بیشترین تلاش آمریکایی ها ومتحدین شان برای این بود که جلوی عضویت ایران در بریکس را بگیرند ولی در نهایت این دیپلماسی ایران بود که موفق شد تا عضویت ایران در این گروه اقتصادی بین المللی را کسب کند.
آمریکایی ها به خوبی می دانند اینکه ایران عضو مجامع اقتصادی بین المللی شود موجب آن می شود در نهایت همه تحریم های آنها بر علیه ایران شکست بخورد.
عملا به این ترتیب ایران "اگر از این فرصت بهره ببرد" می تواند راه های دیگری را برای تجارت خود پیدا کند و دیگر نیاز به چانه زنی از موضع ضعف به دلیل تحریم بودن با غرب نداشته باشد و آنوقت است که موقعیت غرب در چانه زنی با ایران ضعیف تر می شود و آنها هستند که باید تلاش کنند رضایت ایران را جلب کنند.
اگر رسانه ها و موضع گیری های کشورهای غربی را رصد کنید متوجه می شوید چه قدر اینها از بابت عضویت ایران در بریکس ناراحت هستند، مخصوصا اروپایی ها که نامردی های زیادی را در قبال ایران انجام داده اند.
اروپایی ها به دلیل همکاری با آمریکا در اعمال تحریم بر علیه ایران بزرگترین متضررین به حساب می آیند چون شرکت های آنها قرارداد های چندین ملیارد دلاری با ایران را از دست داده اند وهمه پروژه هایی که آنها به آن چشم دوخته بودند تا بعدها از کیک اقتصادی ایران بگیرند امروزه برایشان به رویا تبدیل شده.
طبق برخی مطالعات کیک اقتصادی ایران که از آن صحبت می کنیم بیش از بیست هزار ملیارد دلار پروژه و سرمایه گذاری متنوع است که این کشور به آن نیاز دارد از پروژه های عمرانی جاده سازی و راه آهن و ... گرفته تا صنایع مختلف هواپیمایی و خودرو سازی ونفت و گاز و...
خوب به این نکته توجه داشته باشید روی عبارت "اگر از این فرصت بهره ببرد" تاکید کردم چون بحث موفقیت دیپلماتیک ایران برای ورود به مجامع اقتصادی جهانی مانند بریکس و شانگهای یک طرف ماجرا است بحث اینکه ایران از این فرصت بتواند استفاده کند بحثی دیگر.
امروزه بسیاری از قوانین و مقررات درون ایران وجود دارد که بر مبنای شرایط تحریمی وضع شده اند و ایران نیاز دارد هر چه سریعتر قوانین و مقررات خود را تصحیح کند تا شرایط برای تعاملات بین المللی بین ایران و دیگر کشورها فراهم شود و اگر ایران در این جریان دیر بجنبد شاید نتواند از این فرصت طلایی که دیپلماسی ایران فراهم کرده بهره لازم را ببرد.
به قول معروف مردم می خواهند نتیجه این موفقیت دیپلماتیک را روی سفره های خود بچشند و با وجود قوانین و مقررات تجاری واقتصادی دست و پا گیر چنین امری محقق نمی شود.
همچنین ایران باید هرچه سریعتر شرایط راه اندازی کلیدورهای شمال جنوب و شرق به غرب از طریق ایران را فراهم کند و راه اندازی کند و همه را در کار انجام شده قرار دهد.
اگر این کلیدورها راه بیافتد حتی اگر کشورهای غربی بخواهند باز هم بازرگانان و شرکت های حمل ونقل جهانی با آنها در تحریم ایران همکاری نخواهند کرد و می توان گفت خود به خود تحریم ها در هم خواهد شکست.
آنهایی که مقداری تاریخ را مطالعه کرده باشد به خوبی می دانند دلیل اقتدار اقتصادی ایران به صورت تاریخی همیشه این بوده که ایران موقعیت ژئواستراتژیکی برای تجارت جهانی داشته و از بابت مالیات وعوارض می توانسته درآمد های خوبی به دست آورد.
