به گزارش اسپوتنیک،دکتر اردشیر پشنگ، پژوهشگر ارشد انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا و مدیر گروه رسانهای -تحلیلی فراتاب در گفتگو با اسپوتنیک ضمن ارزیابی حمله موشکی ایران به خاک اسرائیل در خصوص تغيير موازنه قوا درخاورمیانه اظهار داشت، دشمنی جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل امر تازهای نیست، تنها ۸ روز پس از سقوط نظام شاهنشاهی و در حالیکه دولت موقت مهدی بازرگان تازه کارش را شروع کرده بود، اولین موضع رسمی این نظام جدید اعلان قطع ارتباط رسمی با اسرائیل و در پیش گرفتن سیاستهایی به منظور پیروزی مردم فلسطین و نابودی اسرائیل و یا به تعبیر انقلابیون "رژیم غاصب و اشغالگر صهیونیستی" بود. اسرائیل هم از این زمان متقابلا جمهوری اسلامی را به عنوان دشمنی درجه یک طبقهبندی کرد و در معادلات منطقهای علیه آن ایستاد.
وی در ادامه گفت، اما این دشمنی ملموس هیچگاه به یک رویارویی مستقیم، آشکار و بیواسطه تبدیل نشد. جمهوری اسلامی در همهی این سالها از طریق ایجاد و تقویت نیروهای نیابتی در فلسطین و لبنان و در این سالهای اخیر در عراق، سوریه، یمن و آفریقا فشارهای خود بر اسرائیل را وارد میساخت. اسرائیل هم متقابلا از طریق حمایت از برخی از گروهها و بازیگران مخالف جمهوری اسلامی ایران و یا انجام حملات مخفیانه تروریستی و خرابکارانه نوعی توازن را با دشمن اسلامگرای خود برقرار میکرد.اما رویدادهای ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و حمله ظاهرا غافلگیرانه حماس و متعاقب آن شش ماه حمله سخت و پرتلفات اسراییل به غزه که منجر به کشتار دستکم ۳۳ هزار فلسطینی شده است، معادلات و روندهای امنیتی پیشین منطقه را دستخوش تغییرات گستردهای کرده است.
پشنگ خاطر نشان کرد، یکی از مهمترین این تحولات جدید کنار زدن پرده تعارف در دشمنی میان اسراییل و جمهوریاسلامی است. از جمله اسراییل آشکارا در عملیاتی تروریستی و هوایی ساختمان مجاور سفارت ایران در دمشق را بمباران کرد که طی آن ۷ فرمانده ارشد نظامی ایران کشته شدند؛ این اقدام اسراییل فشار جدی روی مقامات تهران وارد و در نتیجه آنها هم در کمتر از ۲ هفته برای نخستین بار و آشکارا یک حمله پهپادی و موشکی گسترده اما عمدتا نمادین را از خاک خود به سمت اسراییل انجام دادند. بدین ترتیب باید گفت کنار رفتن تعارف در میان تلآویو و تهران، مناسبات امنیتی و آرایش دیپلماتیک منطقه را وارد مرحله تازهای کرد.
اردشیر پشنگ در پایان، به ده نکته مهم و مختلف از دو روی سکهی حملهی جمهوری اسلامی ایران به اسراییل اشاره کرد:
الف- یک روی سکه
سرانجام ایران پس از 542ماه از تاسیسش مستقیما از خاک خودش به اسرائیل حمله کرد. جاایران در مواجهه با دشمنان هیچ خط قرمزی از جمله انجام حمله برای خود قائل نیست. به ترور فرماندهان ارشد نظامیاش توسط اسرائیل واکنش نشان داد و تا حدی فشارهای روی خود را کم کرد. همچنين اعتبار خود را را در میان گروههای اسلامگرا و نیابتی در منطقه و طرفداران داخلی افزایش داد. از سویی نمایشی از تنوع و کمیت تولیدات تسلیحاتی هوا-فضاییاش از جمله پهپاد و موشک را به جهانیان ارائه داد. با اتخاذ استراتژی عدم وارد کردن تلفات انسانی و خسارت فیزیکی به اسرائیل، به نوعی مدیریت تنش کرد تا ضمن انجام واکنش تا حد زیادی بهانه تبدیل شدن تنش به جنگ توسط اسرائیل را بگیرد. (اعلام موضع آمریکا در عدمهمراهی با اسرائیل در واکنش به این حمله ایران در همین راستاست.
ب- روی دیگر سکه
جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با قدرتها و ائتلافهای برتر نظامی و سیاسی نهایتا میتواند از استراتژی برقراری "موازنه حیثیتی" استفاده کند، نظیر آنچه که در عین الاسد با آمریکاییها و حالا در اسرائیل کرده است، یعنی حملاتی نمادین و با اطلاع قبلی نه به قصد ضربه زدن نظامی بلکه با هدف نوعی جنگ روایتی -رسانهای جهت برقراری نوعی موازنه حیثیتی و کسب رضایت طرفداران داخلی و منطقهایش.
کیفیت تسلیحات نظامی ایران در مواجهه با قدرتهای بزرگ چندان بالا نیست در همین حمله به اسرائیل هرچند از یکسو پهپادها و موشکهای ایران از دستکم چهار لایه دفاعی عبور و به آسمان اسرائیل رسید اما از سوی دیگر تنها تعداد بسیار معدودی از آن موشک و پهپادها موفق به انجام این مهم شدند، اسرائیلیها مدعیاند تنها یک درصد آنها از گنبد آهنین عبور کرده و خسارت و تلفاتی نیز به بار نیاوردهاند، البته فرماندهان نظامی ایران نیز روایت متفاوتی میگویند.
این حمله مجال و فرصتی برای اسرائیل میشود تا از حجم فشارهای بینالمللی علیه آن کاسته شود، اسرائیل طی 6 ماه گذشته بیش از 33 هزار نفر فلسطینی را در غزه قتل عام کرده و شدیدا تحت فشار جامعه بین المللی است و حتی واشنگتن و لندن بطور جدی گزینه طرح دو دولت (پذیرش تاسیس دولت فلسطین) را دنبال میکنند، حال این حمله ایران، تا حدی میتواند از حجم این فشارها بکاهد.