به گزارش اسپوتنیک، معروف است که زمان رضا شاه رادیو در ایران ممنوع بود و محمد رضا شاه وقتی برای آشنایی با فوزیه به مصر رفت دید که مصری ها رادیو دارند و آمد ایران برای پدرش که شدیدا مخالف راه اندازی رادیو بود تعریف کرد که عربها رادیو دارند و رهبران آنها از این ابزار برای صحبت با مردم صحبت می کنند و...
رضا شاه همیشه واهمه داشت که بی بی سی بر علیه اش توطئه بچیند وبا اذهان عمومی جامعه ایران بازی کند و به این دلیل با راه اندازی رادیو مخالف بود و دستور داده بود اگر کسی را پیدا کردند که رادیو دارد وی را در جا جلوی همه مردم فلک کنند و رادیو اش را خورد کنند.
به هر حال پس از تعریف های محمد رضا شاه، رضا شاه قبول می کند که رادیو راه اندازی شود به شرط اینکه فقط در اماکن عمومی نصب باشد، بیانیه های نظامی و سخنان وی را پخش کند و چون او به قمر الملوک علاقه داشت فقط آهنگ های قمر الملوک را پخش کند.
اما مردم که کنجکاو بودند بشنوند چیست که بی بی سی پخش می کند و رضا شاه از آن هراسان است که به گوش مردم نرسد همه می رفتند قاچاقی رادیو می خریدند و بی بی سی را گوش می دادند.
شاید بسیاری ندانند اما بحث اختلافات فیما بین ایران و غرب و مذاکرات ایران و غرب بر سر مسایل مختلف به دوران قاجار بر می گردد و اختلافات بر سر قرارداد موسوم به قرارداد دارسی که موجب سلب نفت ایران می شد تا زمان محمد رضا شاه ادامه داشت و مشکل اصلی انگلیسی ها با رضا شاه بحث ارتباط وی با آلمان ها نبود بلکه مقاومت وی در برابر خواسته های نا مشروع انگلیس بود، انگلیسی که او را سر کار آورده بود تا فقط بله قربان گویش باشد اما وی می خواست آتاتورک ایران شود ومتوجه نبود آتاتورک به این دلیل توانست آتاتورک شود که با پشتوانه مردم به قدرت رسیده بود نه با پشتوانه خارجی ها.
از همان زمان هم انگلیسی ها ایران را تحریم کرده بودند و کشتی هایشان بنادر جنوبی ایران را محاصره کرده بودند تا اجازه داد و ستد و ورود کالا به ایران را ندهند و همان مساله منجر شده بود که مردم ایران با مشکلات اقتصادی متعدد مواجه شوند.
در نهایت هم بی بی سی موفق شد مردم ایران را متقاعد کند که هر چه مشکل اقتصادی و بد بختی دارند زیر سر رضا شاه است و اگر انگلیسی ها به ایران بیایند همه مشکلاتشان حل می شود.
وقتی که انگلیسی ها رضا شاه را برداشتند و پسرش را سر کار گذاشتند بسیاری از مردم ایران که گول بی بی سی را خورده بودند در جاده هایی که نیروهای انگلیس قرار بود از آن وارد ایران شوند با دیگ و قابلمه صف کشیده بودند و منتظر بودند که انگلیسی ها طبق وعده بی بی سی دیگ و قابلمه هایشان را پر برنج وگندم و... کنند، اما انگلیسی ها نه فقط دیگ و قابلمه آنها را پر نکردند بلکه هر آنچه آنها خورد وخوراک و آذوقه داشتند را مصادره کردند و چیزی حدود یک سوم جمعیت ایران به دلیل گرسنگی عملا توسط انگلیس ها قتل عام شدند.
هیچ کسی هم این روزها صحتبی از این ماجرا نمی کند.
به هر صورت دلیل اصلی اینکه بی بی سی موفق شد روی مردم ایران تاثیر بگذارد این بود که رادیو ملی به دلیل سیاست های ابلاغی رضا شاه امکان جذب مخاطب را نداشت ورضا شاه هم نمی دانست که اصل کار رسانه در این است که بتواند مخاطب جذب کند وگرنه صرف اینکه یک رسانه داشته باشد به هیچ دردی نمی خورد.
سالها گذشت و کشورهای عربی روز به روز رسانه هایشان را تقویت می کردند اما در نهایت بسیاری از اینها به نتیجه رسیدند که رسانه های دولتی چون مجبور می باشند از سیاست های حاکمیتی تبعیت کنند نمی توانند جذب مخاطب داشته باشند و عموما مردم جذب رسانه های دیگری می شوند که به ظاهر مستقل می باشند.