در برهه هایی تاریخی به دلیل بی ثبات سیاسی و امنیتی در ایران این موقعیت از دست ایران خارج شد و بالطبع ایران قدرت اقتصادی خود را هم از دست داد.
بعد ها بعد از اکتشاف نفت و آفت وابستگی به نفت حکومت ها در ایران دیگر به دنبال این نبودند که زحمت بکشند و درآمد زایی کنند چون راه راحت فروش نفت و پول درآوردن وجود داشت.
شاید بتوان گفت یکی از نعمت های تحریم ها بر علیه ایران این بود که ایران ها مجبور شدند به فکر راهکار جدید برای درآمد باشند و همین ماجرا امروزه جایگاهی را برای ایران ایجاد کرده که ایران موفق شده وارد مجامع اقتصادی بین المللی مانند شانگهای و بریکس شود.
البته یک نکته که بد نیست به آن اشاره کنم این است که یکی از چالش های بزرگ قدیمی ایران همیشه این بود که ما ایرانی ها قدرت لابی گری بین المللی نداشتیم وبزرگترین ضربه هایی که به صورت تاریخی به ایران وارد شده از بابت همین ماجرا است.
اگر به تاریخ نگاه کنید می بینید که ما همیشه از بابت لابی گری دیگر کشورها بر علیه مان ضربه های سنگین خورده ایم.
برخی این مساله را به بی تکلیفی سیاسی سیاستمدارانمان ربط می دهند و برخی دیگر به طرز تفکر سیاستمداران وجامعه ما نسبت به دیگر کشورها.
هر چه باشد این است که ما شرایطی را ایجاد کرده بودیم که کشورهای مختلف بر علیه ما تبانی کنند چون همیشه با همه خودمان را درگیر می کردیم.
چه بخواهیم چه نخواهیم واقعیت امر این است که در سیاست نوین جهانی باید تکلیف سیاست خودمان را روشن کنیم که می خواهیم کجای سیاست جهانی باشیم و با چه کشورهایی متحد باشیم.
این بدین معنا نیست که اگر ما با کشورهایی متحد ویا همسو هستیم با دیگران باید دشمن باشیم، بلکه به این معنا است که در یک ائتلاف همسو از حمایت مجموعه ای از کشورهای جهانی برخوردار می باشیم و خودمان هم با آنها همراه.
در واقع دلیل اصلی اینکه ایران طی این یکی دو سال اخیر موفق شد وارد مجامع اقتصادی بین المللی مانند شانگهای و بریکس شود و اختلافات خود با برخی کشورهای همجوار را حل وفصل کند این بود و هست که این سیاست را پیش گرفت و تکلیف سیاست خارجی خود را روشن کرد و موفق شد بقیه را متقاعد کند کدام طرف سیاست جهانی است.
در غیر این صورت قطعا بدون حمایت و همکاری کشورهای دیگر امکان ورود به بریکس و شانگهای را نداشت و تا به امروز اختلافات اش با کشورهای همجوار ادامه داشت و در حال جنگ واسطه ای با آنها بود.
گو اینکه در ابتدای شروع به کار دولت سیزدهم بسیاری روی شکست سیاست خارجی این دولت شرط بندی کرده بودند اما این موفقیت های دیپلماتیک ثابت می کند که بر عکس دولت سیزدهم در فرصت بسیار کوتاهی موفقیت های بسیار زیادی را کسب کرده و یک نقشه راه برای سیاست خارجی خود دارد که تا به حال بسیار موفق بوده و توانسته حمایت مجموعه ای از کشورهای جهان را جلب کند.
میتوان گفت ماجرای عضویت ایران در بریکس به نوعی نمایش این موفقیت در دیپلماسی بین المللی دولت ایران به حساب می آید چرا که این دولت موفق شده حمایت هر پنج عضو اصلی بریکس را جلب کند.
در واقع این ماجرا به نوعی نشان می دهد که دیپلماسی بین المللی ایران روی مسیر درستی قرار گرفته است.