اسپوتنیک، دینگ لانگ استاد موسسه مطالعات خاورمیانه در دانشگاه مطالعات زبان های خارجی شانگهای در مطلبی برای گلوبال تایمز چین نوشت، روز شنبه، گردان های عزالدین قسام، شاخه مسلح حماس، حمله غافلگیرانه گسترده ای را به اسرائیل انجام دادند که منجر به تلفات فراوان و ویرانی های متعدد پایگاه های نظامی و شهرها شد. اسرائیل بلافاصله اعلام کرد که این کشور اکنون در وضعیت "جنگ" قرار دارد و قول "انتقام" از شبه نظامیان حماس داد.
بدون شک این جدی ترین تشدید درگیری بین اسرائیل و فلسطین در یک دهه گذشته است و هر دو طرف مسئولیت آن را بر عهده دارند. علت اصلی مناقشه، اشغال غیرقانونی اراضی فلسطینی توسط اسرائیل و امتناع آن از پذیرش راه حل "دو دولتی" است. با این حال، انگیزه برای تشدید اخیر وخامت، تغییرات در وضعیت فلسطین، منطقه ای و بین المللی بود.
اولا حماس در واکنش به سیاستهای زورگویی و اقدامات افراطی دولت اسرائیل علیه فلسطینیها، این حمله را آغاز کرد. دولت بنیامین نتانیاهو از زمان روی کار آمدن خود به طور مداوم "خط قرمز" فلسطین را آزمایش کرده است. حماس عملیات نظامی خود را "طوفان الاقصی" نامید و بر اهمیت مذهبی آن و اهداف خود برای انتقام تأکید کرد.
ثانیاً، حماس به دنبال مقابله با "به حاشیه رانده شدن" مسئله فلسطین است. اخیراً عربستان سعودی با میانجیگری آمریکا به انعقاد توافق با اسرائیل نزدیک شده است. ریاض جایگاه مهمی در جهان عرب و اسلام دارد و در صورت برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل، این امر بر مسئله فلسطین تأثیر منفی خواهد گذاشت.
علاوه بر این، حماس به دنبال حفظ موقعیت پیشرو خود در مبارزات مسلحانه فلسطین است. در سالهای اخیر، مقاومت مسلحانه محلی عمدتاً توسط سازمانهای کوچک شبه نظامی جدید رهبری شده است. و این امر رهبری حماس را زیر سوال می برد. این گروه باید با یک ضربه محکم توجه همه را به خود جلب کند.
ثالثاً، اقتصاد نوار غزه نیز در آستانه فروپاشی بود که جنبش مقاومت اسلامی را بر آن وادار کرده تا به دنبال راه هایی برای بقا باشد.
اما رد پای واشنگتن دراین امر قابل مشاهده است. این ایالات متحده است که مسئولیت این درگیری خونین را بر عهده دارد.
اولا، ایالات متحده با حمایت یکجانبه از اسرائیل در مبارزه با فلسطین، رویکرد منصفانه را کنار گذاشت. از ابتدای سال جاری، ایالات متحده در حالی که مدعی است میانجی صلح خاورمیانه و مهم ترین متحد اسرائیل است، نتوانسته به تعهدات خود برای برقراری عدالت و جلوگیری از تشدید تنش ها عمل کند. در عوض، واشنگتن در دامن زدن به اختلافات بین دو طرف شریک جرم شد.
ثانیاً، دولت بایدن این زمان خاص را تنها با هدف افزایش رتبه رئیس جمهور فعلی ایالات متحده در انتخابات سال آینده انتخاب کرد. سیاست خاورمیانه ای بایدن شکست خورده است. در این راستا، دولت آمریکا تلاش کرد تا نتایج توافقات ابراهیم را گسترش دهد. تشدید تنشها و افزایش خشونتها ثابت میکند که طرحی برای حل و فصل وضعیت بدون "راهحل مساله دو دولت" تنها مسایل را تشدید میکند و از برقراری صلح جلوگیری میکند.
ثالثاً، ایالات متحده در تلاش برای برقراری روابط بین کشورهای عربی و اسرائیل، اهداف خود را دنبال می کند: ایجاد یک اتحاد نظامی-سیاسی جدید علیه ایران، تقویت کنترل بر خاورمیانه و در بلندمدت تلاش برای تشکیل ائتلافی که نفوذ چین در منطقه را تضعیف کرده و پکن را منزوی کند.
"صلحی" که آمریکا تلاش می کند در خاورمیانه برقرار کند، باعث ایجاد اختلافات، تضادها و مسایل بیشتر می شود. اگر واشنگتن به علاقمندی خود نسبت به اسرائیل ادامه دهد، روند دیپلماتیک در منطقه به بن بست رسیده و درگیری اسرائیل و فلسطین بارها و بارها تکرار شده و صلح واقعی به رویایی دست نیافتنی تبدیل خواهد شد.