به گزارش اسپوتنیک، "عبدالسلام فاروق" در مقاله ای برای این نشریه مصری نوشت:
سازمان های بین المللی و پیچک
نهادهای بین المللی که پس از جنگ جهانی دوم به وجود آمدند، توانستند اکثر کشورها را متقاعد کنند که آنها تنها راه حل مشکلات هستند. اما در طول دهه های گذشته، آنها به درختانی با ریشه های عمیق، اما میوه های پوسیده تبدیل شده اند. اکثر کشورهای غربی در طول همه گیری کووید-19 توانستند این را مشاهده کنند و تنها راه نجات، تهیه و تحویل مایحتاج لازم از چین بود. اگر این تحویلات متوقف می شدند، کل اتحادیه اروپا دچار مشکل بزرگی می شد. در طول این همه گیری، اولین نشانه های بی اعتمادی به همه نهادهای بین المللی به رهبری سازمان ملل متحد، از جمله سازمان بهداشت جهانی و صندوق بین المللی پول ظاهر شد.
سپس درگیری در اوکراین آغاز شد. این درگیری به طور قطع "فعالیت سازمان های بین المللی موثر" را فاش کرد. غرب برای اعمال تحریم های اقتصادی بی فایده علیه مسکو عجله کرد، در حالی که سازمان ملل و سایر سازمان های بین المللی به دست نشانده های مطیع تبدیل شده اند که یک هدف واحد را دنبال می کنند و آن - مهار روسیه و چین. دادگاه کیفری بین المللی با صدور حکم بازداشت ولادیمیر پوتین به اتهام ارتکاب جنایات جنگی، اوضاع را وخیمتر کرد!
اندکی پس از آن، روسیه به همراه چین، ترک نظم جهانی قدیم و ایجاد نظم جدید را اعلام کردند. پیچک ناباوری، درختان کهنسال پوسیده را محکم پیچاند.
فروپاشی اتحادهای موجود و تشکیل اتحادهای جدید
در مواجهه با "تهدیدات" مشترک، اردوگاه آتلانتیک در حال گسترش است - فنلاند سیاست بی طرفی خود را رها کرده و به ناتو پیوسته است. اما در همان زمان رئیس جمهور فرانسه پس از بازگشت از چین گفت که اروپا باید از وابستگی به آمریکا خلاص شود. آمریکا بیشتر از آنچه می دهد می گیرد و بیشتر از فاعده ضرر می کند!
واقعیت حاکی از آن است که اردوگاه غربی تجزیه شده است. برخی اتحاد با چین و روسیه را برای اروپا مفیدتر می دانند، در حالی که برخی دیگر طرف آمریکایی ها را می گیرند. بسیاری از متحدان واشنگتن دیگر مطمئن نیستند که آماده یا حتی قادر به حمایت از آن هستند یا نه.
از سوی دیگر، اتحادهای جدید بیشتری، از سازمان همکاری شانگهای گرفته تا گروه بریکس در حال ظهور هستند. حتی متحدان سنتی غرب مانند عربستان سعودی نیز به طرف آنها نگاه می کنند. به احتمال زیاد بعد از مدتی شاهد گسترش بلوک شرق به حساب غرب خواهیم بود.
روبل نفتی و ریال نفتی
پس از جنگ یوم کیپور یا جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 ، نفت به دلار متصل شد (دلار نفتی ظاهر شد) و اقتصاد آمریکا رونق گرفت. مسئولیت تصمیم گیری هایی که تحت کنترل آمریکا بود بر دوش عربستان سعودی و اوپک گذاشته شد.
اما با شروع بحران روسیه و اوکراین، کنترل واشنگتن سست شده است. روسیه پیشنهاد داد نفت را با روبل مبادله کند. و اگر کشورهای دیگر به پیشنهاد مسکو پاسخ دهند چه اتفاقی خواهد افتاد؟
پاسخ به چنین سوالاتی در درز اسناد محرمانه پنتاگون وجود دارد.
اولین درز در سال 1971، زمانی که دانیل السبرگ تحلیلگر نظامی، اسنادی در مورد جنگ ویتنام منتشرکرد. در سال 2001، رابرت هانسین مامور ارشد اطلاعاتی آمریکا که به مدت 25 سال اطلاعات ارزشمندی را به اتحاد شوروی منتقل می کرد، دستگیر شد. در سال 2010، ویکی لیکس اسناد محرمانه ای را درباره کمپین نظامی 2004-2009 در عراق منتشر کرد. در سال 2013، ادوارد اسنودن افسر اطلاعاتی آمریکا گزارش داد که دولت ایالات متحده میلیون ها آمریکایی را از طریق برنامه ویژه ای که پس از حملات 11 سپتامبر 2001 ظاهر شد، زیر نظر دارد.
آخرین درز اطلاعاتی در مورد درگیری در اوکراین بود. چرا آن اسناد یکی از خطرناک ترین ها محسوب می شود؟ واقعیت این است که این بار ما در مورد عملیات نظامی در حال انجام صحبت می کنیم، نه در مورد عملیات تمام شده ، همانطور که در گذشته بود. علاوه بر این، اسناد فاش شده ثابت می کند که آمریکا مراقب متحدان خود در ناتو است. و این امر شکاف در اتحاد را بیشتر می کند.
شرط باخت
فروپاشی وجهه ایالات متحده، افراد مورد علاقه و حامیان واشنگتن را از وابستگی به آن رها نمی کند، بلکه آنها را وادار می کند که مزایای انقیاد در برابر یک قدرت بزرگ را زیر سوال ببرند. آمریکا در حال سرازیر شدن به سمت پرتگاهی عمیق است. حقیقت این است که هیچ کس نمی تواند در برابر طوفان تغییرات مقاومت کند، مگر کسانی که عادت دارند به نیروی خود تکیه کنند.
دنیای پسا آمریکا
تصور کنید که ایالات متحده آمریکا به بیست یا سی کشور تجزیه شده است. ممکن است که شما تعجب می کنید: چگونه آمریکا، قدرتمندترین کشور جهان، می تواند از هم بپاشد؟ اما همه چیز کاملاً منطقی است - آمریکا از درون در حال نابود شدن است. بیایید سعی کنیم دنیایی را بدون آمریکا تصور کنیم. آیا آن بهتر شده باشد؟