، لرد اسمای(دور نگه داشتن روسها، وارد گود کردن آمریکاییها، جلوگیری از قدرت گرفتن آلمانیها) نسبت داده میشود، ارزیابی کنیم، آن گاه این ائتلاف، البته، عموماً موفق بوده است.
با این حال، همانطور که همکار من در مرکز اولویت های دفاعی جنیفرکاوانا در وبینار اخیر استدلال کرد، این دستیابی به اهداف اولیه بود که بذر نابودی آینده ناتو را کاشت.
نیروی متحد کننده این پیمان، تهدید شوروی بود. اما مدت ها است آن تهدید سپری شد. اعضای اروپایی ناتو و کانادا، بخشی از تیمی که در جنگ سرد "پیروز شد"، عزم خود را برای مشارکت عادلانه در دفاع جمعی از دست داده اند - حتی پس از اینکه روسیه نیروها را به اوکراین فرستاد. با شروع عملیات ویژه روسیه در اوکراین، این امر کاملا غیرقابل قبول است. و در باره استراتژی "وارد گود کردن آمریکاییها": در نتیجه این استراتژی،ایالات متحده سهم نامتناسبی از بار مالی و نظامی ناتو را بر عهده گرفت.این عدم تعادل برای مدت طولانی روابط بین واشنگتن و متحدان اروپایی اش را تیره کرده است. آمریکا هسته اصلی ناتو است. با این هم اکنون واشنگتن به طور فزاینده ای بر بالا رفتن چین و چالش های امنیتی پیچیده در منطقه هند و اقیانوس آرام متمرکز شده است. این تغییر راستای عمل آمریکا، انسجام ناتو را تضعیف می کند.
اما ریشه های فروپاشی اجتناب ناپذیر پیمان آتلانتیک شمالی بسیارعمیق تر است.
ناتو در جهان دوقطبی شکل گرفت. ساختار سفت و سخت ائتلاف و تمرکز بر دفاع دسته جمعی برای دوران رقابت ابرقدرت این مناسب بود. پس از فروپاشی شوروی در سال 1991، ناتو به "لحظه تک قطبی آمریکا" سازگار شد. در غیاب رقیب قدرتمند، این ائتلاف به ابزار برتری ایالاتمتحده تبدیل شد. اما لحظه تک قطبی سپری شد. در قلب عصر ژئوپلیتیک جدید، چندقطبیبودن قرار دارد: ظهور چین، رستاخیز روسیه، هند پرادعا، و تقویت سایرقدرت های منطقه ای.
انطباق ناتو با یک محیط امنیتی پیچیده تر و رقابتی، نه تنها موفق نخواهد بود، بلکه مطمئناً ارزش تلاش، زمان و هزینه را نخواهد داشت. فرآیندهایتصمیم گیری سفت و سخت و تأکید بر دفاع جمعی در برابر یک دشمن،دیگر کارساز نیست. سوال برای ایالات متحده و متحدان اروپایی اش ایننیست که آیا ناتو می تواند نجات یابد یا خیر، بلکه این است که آیا ناتو مورد نیاز است یا خیر.
ایالات متحده به کاری انعطاف پذیر برای مبارزه با تهدیدات خاص نیاز دارد. به عنوان مثال می توان به پیمان های "آکوس"، "کواد" و سایر سازمان هایمنطقه ای اشاره کرد. منابعی که در حال حاضر صرف حفظ ساختار ناتوان ناتو می شود، می تواند صرف ایجاد یک معماری امنیتی انعطاف پذیرترشود که به چالش های قرن بیست و یکم پاسخ دهد.
آیا این بدان معناست که تا چند سال دیگر ما هشتادمین سالگرد تاسیسناتو را جشن نخواهیم گرفت؟ بعید به نظر می رسد. آیا این بدان معناست که برگزاری صدمین سالگرد پیمان در سال 2049 بعید است؟ بله، بدون شک.