حدود سی سال پیش بود که اولین حاکم کشورهای عربی، پدر امیر فعلی قطر، امیر حمد بن خلیفه الثانی به فکر افتاد که باید قدمی برداشت و رسانه ای ایجاد کرد که می تواند مخاطبان کشورش و دیگر کشورهای عربی را جذب کند و این ماموریت را رسانه ملی این کشور نمی تواند انجام دهد.
حدود 27 سال پیش بود که شبکه الجزیره قطر شروع به کار کرد و از همان زمان به مقابله با رسانه هایی مانند بی بی سی و سی ان ان و... که در صدد جذب مخاطبین عرب بودند پرداخت و در جنگ عراق به یکباره بسیار درخشید در حدی که همه مردم کشورهای عربی جذب آن شده بودند و جالب اینکه رئیس جمهوری آمریکا هم به جای اینکه سی ان ان را تماشا کند الجزیره انگلیسی را نگاه می کرد چون باور داشت که سی ان ان اخبار را تحریف شده منتقل می کند.
پس از آن بود که دیگر کشورهای عربی هم به فکر افتادند تا اقدامات مشابهی انجام دهند و آنها نیز شبکه های رسانه ای بین المللی خود را راه اندازی کردند شبکه هایی مانند العربیه عربستان سعودی، اسکای نیوز عربی امارات، الغد مصر و المیادین لبنان و... ده ها رسانه دیگر.
بسیاری از اینها مانند عربستان سعودی قوانین و مقررات داخلی ای داشتند که برایشان محدودیت هایی را ایجاد می کرد و به این دلیل رفتند و رسانه های خود را در کشورهای دیگر مانند انگلیس و امارات تاسیس کردند و مثلا عربستان سعودی برای اینکه جلوی جذب مخاطبین عربی توسط رسانه های تفریحی غربی گرفته شود رفت شبکه کانال های ام بی سی را راه اندازی کرد.
در این بین روسیه هم موفق شد با تجمیع توانمندی های رسانه ای بین المللی خود رسانه روسیا الیوم به عربی و آرتی به انگلیسی و خبرگزاری و رادیو اسپوتنیک را به بیش از 30 زبان زنده دنیا را راه بیاندازد.
این رسانه ها به رقابت با رسانه های قدر قدیمی و کهنه کار غربی مانند بی بی سی و فرانس 24 و صدای آمریکا و دویچه ویله و... پرداختند و امروزه می بینیم که رسانه های غربی در ردیف دوم رسانه های پر مخاطب عربی قرار گرفته اند وعملا رسانه های عربی، که البته آنها هم با هم رقابت شدید دارند، موفق شده اند گوی سبقت را از دست رسانه های غربی بربایند و عموم مردم کشورهای عربی به مخاطبان رسانه های عربی تبدیل شده اند.
البته مساله فقط به رسانه های ماهواره ای محدود نمی باشد بلکه این کشورها در زمینه انتشار رسانه های مکتوب و همچنین گروه های اجتماعی بسیار فعال بوده و می باشند.
حال امروزه می بینیم که نتیجه این سرمایه گذاری سی ساله دارد خود را در همین جنگ غزه به وضوح نشان می دهد.
تا چند سال پیش هیچ کس باور نمی کرد که رسانه ای بتواند در میان رسانه های حامی اسرائیل در جهان قد علم کند اما امروزه می بینیم که رسانه های حامی اسرائیل نمی توانند با رسانه های حامی مردم فلسطین مقابله کنند و امروزه میدان نبرد در جنگ رسانه ای در دست رسانه های حامی ملت فلسطین است و فضای جامعه جهانی چه در بعد رسانه های مرئی و تصویری چه در بعد رسانه های اجتماعی در اختیار رسانه های حامی ملت فلسطین است.
نکته ظریف در ماجرا هم این می باشد که گو اینکه شاید برخی حکومت های سرمایه گذار در این رسانه ها با اسرائیل روابط بسیار صمیمی و دوستانه دارند اما چون اینها متوجه هستند فضای عمومی جهان عرب و عموما فضای عمومی جهانی مخالف کارهایی است که اسرائیلی ها بر علیه مردم فلسطین انجام می دهند عموما دست رسانه هایشان را باز می گذارند تا جذب مخاطب کنند چون می دانند با توجه به شرایط امروزی اگر حرفی که مخاطب دوست ندارد را مطرح نکنند قطعا مخاطب به سمت جایی می رود که حرف مورد علاقه او را بزند.